کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی فیلم» ثبت شده است

۳۰
مهر

* این مطلب به سفارش سایت خبرنامه دانشجویان ایران نوشته شده است:

بوسیدن روی ماه سومین تجربه همکاری مشترک همایون اسعدیان و منوچهر محمدی در مقام کارگردان و تهیه‌کننده می‌باشد. هر چند به زعم نگارنده فیلمی چون «ده رقمی» ـ با اینکه به مذاق بعضی‌ها خوش نیامد ـ هم یک سر و گردن از آثار سخیف و بی محتوای به اصطلاح طنز امروزی بالاتر بود، هر دو فیلم «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» در جایگاه فیلم‌های خوب و با ارزش سینمای ایران قرار می‌گیرند.

 بانک جامع اطلاعات سینمای ایران (سوره سینما) در مورد این دو سینماگر با تجربه می‌گوید:

«همایون اسعدیان متولد 1337 اصفهان، فارغ التحصیل سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک است. وی فعالیت هنری را سال 1353 با ورود به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و با شرکت در کلاس های آموزش فیلمسازی و ساختن فیلم‌های 8 م.م آغاز کرد و فعالیت در سینمای حرفه‌ای را از سال 1365 با فیلم «دبیرستان» به عنوان عکاس تجربه کرد.» و «منوچهر محمدی متولد 1335 آبادان، فارغ التحصیل جامعه‌شناسی از دانشگاه تهران است. وی فعالیت سینمایی را سال 1358 آغاز کرد. از فعالیت‌های او می‌توان به تهیه تولید سریال‌های متعدد تلویزیونی، فیلم‌های کوتاه، مستند و سینمایی، مدیرعامل خانه سینما، تأسیس مؤسسه «فرادین»، مدیریت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیریت گروه‌های تولیدی در تلویزیون اشاره کرد.»

طرح اولیه داستان «بوسیدن روی ماه» از منوچهر محمدی و فیلم‌نامه نهایی کار همایون اسعدیان می‌باشد.

 

بوسیدن در یک کلمه

با وجود گذشت بیش از 20 سال از جنگ، دو زن سالخورده شنبه‌ی اول هر ماه، برای گرفتن خبری در مورد فرزندانشان به بنیاد شهید می‌روند تا اینکه پیکر یکی از شهدا پیدا می‌شود. اما مادر او به واسطه دلایلی که در فیلم به آن اشاره می‌شود، سعی می‌کند این شهید را با نام فرزند دوست دیرینه‌اش فروغ معرفی کند. داستان این فیلم درباره‌ی دو مادر است. مادرانی که سال‌هاست انتظار بازگشت فرزندشان را می‌کشند.

«بوسیدن روی ماه» به شدت در یک فضای ایرانی و گرم سیر می‌کند و از این منظر دست کمی از فیلم «طلا و مس» ندارد. هر چند که فیلم گوشه‌هایی از زندگی امروزی را نیز به تصویر می‌کشد (مانند رفتار جوان‌ها و اتفاقات داخل شهر) اما روح ایرانی بودن و فضای صمیمیت فیلم، بر این موارد سایه می‌اندازد.

طراحی صحنه ـ خصوصاً داخل خانه ـ از المان‌های یک خانه‌ی قدیمیِ ایرانی حکایت می‌کند. چه آنکه محبت‌های احترام سادات به فرزندانش ـ مثل آماده کردن غذا برای سفر بچه‌ها و... ـ این حس مادرانه را بیش از پیش گسترش می‌دهد.

اگر بخواهیم «بوسیدن روی ماه» را در یک کلمه خلاصه کنیم، باید بگوییم «مادر». «مادر»ی که در شکاف بین نسل گذشته و نسل امروز، برتری‌های خودش را به اثبات می‌رساند و ذهن بیننده را درگیر این تفاوت بین نسلی می‌کند. بنابراین بوسیدن روی ماه فیلم با موضوع شهدا نیست بلکه در مورد مادران شهید است.

 

روی ماهش را ببوس

برتری‌های نسل گذشته در رفتارهای انسانی کاراکترها و تفاوت نمای داخلی خانه و نمای شهر خود را نشان می‌دهد. پیرنگ اصلی داستان با پیدا شدن پیکر یکی از شهدا شروع می‌شود و در کنار این پیرنگ، داستان‌هایی فرعی شکل می‌گیرند.

نگار دختر جوانی که علاقمند به پسری می‌باشد در انتهای یکی از پیرنگ‌های فرعی دچار تغییر و تحول می‌شود. اما این داستان فرعی سعی در بیان چه نکته‌ای دارد؟ بگذارید تمام رفتارهای درون فیلم را از دیدی مادرانه بنگریم.

مادر نگار فردی به شدت سخت‌گیر است که البته از دروغ گفتن هم ابایی ندارد. همین رفتارهای سخت‌گیرانه سبب می‌شود که نگار به بهانه‌ی درس خواندن و البته برای آنکه راحت‌تر بتواند با پسر مورد علاقه‌اش ارتباط داشته باشد، به خانه احترام سادات (مادر بزرگش) می‌رود. اما رفتار مادر بزرگ پس از فهمیدن این موضوع چگونه است؟ رفتار وی از دو جنبه قابل بررسی است.

اول آنکه فهمیدن این رابطه زمانی است که احترام سادات پسری را در کوچه می‌بیند و بعد پی به ماجرا می‌برد. پس از این نظر که چرا احترام سادات در مقابل تلفن‌های نگار سخت‌گیری نمی‌کند و فقط تذکراتی را در مورد زیاد خندیدن و سنگین رفتار کردن و با ادب بودن می‌دهد، نمی‌توان او را محکوم به بی‌تفاوتی در مقابل این رفتار زشت دختر در رابطه با یک نفر دیگر کرد. چه آنکه پس از دیدن پسر، ابتدا از او می‌خواهد که به پدر و مادرش سلام برساند (تاکید بر جایگاه والدین) و دوم آنکه رفتارهای فرزندان شهیدش را در زمان جوانی و عاشق بودنشان پر رنگ می‌کند. (یکی از تفاوت‌های نسل گذشته و نسل امروز)

اما سوالی که فیلم به آن جواب نمی‌دهد این است که چرا مادربزرگ اقدامی عملی در این رابطه انجام نمی‌دهد؟ یک پاسخ آن است که داستان اصلی ما چیز دیگری است نه یک داستان عاشقانه، و دوم آنکه تغییر رفتار دختر در انتهای فیلم، نشانه‌ای از تاثیر رفتارهای مادربزرگ بر او می‌باشد.

نگار نماینده بخشی از جامعه امروزی است با بخشی از خوبی‌هایی که فراموش کرده است. اما به نظر جواب چند سوال ناتمام در انتهای این پیرنگ فرعی به عهده‌ی بیننده گذاشته می‌شود:

1) آیا مادربزرگ در قبال نوه‌اش، وظیفه خود را تا انتها انجام داد؟

2) آیا عکس‌العمل رفتارهای والدین باعث ایجاد رابطه دختر و پسر شده است؟

بگذارید به پیرنگ اصلی بازگردیم. احترام سادات پس از آنکه متوجه می‌شود فروغ به دلیل بیماری خاصی که دارد، عمر چندانی نخواهد داشت، تصمیم می‌گیرد فرزند شهیدش را به جای فرزند فروغ معرفی کند و در این راه با مشکلاتی روبرو می‌شود که داستان «بوسیدن روی ماه» را شکل می‌دهند.

در این بخش از داستان با تفاوت دیگری از نسل گذشته با نسل امروز مواجه می‌شویم. «حاج آقا مصطفوی» که زمانی طولانی در بنیاد شهید بوده است، رابطه‌ای عاطفی و خارج از ساختارهای سفت و سخت اداری و وظایف خودش با مراجعه‌کنندگان دارد اما در مقابل فرد جوانی که جای او را گرفته است نه تنها این رابطه صمیمانه را با مراجعه‌کنندگان ایجاد نمی‌کند بلکه خصلت‌های منفی زیادی را هم از خودش نشان می‌دهد.

اول آنکه حضور خود در این سمت را پلی برای رسیدن به جاهای بالاتر می‌داند، دوم؛ با اینکه با شهدا و بازماندگان جنگ در ارتباط است، هیچ عاطفه و ارتباطی با این مقولات ندارد و حتی از آثار به جامانده از شهدا هم با عنوان خرت و پرت یاد می‌کند و سوم؛ در سمت فعلی تمرکزی ندارد و به قول معروف «دل به کار نمی‌دهد».

فیلم در بیان این تفاوت نسل گذشته و نسل امروز نکته‌های دیگری را هم بیان می‌کند که ذکر همه‌ی آنها از چارچوب یک یادداشت کوتاه خارج خواهد شد. مثلاً این مسئله که حضور یک مدیر جوان در یک مرکز با تغییر یک سری شرایط ثابت و مغفول‌مانده مثل تعمیر ساختمان فرسوده نیز همراه خواهد شد که در جای خود امری نادرست و اشتباه نیست.

به همان نگاه مادرانه‌ی قبل بازگردیم. احترام سادات با مشاهده‌ی صحنه‌ی تصادف در خیابان می‌گوید: «خدا به مادرش صبر بدهد»، همین نگاه مادرانه در جزء جزء داستان خودنمایی می‌کند به طوری که وقتی فروغ بر سر تابوت فرزند احترام سادات می‌رود، با حسی مادرانه متوجه می‌شود که این فرزند خودش نیست و این مسئله با اینکه در شرایط عادی غیر واقعی جلوه می‌کند اما با فضاسازی‌های گذشته چیزی جز بیان یک حس مادرانه نخواهد بود.

 

حاشیه‌های نه چندان کمرنگ رسانه‌ها بر فیلم

«بوسیدن روی ماه» مثل تمام فیلم‌های این سال‌های سینمای ایران، موافقان و مخالفان خودش را داشته است. اما در این میان با وجود اینکه این فیلم را می‌توان در زمره‌ی آثار ارزشی جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی دانست ـ حتی با وجود ضعف‌هایی که در پرداخت داستان وجود دارد یا جملاتی که بیان می‌شود ـ گروهی از مخالفان آن را فیلمی ضد ارزش‌های دفاع مقدس می‌دانند.

این گروه از مخالفان که به طرز جالبی از مخالفان «طلا و مس» هم بوده‌اند! با معرفی و نقد فیلم سعی می‌کنند مادران نشان داده شده در فیلم را در مقابل جمهوری اسلامی قرار دهند. مادرانی که همچنان که پیش تر توضیح داده شد در برخی از صحنه های فیلم بنا بر غریزه مادری‌شان برای مردم کوچه و بازار به ویژه برای جوانان دلسوزی نشان می دهند. اینکه این دلسوزی ها را به پای مقابله با جمهوری اسلامی بگذاریم براستی صحیح است؟ آیا بی‌توجهی نسل امروز به نسل دل‌سوخته‌ای چون خانواده شهدا که در جای جای فیلم با صحنه‌های مختلفی چون اتوبوس، خیابان، خود بنیاد شهید! و... نشان داده می‌شود ضدیت با ارزش‌های انقلاب اسلامی است؟


  • سید مهدی موسوی
۱۵
فروردين
وقوع حوادث پس از انتخابات سال 88 تاثیر عمیقی بر نوع فیلم‌ها و مستندهای ساخته شده طی 2 سال اخیر داشته و نتیجه آن تولید آثار بسیاری با موضوعات سیاسی و اجتماعی بوده است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به این حوادث اشاره داشته‌اند.
 
اما در بین تولیدات سینمایی، بدون شک اثری به قوت «قلاده‌های طلا» که بدون نگاه یک جانبه‌گرایانه ساخته شده باشد وجود ندارد.

درام سیاسی «قلاده‌های طلا» با روایتی مستندگونه به حوادث قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 می‌پردازد. این فیلم با استفاده از تکنیک تعلیق و کنایه دراماتیک، روایتی معماگونه از حضور جاسوسان خارجی در ایران را به تصویر می‌کشد.

در طول داستان فیلم، با دانستن این موضوع که جاسوسی در بین نیروهای وزارت اطلاعات وجود دارد، به تمام نیروهای اطلاعاتی موجود در فیلم شک می‌کنیم و این حس کنجکاوی و تعلیق تا آخرین سکانس فیلم ما را درگیر خود می‌کند.
 
ایده‌ خطرناک فیلم
 
نشان دادن حضور یک فرد خائن در وزارت اطلاعات و نیروهای پلیس، ایده‌ بسیار مشکلی برای ساخت فیلم بوده است. ایده‌ای که حواشی بسیاری را در زمان تولید و حتی تا لحظه‌ اولین اکران سینمایی و پس از آن به‌وجود آورد به نحوی که بارها از محافل خبری در مورد توقف تولید و اکران آن صحبت به میان آمد و حتی اکران آن در زمان جشنواره به تاخیر افتاد. مسئله‌ای که باعث شد در شب اکران فیلم در برج میلاد، 3000 نفر به تماشای فیلم بیایند و از فرصتی که امکان داشت دیگر نصیبشان نشود، استفاده کنند.

البته فیلم تنها به بحث حضور جاسوس در بین نیروهای خودی اکتفا نمی‌کند و اختلافات موجود در نوع برخورد با معترضین خیابانی، حمله به پایگاه بسیج و مردمی که در آن حادثه کشته شدند را نیز روایت می‌کند.
 
واکنش منتقدان
 
انتخاب خزائی، تهیه‌کننده فیلم به عنوان دبیر جشنواره فجر، ابوالقاسم طالبی را در شرایطی قرار داد که فیلمش را وارد بخش مسابقه جشنواره نکند. عاملی که اگر وجود نداشت، به گفته بسیاری از منتقدان، قلاده‌های طلا جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کرده بود. (چه بسا که احتمال دریافت جوایز دیگری هم نصیب این فیلم می‌شد).

پس از اکران فیلم در برج میلاد، اولین واکنش‌های جدی منتقدان و اصحاب سینما شروع شد و نقدهای شفاهی و مکتوب بسیاری در بیان ساختار حرفه‌ای فیلم بیان شد.
 
این تعریف و تمجیدها به ساختار حرفه‌ای داستان و کارگردانی فیلم خلاصه نشد و در آخرین اظهارنظرهای سینماگران در چند روز اخیر، موسیقی فیلم به عنوان یکی از موسیقی‌های مطرح و حرفه‌ای روز مورد بحث قرار گرفت. بهزاد عبدی در این باره می‌گوید: «سرگئی کروتسنکو در «قلاده‌های طلا» از نوعی موسیقی استفاده کرده که در هالیوود و البته موسیقی فیلم جاسوسی و اکشن روز دنیا رایج است.»
 
چرا ممکن است فیلم را دوست نداشته باشیم؟
 
واکنش‌های منفی نسبت به فیلم به چند دسته تقسیم می‌شود. گروهی از تماشگران عدم اشاره فیلم به حوادث دیگرِ بعد از انتخابات را دلیل نقص فیلم می‌دانستند.
 
این تماشاگران ضمن حمایت از ساختار و داستان فیلم به مواردی اشاره می‌کردند که نشان از عدم شناخت به مسائل فنی و حرفه‌ای سینما بود. فیلم با تمام توان خودش و با سرعت بسیار زیاد تنها گوشه‌ای از حوادث بعد از انتخابات را می‌تواند به تصویر بکشد.
 
موردی که خود طالبی در یکی از مصاحبه‌هایش به آن اشاره می‌کند و بیان تمام حوادث را معطوف به ساختن یک سریال 40 ـ 50 قسمتی می‌داند. این مسئله حتی در نگاه منتقدینی مثل سعید مستغاثی جور دیگری بیان می‌شود.
 
این منتقد سینما برعکس دیدگاه این گروه، ضمن بیان اینکه قلاده‌های طلا یکی از قوی‌ترین فیلم‌های سینمایی چند سال اخیر است، وجود حوادث بسیار در این فیلم را مورد نقد قرار می‌دهد.

گروه دیگری از منتقدان نسبت به فیلم، کسانی هستند که بدون دیدن فیلم و بر اساس سیاه‌نمایی‌های منتشر شده در رسانه‌هایی چون بی.بی.سی و... نسبت به محتوای فیلم اعتراض کرده و بازیگران فیلم را مورد ناسزا قرار می‌دهند!

اما اگر بخواهیم بدور از حواشی و فقط از نگاه تخصصی به این فیلم نگاه کنیم، شاید دیالوگ‌های ابتدایی و صحنه‌های مربوط به تجمعات خیابانی قبل از انتخابات را جزو نکات ضعیف فیلم ببینیم.
 
بررسی انتقادات دیگر نسبت به فیلم، مربوط به داستان آن است که بیان آن کل محتوای فیلم را لو می‌دهد، اما و در هر صورت فیلم‌هایی چون اخراجی‌های 3 و پایان‌نامه به هیچ وجه قابل قیاس با آخرین ساخته‌ ابوالقاسم طالبی نیست و به صراحت می‌توان گفت که از نگاه جاسوسی و اطلاعاتی نیز، در ایران فیلمی به این قوت و جسارت تاکنون ساخته نشده بود.


پ.ن:
1) این مطلب که معرفی کوتاهی از فیلم قلاده های طلا می باشد، به سفارش خبرگزاری دانشجو و خبرنامه دانشجویان ایران نوشته شده است. پس از اتمام اکران فیلم در سینماها ـ همانطور که قبلا هم قول داده شده بود ـ در مطلبی مفصل به نقد این فیلم خواهیم پرداخت.

2) این مطلب در دیگر پایگاه های خبری:

ـ نشان بی نظیری بر گردن قلاده های طلا در خبرگزاری دانشجو

ـ خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران

- اکران دانشگاهی فیلم قلاده های طلا

  • سید مهدی موسوی
۰۵
آبان
اشاره:

تلاش رسانه‌های صهیونیستی و غرب برای نشان دادن چهره‌ای زشت از مسلمانان و ایجاد تنفر از اسلام، پس از ماجرای 11 سپتامبر 2001 وارد مرحله‌ی جدیدی شد. در این راه آمریکا با معرفی القاعده به عنوان الگویی از اسلام و ایجاد حس نفرت به آنان در تلاش بود که موجی از اسلام هراسی را در جهان ایجاد کرده و از گسترش اسلام در اروپا و آمریکا بکاهد. حربه‌ای که هر چند در بعضی از موارد ضربه‌های سنگینی وارد کرد اما در مجموع نتوانست از علاقه و گرایش جهانیان به اسلام جلوگیری کند.

موج گرایش به اسلام آنچنان دولتمردان غربی و صهیونیست‌ها را در فشار قرار داده است که به ابزارهایی چون قرآن سوزی و توهین به پیامبر اسلام نیز متوسل شدند. حال در کنار این اقدامات، ساخت فیلم‌هایی چون سنگسار ثریا، 300، پرسپولیس، فتنه و... را هم بگذارید.

نگارنده با این پیش فرض که این مباحث برای جامعه‌ی دانشگاهی ما مسئله‌ی تازه‌ای نمی‌باشد قصد آن را دارد که گوشه‌ای از اقدامات ضد صهیونیستی ایرانیان را معرفی کند.

در جشنواره‌ی فیلم فجر 2 سال پیش، فیلمی به نمایش درآمد که توجه بسیاری از منتقدان و دغدغه‌مندان دینی را به خود جلب کرد. فیلم بسیار تأثیرگذار «شکارچی شنبه» ساخته‌ی پرویز شیخ‌طادی بدون شک یکی از قوی‌ترین فیلم‌هایی است که جنایات این قوم ظالم را به تصویر می‌کشد. در این یادداشت به بررسی اجمالی ساخت این فیلم و حواشی جالب آن می‌پردازیم.


پرویز شیخ‌طادی کیست؟

پرویز شیخ‌طادی متولد 1340 آبادان است. وی اولین فیلم خود سرزمین پدربزرگ را در سال 77 ساخته است. در کارنامه سینمایی او کارگردانی فیلم‌هایی چون دایناسور، سومین روز پس از مرگ، سینه‌سرخ، پشت پرده مه، روایت سه‌گانه(اپیزود اول، یک آرزوی کوچک)، دفتری از آسمان و شکارچی شنبه به چشم می‌خورد. آخرین ساخته‌ی شیخ‌طادی فیلمی با موضوع دفاع مقدس است که این روزها کار تدوین نهایی آن انجام می‌شود.

این کارگردان با سابقه سینما علاوه بر کارگردانی و نویسندگی، طراحی صحنه و لباس، تدوین، تهیه‌کنندگی، طراحی دکور و بازیگری را نیز در کارنامه درخشان سینمایی خود دارد که به عنوان نمونه می‌توان به طراحی صحنه و لباس فیلم «آژانس شیشه‌ای» اشاره کرد.

 

مشخصات فیلم شکارچی شنبه:

کارگردان: پرویز شیخ طادی

بازیگران: دارین حمسه، آریه سوکیاسیان، علی نصیریان، امیریل ارجمند، مهدی فقیه، محمود راسخ‌فرد و بازیگران کودک محمدجواد جعفرپور و مبینا کریمی

تهیه‌کننده: مؤسسه شهید آوینی

مدیر فیلمبرداری: حسین ملکی

مجری طرح: مصطفی سلطانی

مدیر تولید: مجتبی امینی

مدیر صدابرداری: خسروکیوان مهر

طراح صحنه و لباس: بابک پناهی

طراح گریم: سودابه خسروی

دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: یعقوب غفاری

جلوه‌های ویژه: جواد شریفی

مکان فیلم‌برداری: 80 درصد فیلمبرداری "شکارچی شنبه" در طی اقامت 25 روز گروه در لبنان فیلمبرداری شده و 20 درصد آن در مناطق مختلفی از ایران نظیر چالوس و تهران انجام شده است.

این فیلم محصول مشترک موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی و سیمافیلم می‌باشد.

 

داستان فیلم:

در یک بندرگاه اسرائیل، زنی یهودی که پس از مرگ همسرش، با یک مرد مسیحی ازدواج کرده است، کودک 8-7ساله خود را درپی اقدامات حقوقی و اصرارهای زیاد پدربزرگش (علی نصیریان) برای مدت کوتاهی به وی می‌سپارد. پدربزرگ کودک که یکی از سران جریان فکری صهیونیسم است در جواب نگرانی‌های مادر، وعده می‌دهد که او یک ماه بیشتر اینجا نمی‌ماند و پس از آن، کودک با اراده خود هرکجا که خواست می‌تواند برود.

این فیلم ماجرای استحاله فکری و ذهنی این کودک و حرکت از فطرت پاک انسانی تا تبدیل شدن به موجودی خشن، خطرناک و خونریز است.

 

تحریف آموزه‌های دینی زمینه‌ای برای انجام جنایت

شیخ‌طادی با اشاره به دغدغه‌های خود برای پاسخ به جنایات صهیونیست‌ها می‌گوید: «10-11 سال پیش، زمانی که اسرائیلی‌ها از جنوب لبنان عقب‌نشینی کرده بودند سفری به لبنان داشتم و از همان جا جرقه ساخت این فیلم به ذهنم رسید. در ابتدا تصور می‌کردم که این دشمن صهیونیستی یک کشور صرفاً اقتصادی نظامی است اما وقتی درباره‌ی بنیان‌ها و پایه‌های رژیم اسرائیل تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که ما با یک رژیم و تفکر صرفاً نظامی یا یک حکومت نظامی مصطلح یا عادی و شبیه حکومت‌های غاصب دیگر روبرو نیستیم بلکه با یک تفکر مذهبی و ایدئولوژیک مواجه هستیم که بر اساس باورهای مذهبی‌اش ساختار اقتصادی، سیاسی و نظامی‌اش را چیده است. (خبرنامه دانشجویان ایران 19/8/89)

به گفته‌ی کارگردان این فیلم، رسیدن به لایه‌های پنهان افراطی‌گری‌های یهود محصول گفت‌وگوی او با بسیاری از یهودیان بی‌طرف و بررسی متون و اندیشه‌های اسرائیلی بوده است. وی در نشست بررسی فیلم شکارچی شنبه که در محل خبرگزاری قدس برگزار شد گفت: «مخاطب اصلی من در این فیلم یهودیان هستند که باید بدانند چه طوقی بر گردنشان افتاده و آن‌ها را منفور جهان کرده است... حقیقتاً قوم یهود مورد ظلم عده‌ای شیاد و تندرو مذهبی واقع شده است که با تزریق و تحمیل اعتقادات خود به سربازان، جنایت را در جهان همه‌گیر می‌کنند و در سکوت دنیا دیگران هم به خود جرأت انجام جنایت را می‌دهند.»

بر اساس این گفته‌ها و برخلاف تصور عده‌ای که به بهانه‌ی امکان اعتراض یهودیان ایران مانع اکران این فیلم می‌شدند، شکارچی شنبه بیان‌گر افراطی‌گری‌های عده‌ای از خاخام‌های یهود در اسرائیل است و این مسئله با نگاه تیزبین کارگردان به نحوی به تصویر کشیده شده است که به راحتی می‌توان آن را به افراط و تفریط در هر دین و آیینی تعمیم داد.

شیخ‌طادی در جایی دیگر می‌گوید: «همان طور که می‌دانید برای بررسی هر ایدئولوژی، باید وارد پایه‌های فکری آن ایدئولوژی شویم و ریشه‌های آن را پیدا کنیم. ریشه‌ها معمولاً در جاهایی است که آموزش و فکر تزریق می‌شود و در رژیم صهیونیستی، این مکان فکرسازی جز در مراکز مذهبی، مدارس دینی و دانشگاه‌های آن‌ها نبود، بنابراین هر قدر جلوتر رفتم دیدم که بهترین جایی که می‌شود در مورد این رژیم صحبت کرد مراکز مذهبی آن‌هاست. (خبرگزاری فارس 29/6/90)

در همین رابطه قهرمانی تهیه‌کننده این فیلم می‌گوید: «در جنگ ۳۳ روزه لبنان، صهیونیست‌ها از کودکان یهودی درخواست می‌کردند تا روی گلوله‌های توپ بنویسند «برای بچه‌های فلسطین» و این یعنی ما برای شما آرزوی مرگ و نابودی داریم!» (نشست نقد و بررسی فیلم شکارچی شنبه در فرهنگ‌سرای انقلاب)

 

دفاع از مرزهای فرهنگی کار ساده‌ای نیست

برای ساخت چنین فیلمی مشکلات متعددی پیش آمد که انتخاب بازیگر تنها یکی از آن‌ها بود. در گفت‌وگو با عوامل فیلم سختی‌های ساخت یک فیلم ضد صهیونیستی را می‌بینیم. به طور مثال افراد زیادی که ادعای ضد صهیونیست بودن دارند و حتی قرارداد هم بسته بودند حاضر به همکاری نشدند و دلیل خود را ایجاد مشکل در سفرهای خارجی‌شان می‌دانستند!

اما شیخ‌طادی با اشاره به استقبال بازیگران خارجی از ایفای نقش در این فیلم به خاطر نگارش مستند فیلمنامه می‌گوید: برای اینکه بازیگران خارجی، این فیلم را صرفاً تبلیغاتی یا ناعادلانه و یک جانبه نیانگارند، و همچنین پرهیز از هرگونه تهمت و توهین، تمامی اسناد و وقایع را از درون جامعه صهیونیستی استخراج کردیم و با برداشت از مصاحبه‌ها، فیلم‌ها و مستندهایی که خودشان در ارتباط با آموزه‌های دینیشان ساخته‌اند و با قیاس‌های مداوم  فیلمی کاملا مستند ساخته‌ایم که  تمام اسناد و مدارک آن موجود است.

وی در ادامه می‌افزاید: زمانی که فیلمنامه به شکل حرفه‌ای و  جذاب باشد، بازیگر را جذب می‌کند و بازیگران این فیلم نیز بدون هراس از رژیم صهیونیستی یا هر جای دیگری مباحث و مفاهیم این فیلمنامه را بررسی کردند و چون در زمان ساخت این فیلم مرتباً جنایات رژیم صهیونیستی و فتاوای علمای دینی آن‌ها مانند مجاز بودن کشتن کودکان و سرقت اعضای بدن مسلمانان تکرار می‌شد نیاز به توضیح بیشتر ما نبود و بازیگران نیز با مشاهده این اسناد به حرکت و نگاهشان ایمان می‌آوردند و استقبال می‌کردند. (نشست بررسی فیلم شکارچی شنبه در خبرگزاری قدس)

شیخ‌طادی در مورد نگارش فیلمنامه می‌گوید: نخست باید دشمن را شناخت، در این زمینه اطلاعات خوبی در کشور وجود داشت اما صرف دشمن‌شناسی نمی‌توانستم فیلمنامه‌ای منصفانه بنویسم چرا که ما باید خودمان را جای یک خاخام بگذاریم و ببینیم که چه تصمیمی می‌توانیم بگیریم، جایی که قاتل آدم‌ها بر اساس ایدوئولوژی خود قتل‌‌های عجیب غریب انجام بدهد، باید حتماً جای وی قرار می‌گرفتیم و این کار از لحاظ روحی کار بسیار سخت و بدی بود، البته چاره‌ای نبود، نمی‌توانستیم بدون این روش، آن را درک کنیم. البته چنین شرایطی برای بازیگران ما نیز ایجاد شد، گرچه انتقال اطلاعات در مدت زمانی کوتاه، به دلیل حجیم بودن تحقیقات سخت بود اما ضروری بود چرا که تمامی عوامل باید به این باور می‌رسیدند که قرار است چه کاری انجام دهند. (خبرگزاری فارس 29/6/90)

این کارگردان در بخش دیگری از اظهارات خود در خبرگزاری فارس می‌گوید: از موضوع و یک وظیفه به یک قصه رسیدن کار سختی است، اما با تمام سختی ما تلاش کردیم این هدف محقق شود، همان‌طور که می‌دانید یک کشور دارای مرزهای جغرافیایی و فرهنگی است و اگر بگوئیم تنها مرزهای جغرافیایی آن مهم است به خطا رفته‌ایم و ما دچار بحران شده و مدیریت این شرایط هم، چیزی جز مدیریت بحران نخواهد بود. بنابراین باید بگویم متأسفانه مرزهای فرهنگی ما رها شده و در معرض تاخت و تاز قرار گرفته است.

نگارنده در صحبت‌های دیگری که با عوامل فیلم داشته است (مثلاً با بابک پناهی طراح صحنه و لباس فیلم) به نکات جالب توجه دیگری هم می‌رسد که به دلیل اطاله‌ی کلام از ذکر آن‌ها خودداری می‌کنیم.

 

بعدنوشت1: باز بودن نظرات برای این پست آزمایشی است. ببینیم بعضی ها جنبه دارن نظر خصوصی اینقدر ندن!

بعدنوشت2: اگر آقای شیخ طادی اجازه بدهند پشت پرده عدم حمایت بعضی ها! از فیلم شکارچی شنبه را منتشر خواهم کرد.



  • سید مهدی موسوی
۲۸
فروردين

فروش میلیاردی سه‌گانه‌ی اخراجی‌ها که حاصل تلاش‌های تعدادی از بچه‌های ارزشی در حوزه‌ی سینما بود، ضربه‌ی عجیبی به انحصارطلبان سینما وارد کرد و مشوقی بود برای تازه‌کارانی که از غول بادکنکی سینما می‌ترسیدند.

آیا کسانی که ادعا می‌کردند فروش بالای یک فیلم به معنای خوب بودن آن فیلم است، شروع به فحاشی نسبت به اخراجی‌ها و کارگردان آن نکردند؟ آیا همین به اصطلاح روشنفکران و مدعیان سینما، مخاطبان این فیلم‌ها را نفهم و بی‌سواد معرفی نکردند؟ بماند اینکه چه سنگ‌اندازی‌هایی کردند تا از فروش این فیلم جلوگیری کنند و چه نقدهای غیر منصفانه‌ای نسبت به این فیلم نوشتند. این سنگ‌اندازی‌ها را که نشان از حسادت عده‌ای قلیل می‌باشد به فال نیک می‌گیریم.

غرض از نوشتن این یادداشت گله و شکایت از این افراد نیست بلکه مسئله‌ی ما طیف‌هایی هستند که مثلاً آن‌ها را خودی می‌دانیم. (البته می‌رسیم به جایی که این خودی‌ها از آن غیر خودی‌ها هم غیر خودی‌تر بودند).

اخراجی‌های یک حرف و حدیث‌های زیادی داشت که سربسته می‌گویم، عده‌ای از این به ظاهر مذهبی‌ها را حسابی کفری کرده بود! خب همین‌ها هم صدایشان درآمد که جنگ به مسخرگی و الواتی نشان داده شده است و از این مزخرفات. همین حرف‌ها را هم توی اخراجی‌های 2 و3 زدند.

گروه دیگری که خودشان را منتقد حزب اللهی می‌دانستند و از قضا تازه کار هم بودند، شروع کردند به ژست سینماگری گرفتن و نقدهای تند نوشتن در مورد فیلم‌ها و شستن سر تا پای فیلم. دمشون گرم از اینکه جرأت کردند و قلم به‌دست گرفتند؛ اما با عرض معذرت خیلی بی‌جا کردند که بدون حمایت از یک کارگردان ارزشی به قول خودمان دهنش را هم سرویس کردند... اصلاً کار ما همین هست... رها کردن دوستان و فحش دادن به غیر دوستان!این گروه هم بگذارید در خواب خودشان بمانند.

گروه دیگریآنآن که الان هم کاسه‌ی داغ‌تر از آش شده‌اند با تیترهای خنده‌داری مثل «اخراجی‌ها آبروی سینمای ایران»، قصد دارند حمایت همه جانبه‌ی خودشان را از این کارگردان ارزشی اعلام کنند. همین قلم به دستان خوش خیال فیلم رقیب را به باد فحش‌ و ناسزا می‌گیرند و نه تنها از محتوای کار ایراد می‌گیرند، بلکه گاهاً نقدهای فنی و کارشناسانه‌ی خنده‌داری هم از آن‌ها می‌کنند. من فعلاً کاری به سابقه‌ی کارگردان و اطرافیان او ندارم. عزیز من! رفیق! منتقد! یادداشت‌نویس فلان و بهمان روزنامه و سایت و مجله! تو را خدا یک کم انصاف داشته باش!

درست هست که بعضی از این آدم‌های نفهم و بی‌شعور! به خاطر حسادتی که نسبت به طیف خاصی از جامعه دارند، تماشاگران یک فیلم را آدم‌های بی‌فرهنگی معرفی می‌کنند، اما شما چرا از شیوه‌ی آن‌ها برای حمایت از کارگردان خودتان استفاده می‌کنید؟! اصلاً من بی‌سواد! هیچ ادعایی هم در مورد سینما ندارم. ولی به عنوان یک یادداشت‌نویس و خواننده وقتی نقدهای برخی از دوستان را می‌بینم، حسابی کفری می‌شوم.

در کنار این گروه‌ها، گروه دیگری وجود دارند که منصفانه و بدون غرض‌ورزی‌های سیاسی! و غیر سیاسی، در کنار حمایت از کارگردان خودشان، اشکالات فیلم مورد نظرشان را نیز محترمانه و کارشناسانه بیان می‌کنند و بدون اینکه به آن فیلم فحش و ناسزا بدهند و کارگردان آن را تحقیر کنند، در این رقابت سالم دست به قلم می‌برند.

ای کاش همه‌ی ما اخلاق رسانه‌ای را رعایت می‌کردیم!

بعدنوشت1: ایام شهادت بی‌بی فاطمه زهرا(س) را به همه‌ی شیعیان آن حضرت تسلیت عرض می‌کنم.

بعدنوشت2: به این یادداشت‌های گله‌آمیز من خرده نگیرید که دلم خیلی بیشتر از این حرف‌ها خون است! اما دیگر از این جور نوشته‌ها هم از من نخواهید دید.

بعدنوشت3: مشکلی برایم پیش آمده است که امیدوارم با دعای شما دوستان و عزیزان هر چه زودتر برطرف گردد و ما از این همه سفر به این ور و آن ور ایران خلاص شویم! چون هنوز که هنوز است پایان این سفرها مشخص نیست... هر چه خدا بخواهد...

بعدنوشت4: خواهش می‌کنم دوستان عزیز در نظراتی که به مطالب می‌دهند و ایمیل‌هایی که برایم ارسال می‌کنند، اسم واقعی خودشان را ذکر کنند... اگر هم می‌خواهید نظر شما نمایش داده نشود(مثل خیلی از دوستان)، گزینه‌ی نظر خصوصی را حتماً تیک بزنید و اسم واقعی خودتان را هم ذکر کنید! نترسید من اسم شما را جایی نخواهم گفت!

بعدنوشت5: دیروز وبلاگ کمرنگ یکساله شد. یعنی دقیقاً 23 سال کوچکتر از من. وبلاگی که از دل وبلاگ «پس از طوفان» بیرون آمد ولی هیچگاه نتوانست مخاطب آن را در این یک سال پیدا کند.

  • سید مهدی موسوی
۲۱
فروردين

با نگاهی کلی به سینمای سال گذشته ایران، ما بجز دعواهای بین خانه‌ی سینما، صنوف سینمایی و معاونت سینمایی وزارت ارشاد، نکته‌ی شاخص و مهمی را نمی‌توانیم ذکر کنیم. دعواهایی که طبق معمول جنبه‌ی سیاسی داشته و تنها ضرر آن متوجه سینماگران و هنر کشور خواهد شد. در این یادداشت قصد ندارم تا خوب و بد این دعواها را بیان کنم بلکه اشاره‌ای کوتاه خواهم داشت به وضعیت کنونی سینمای ایران.

سال 89 سال خوبی برای سینمای ایران نبود، سالی که تنها فیلم میلیاردی آن در تهران، ملک سلیمان شهریار بحرانی بود. هر چند فیلم‌هایی مثل «طلا و مس»، «صبح روز هفتم»، «نفوذی»، «کیفر» و... را می‌توان جزو خوب‌های سال گذشته دانست، اما اگر بخواهیم از نظر فروش سینمای سال گذشته را بررسی کنیم، متاسفانه سال پر فروشی را برای سینماگران نمی‌بینیم.

بر خلاف سال گذشته، ترکیب نسبتاً خوب فیلم‌های نوروز امسال رونق بسیار خوبی به سینمای ایران داد. اخراجی‌های 3 با توجه به پیش‌بینی‌های گذشته و با دارا بودن امتیازات خوبی چون ترکیب مناسب بازیگران، فروش بسیار بالا در نسخه‌های گذشته، زمان اکران مناسب، دارا بودن سالن‌های زیاد در سراسر کشور، تبلیغات بسیار زیاد در رسانه‌ها!، جنجال‌های پشت پرده و گاهاً جلوی پرده و... توانست فروش بسیار بالایی را کسب کند.

در کنار اخراجی‌های 3، فیلم «جدایی نادر از سیمین» با امتیازات دیگیری چون جوایز بسیار، سابقه‌ی کارگردان، تبلیغات خاص و... توانست با یک پله پایین‌تر، فروش بسیار خوبی را از آن خود کند. برخلاف کسانی که می‌خواهند این دو فیلم را در مقابل یکدیگر قرار دهند، بنده با نگاهی منصفانه و بدون جنجال‌های سیاسی این دو فیلم را دیده‌ام و در مورد آن نظر می‌دهم.

جنجال‌هایی که بعد از جشنواره بر سر این دو فیلم به راه افتاد، جنجال‌های پوچی بود که در نگاه کلی تأثیر چندانی هم بر فروش آن‌ها نداشته است. تحریم اخراجی‌ها از سوی جریان فتنه، افتراها و تحلیل‌های عجیب و غریب و بعضاً ناعادلانه نسبت به «جدایی نادر از سیمین» و «اخراجی‌ها» نتوانست خدشه‌ای بر پیش‌بینی‌های گذشته وارد کند؛ هر دو فیلم بسیار خوب و در رقابتی سالم در حال فروش بودند، منتهی اقدام بسیار زشت برخی از افراد بی‌ظرفیت و حسود! برای جلوگیری از فروش اخراجی‌های 3، باعث شد تا نسخه‌ی کپی شده‌ی آن وارد بازار شود.

گرچه اخراجی‌های 3 به نسبت از نسخه‌ی قبلی آن بهتر بود، اما ضعف‌های بسیاری چون ضعف در فیلمنامه، دکوپاژ، دیالوگ‌ها و... در آن بیداد می‌کرد. فیلم شلوغی که قصد داشت تا با نگاهی طنزگونه، حوادث انتخابات سال 88 را به تصویر بکشد.

البته ناگفته نماند که اگر کس دیگری قصد ساختن این فیلم را داشت حتماً با آن مخالفت جدی می‌شد، نه تنها این فیلم، بلکه ساختن هر فیلم دیگری که بخواهد اشاره‌ای به مسائل سیاسی داشته باشد معمولاً با مشکلاتی همراه خواهد بود و کمتر کارگردانی به سمت ساختن این نوع فیلم‌ها می‌رود. حتی اگر شما بگویید که در سال‌های اخیر مجوزهای بسیاری به فیلم‌هایی که به طور غیر مستقیم به مسائل سیاسی، دینی و فرهنگی خرده می‌گیرند، داده شده است، باز هم نمی‌توان عدم تمایل دیگر کارگردانان را به ساختن این فیلم‌ها کتمان کرد. البته کارگردانان دیگری نیز مثل ابوالقاسم طالبی قصد ساختن فیلم در مورد انتخابات را دارند که امیدوارم این نوع فیلم‌های سیاسی و اجتماعی جایگاه بهتری در ایران پیدا کنند.

اخراجی‌های 3 به غیر از موضوع و محتوای فیلم که اشاره‌ی درستی به پشت پرده‌ی سیاست‌بازی‌ها و جنجال‌های انتخابات داشت، نکته‌ی مثبت و چشمگیری برای دفاع ندارد. اما در مقابل «جدایی نادر از سیمین» با ساختار دراماتیک فوق‌العاده قوی، بازیگران مناسب، دیالوگ‌های قوی و... فیلم بسیار خوبی بود که قطعاً لایق جوایز جشنواره امسال هم بود.

باز هم می‌گویم که مقایسه‌ی بنده در مورد این دو فیلم نه نقد کارشناسانه‌ی آن‌هاست و نه بازی به نفع گروه خاصی در این دعواهای اخیر. که به شدت از نوشتن توهین! نسبت به فیلم‌ها، کارگردانان و... که به نام نقد! نوشته می‌شود فراری هستم. بله کاملاً هم بر سر حرف خود هستم که بسیاری از نقدهایی که نسبت به این دو فیلم می‌شود، جز توهین‌هایی سطحی و احساسی نیست و ضرر این کارها را هم سینمای بدبخت باید ببیند.

نه جوش آوردن ده‌نمکی نسبت به نقدهای فیلمش قابل تحمل است و نه نقدهای احساسی که جز فحش و توهین چیز دیگیری نیست.

 

بعدنوشت1: قصد من از نوشتن این یادداشت کوتاه، تنها گله و شکایت از دست برخی از دوستانم هست که بی‌خود و بی‌جهت تحت تأثیر جو رسانه‌ای شروع به نوشتن نقدهای مضحکانه نسبت به سینما می‌کنند! نقدهایی که به‌دور از نگاه کارشناسانه است. خواهش می‌کنم از این دوستان که دست از سر سینما بردارند.

بعدنوشت2: منتظر جواب‌های تند برخی از دوستان هم هستم. اصلاً هم ناراحت نمی‌شوم! این یادداشت را هم به حساب طرفداری از هر کسی که می‌خواهید بگذارید!

بعدنوشت3: به‌زودی به فضای رسانه‌ای و سینمایی باز خواهم گشت! (قابل توجه برخی از دوستان نامرد)

  • سید مهدی موسوی
۱۴
فروردين

خبر فروش دو و نیم میلیاردی اخراجی های 3 در کمتر از دو هفته را امروز در روزنامه ی "وطن امروز" دیدم و بسیار خوشحال شدم که پس از مدت ها بالاخره فیلمی آمد و به این سینمای کوفتی یک جونی داد؛ هر چند شاید تنها فیلم چند میلیاردی امسال باشد اما باز هم جای خوشحالی است که فیلمی میلیاردی می شود که لیاقت آن را دارد. این روزها حوصله ی چندانی برای نوشتن نقد فیلم ندارم اما فقط نظر شخصی ام را می گویم که اخراجی های 3 یک سر و گردن از اخراجی های 2 بالاتر بود. سه شنبه ی این هفته بعد از ظهر برای دیدن "جدایی نادر از سیمین" خواهم رفت. ببینیم این فیلم ارزش گرفتن آن همه جایزه را داشت یا نه؟!

دلم برای دیدن همه ی دوستان تنگ شده است... حالی هم که از ما نمی پرسند... خیلی بی مرامید ما را توی یه شهر غریب تنها گذاشتید... بابا شماره ام را نمیتونم بهتون بدم، ایمیل را که ازتون نگرفتم!!! یا حتی کامنت این وبلاگ...



  • سید مهدی موسوی
۱۹
آبان

گفت‌وگو با پرویز شیخ‌طادی

گفت‌وگو از سید مهدی موسوی

پیاده‌سازی و ادیت زیر مربوط به خبرنگار آن سایت است!!!


خبرنامه دانشجویان ایران: پرویز شیخ‌طادی متولد 1340 آبادان است. وی اولین فیلم خود سرزمین پدربزرگ را در سال 77 ساخته است. در کارنامه سینمایی او کارگردانی فیلم‌های زیبا و تاثیرگذاری چون دایناسور، سومین روز پس از مرگ، سینه‌سرخ، پشت پرده مه، روایت سه‌گانه(اپیزود اول، یک آرزوی کوچک)، دفتری از آسمان و شکارچی شنبه به چشم می‌خورد.


به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، شکارچی شنبه آخرین ساخته پرویز شیخ‌طادی این روزها مراحل نهایی ساخت خود را طی می‌کند و بزودی آماده اکران عمومی خواهد شد. بازیگر نوجوان این فیلم محمدجواد جعفرپور، پروانه زرین بهترین بازیگر پسر نوجوان را از جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان امسال دریافت کرد. با توجه به اهمیت ساخت فیلم‌ها و آثار فرهنگی مختلف برای مقابله با تهاجم گسترده فرهنگی غرب و اهمیت داستان این فیلم که در مورد طالبانیزم یهود می‌باشد، با پرویز شیخ‌طادی مصاحبه کوتاهی را انجام داده‌ام که در ذیل می‌خوانید.


ایده ساخت این فیلم از چه زمانی و چطور به ذهن شما رسید؟

من 10-11 سال پیش، زمانی که اسرائیلی‌ها از جنوب لبنان عقب‌نشینی کرده بودند سفری به لبنان داشتم، من این دشمن صهیونیستی که تصور می‌کردم یک کشور صرفا  اقتصادی نظامی است را می‌شناختم و کنجکاو شدم درباره بنیان‌ها و پایه‌های رژیم اسرائیل تحقیق کنم.  وقتی که مطالعات و تحقیقاتم شروع شد اطلاعاتی به دست من رسید که به من می‌گفت ما با یک رژیم و تفکر صرفاً نظامی یا یک حکومت نظامی مصطلح یا عادی و شبیه حکومت‌های دیگر روبرو نیستمی بلکه با یک تفکر مذهبی و ایدئولوژیک مواجه هستیم که بر اساس باورهای مذهبی‌اش ساختار اقتصادی، سیاسی و نظامی‌اش را چیده است.

 یک خورده عمیق‌تر که شدم دیدم تمام دنیا و دون‌پایه‌های این رژیم کاملاً مذهبی و ایدئولوژیک و مبتنی بر قوانین و قواعد و شریعت و احکامی که از تورات و تلمود بهره می‌گیرند و در ادامه آن خاخام‌ها این آیات را تفسیر می‌کنند و در واقع بروزرسانی می‌کنند! از اینجا به بعد احساس کردم باید یک کاری کرد و دیدم مقاله و نگارش متن و در حوزه ادبیات و رسانه‌های جمعی نوشتاری نمی‌گنجد و این دیگر یک بحث کتاب نیست و باید چاره دیگری اندیشید...
وقتی که خواستم فیلم بسازم تحقیقاتم گسترده‌تر شد و به نتایج بیشتری رسیدم و دیدم من با قوم و تفکری روبرو هستم که کاملاً دراماتیک است و در یک فضای داستانی یا مستند داستانی خیلی بهتر می‌توانم کار کنم. این در گوشه ذهنم مانده بود ولی انگیزه اصلی برای ساختن فیلم نبود.
این رژیم بدون هیچ مدافعی دارند فیلم می‌سازند و ما در سکوت محض به تماشا نشستیم و گاهی ضجه و مویه‌ای می‌کنیم و گاهاً یک اعتراضات صنفی و سندیکایی می‌کنیم و دنیا هم زیاد متوجه این قضیه نمی‌شود لذا احساس کردم که می‌شود با این مشکل مقابله به مثل کرد و تصمیم گرفتم این حجابی را که زیرش مملو از تئوری و ایدئولوژی و فکر است و هیچ کس به اون دست نزده را بردارم و نشان بدهم در واقع این شفاف‌سازی انگیزه اصلی من بود که در مورد بنیادگرایی یهود و طالبانیزم یهود فیلم بسازم.


داستان این فیلم روایت‌کننده چه زمانی است؟ زمانی که صهیونیست‌ها به خاک فلسطین تجاوز کردند یا مربوط به الان است؟

این رژیم یک ترفند مشترک را از ابتدای تاریخ تا الان نگه داشته و همه زمان‌ها آن را تکرار می‌کند و شکارچی شنبه مال همه زمان‌ها است، از آن زمانی که این قوم پیامبر کشی می‌کردند و حالا که باز هم انسان‌های دیگر را به کشتن می‌دهند، قتل و تجاوز می‌کنند و تا حالا این تاکتیک همچنان ادامه داشته است.


در مورد داستان این فیلم توضیح دهید. ما دیدیم که این فیلم در جشنواره کودک هم اکران شد و با توجه به فیلم‌های قبلی که از شما -با محوریت کودک- دیده‌ایم، آیا داستان این فیلم ارتباطی با کودکان دارد؟


داستان فیلم مجموعه خاطرات و داستان‌های خود افراد موثر در این رژیم است یعنی زندگی مذهبی و زندگی ایدئولوژیک خاخام‌ها و مدارس دینی‌شان همین چیزی است که در شکارچی شنبه می‌بینیم. داستان این فیلم یک کودکی است که در دامان یک خاخام ناسیانولیست و نژادپرست دینی و مذهبی و قوم پرست تربیت می شود و تبدیل به موجودی دیگر می‌شود که راه پدربزرگش را ادامه می‌دهد.

فاصله‌ای که بین تولید و اکران عمومی این فیلم افتاده است و ما هیچ تبلیغلاتی هم از این فیلم نمی‌بینیم به چه دلیل است؟ من فکر می‌کنم با این توضیحاتی که شما دادید باید شاهد یک فیلم جنجالی هم در ایران و هم در سطح جهانی باشیم.

این دسته از فیلم‌ها چون متاسفانه وقتی بخش دولتی می‌سازد یک جور منافع کارمندی می‌شود و در منافع کارمندی چون این فیلم نمی‌تواند پولی به جیب کسی بریزد، این فیلم در راستای دفاع است، یک سرباز است. منتهی شکارچی شنبه واقعاً مثل سربازی است که تنها جلو می‌رود  نه پشتیبانی دارد و نه آذوقه‌ای به او می‌رسد. حمایت‌های تدریجی و بیانیه‌ای و کاغذی فقط صورت می‌گیرد و حمایتی که نشان بدهد مسیری باز می‌شود و حمایتی که ما را تشویق کند این مسیر را ادامه بدهیم نه از طرف وزارت ارشاد و نه از طرف تهیه‌کننده این فیلم.

یعنی موسسه شهید آوینی اگر دوباره بخواهد همچین فیلمی بسازد من اصلاً حاضر نیستم با آن‌ها همکاری کنم. در واقع سودگرایی و به‌قول خودشان خودکفایی مادی و مالی را سرلوحه کار خودشان قرار دادند. اون‌ها عقبه خودشان را فراموش کردند. نمی‌شود توی کشور احساس کنم که خطی و حرکتی آغاز شده و پشتوانه دارد.

بالاخره حوزه هنری سازمان تبلیغات ما قطعاً این فیلم را دیده پس حداقل اگر اعتقاد به مبارزه با طالبانیزم یهود یا دفاع از مرزهای فرهنگی خودمون یا مقابله به مثل فرهنگی در جنگ نرم داشته باشد از کار ما دفاع می کردند.

اگر اعتقاد واقعی باشد، اگر ایمان باشد، یکی از مدیرهای فرهنگی حداقل باید می‌آمد و می‌گفت فیلم بعدی کجا؟ اصلاً شما به عنوان یک سرباز این ملت در همین بخش حرکت کن و برو، هیچ حمایتی وجود ندارد هیچ حرکتی وجود ندارد.

من دلم نمی‌خواست توی جنگ نرم این‌قدر تحقیر بشویم؛ دلم نمی‌خواست بدون سلاح باشیم، دلم نمی‌خواست توی کشورمان یک نبرد عادلانه شروع نشه که جواب تک اون‌ها باشه. بنابراین چون هیچ کس و هیچ مدیری انگیزه ای برای کار ندارد شما لذا شما هیچ تبلیغاتی نمی‌بینید چون برای کسی سود ندارد یعنی سود مادی ندارد به همین دلیل فیلم هیچ جایی پوشش داده نمی‌شود، هیچ پوستری چاپ نمی شود خلاصه هیچ تبلیغاتی نیست و این جای تاسف دارد!

الان فیلم آماده اکران است؟

فیلم در مراحل فنی است. چون تدوین مجدد خورده است. موسقی فیلم ساخته نشده است چون پول نداشتیم موسیقی بسازیم. موسیقی فیلم همه‌اش انتخابی بود، الان یک آهنگساز پیدا شده است که قرار است آهنگ فیلم را بسازد. نمی‌دانم توانسته‌اند بودجه‌اش را تامین کنند یا نه.

به اکران خارجی هم فکر کرده‌اید؟

بله. قرار است برای کشورهای منطقه دوبله عربی بشود.

در مورد سیاست‌های حمایتی صحبت کردید. با سابقه‌ای که شما در این سال‌ها داشته‌اید، آیا تغییری را در سیاست‌های فرهنگی دولت دهم نسبت به دولت‌های قبل دیده‌اید؟ مثلاً حمایت از نوع فیلم‌هایی که ساخته می‌شود؟

من در مورد خودم می‌توانم قضاوت شرافت‌مندانه‌ای داشته باشم. در مورد خودم که هیچ فیلم بدی در کارنامه‌ام ندارم، یک فیلم خنثی در کارنامه‌ام ندارم، با من همچین برخوردی کرده‌اند. من را هیچ وقت فیلم کودک دعوت نکرده‌اند. من حداقل بهترین بازیگر کودک جهان از ایران را توی 2 سال به اون‌ها معرفی کردم. حداقل 2 تا فیلم کودک خوب به دنیا و به ایران که توی جشنواره رشد جایزه گرفتند معرفی کردم. من را توی جشنواره کودک دعوت نمی‌کنند. در مودر خودم می‌توانم بگم که هیچ حمایتی صورت نگرفته است. دولت برای من هیچ برنامه‌ای ندارد. مدیران فرهنگی. که الان این داره چی کار می‌کنه، حتماً هر کاری که داره می‌کنه خوبه...


لینک مطلب در خبرنامه دانشجویان ایران

  • سید مهدی موسوی
۱۶
مرداد

اشاره: تصویری که سینما در مورد یک پدیده، داستان و سوژه در ذهن ما می‌کشد بسیار دقیق‌تر از تصویر ارائه شده توسط یک رمان است. بی‌شک برای کسانی که فیلم «مریم مقدس» را دیده‌‌اند، تصویری که با فکر کردن به حضرت مریم(س) در ذهنشان نقش می‌بندد تصویر دختری‌است که در این فیلم نشان داده می‌شود. در مورد فضای آن زمان نیز همین داستان را داریم؛ نشان دادن عظمت ملک حضرت سلیمان با تکنیک‌ها و ابزارهایی که تاکنون در سینمای داخلی استفاده می‌کردیم، امکان‌پذیر نیست که نمونه‌های زیادی از فیلم‌های دیگر داریم که با کیفیت بسیار پایین تولید و با عدم استقبال مخاطبان هم مواجه شد و از ذکر نام آن‌ها خودداری می‌کنیم. ملک سلیمان اولین فیلم دیجیتال ایران است و شما با دیدن آن از روی صفحه تلویزیون و رایانه به اوج کار حرفه‌ای آن پی نخواهید برد؛ بنابراین در سینمایی که صددرصد فیلم‌های آن تولید ایران هستند، ملک سلیمان تکنیکی‌ترین و جذاب‌ترین و احتمالاً پرفروش‌ترین فیلم سال خواهد شد.

-------------------------------------------------------------------
ملک سلیمان   "Kingdom of Solomon"
محصول: 1388 - ایران
کارگردان: شهریار بحرانی
تهیه‌کننده: مجتبی فرآورده - بنیاد سینمایی فارابی
فیلمنامه‌نویس: شهریار بحرانی
بازیگران: امین زندگانی، ژاله علو، محمود پاک نیت، حسین محجوب، مهدی فقیه، ارژنگ امیرفضلی، علیرضا کمالی‌نژاد، الهام حمیدی، سید جواد طاهری، سیامک اطلسی، باقر صحرارودی، سیروس صابر و محمد جواد بخشی‌زاده
مدت: 110 دقیقه
صدابردار: بهروز معاونیان
صداگذار: کیسون چانگ
مدیر هنری و طراح صحنه و لباس: حمید قدیریان
چهره‌پرداز: سعید ملکان
جلوه‌های ویژه: لئو لو
فیلمبردار: حمید خضوعی ابیانه
تدوینگر: محمدرضا موئینی
موسیقی: چان کونگ وینگ
مدیر تولید: فرهاد کی‌نژاد
صدا: دالبی دیجیتال – DTS
توزیع‌کننده: کاریز پارسه
پخش ایران: سازمان توسعه سینمایی سوره
--------------------------------------------------------------------



مرغ همسایه غاز است

ندیدن پیشرفت‌هایی که ما در سال‌های اخیر در حوزه‌های مختلف علمی داشته‌ایم واقعاً بدور از انصاف است. همین پیشرفت‌ها را در عرصه انیمیشن و سینما ببینید! اینکه ما از برخی از نمونه‌های مشابه خارجی عقب هستیم به جای خود، اما نمونه‌های موفق زیادی هم داریم.

وقتی فیلم ملک سلیمان را به عنوان اولین فیلم دیجیتال ایران نام می‌بری، می‌گویند تمام جلوه‌های ویژه آن کار هالیوود است و... اما بد نیست بدانید که بخش قابل توجهی از جلوه‌های ویژه این فیلم زیر نظر لئو لو و در داخل کشور انجام شده است. هر چند این اخبار امیدوارکننده است، اما ما باید به سرعت خود را با پیشرفت‌های تکنیکی سینما هماهنگ کنیم.

5 میلیارد داری بهم...
از همان ابتدای ساخت فیلم، بعضی‌ها شروع کردند به جنجال‌آفرینی که چرا پول بیت‌المال باید خرج چنین فیلمی بشود و چرا این پول را به ما نمی‌دهند و از این جور دعواها و بازی‌های رسانه‌ای! عدد و رقم‌های مختلفی را هم به زبان می‌آوردند، مثل 10 میلیارد تومان یا حتی بیشتر. که این کارها صدای تهیه‌کننده فیلم را هم درآورد:

«بودجه‌ای که برای فیلم ملک سلیمان هزینه شد پنج میلیارد تومان است و بخش عمده‌ای از فضاسازی‌هایی که درباره بودجه فیلم انجام می‌گیرد به این دلیل است که دولت قرار است بودجه سنگینی را به سینما ترزیق کند و دوستان تلاش می‌کنند کف قیمت‌ها را بالا ببرند.» (نشست مطبوعاتی ملک سلیمان در حاشیه جشنواره فیلم فجر)
البته بودجه‌ای که برای این فیلم صرف شده است در مقایسه با نمونه‌های مشابه، رقم چشمگیری نیست و سینمای ما به این پروژه‌های بزرگ سینمایی (Big Production) واقعاً نیاز دارد. این ارقام در مقایسه با سریال‌های ایرانی‌ای که در خارج از کشور! ساخته می‌شود نیز ناچیز است.

بحث اصلی وجود یک سرمایه‌گذار غیر دولتی است؛ زیرا سینمایی که با سوبسید رشد کند، به محض آنکه این سوبسید قطع شود، سقوط خواهد کرد. به نظر شما آیا فروش این فیلم موفقیت‌آمیز خواهد بود؟ آیا بخش خصوصی برای ساخت قسمت‌های دوم و سوم این فیلم سرمایه‌گذاری خواهد کرد؟ آیا ملک سلیمان پر فروش‌ترین فیلم امسال خواهد شد؟

فیلم دیجیتال حرفه‌ای

ملک سلیمان با استفاده از فناوری‌های پیشرفته در طراحی و پردازش تصاویر سینمایی ( CGIوDI ) تولید شده است و می‌توان گفت از اولین تجربه‌های حرفه‌‌ایی فیلمسازی دیجیتال در سینمای ایران است.

«تولید این فیلم، تلاشی برای بومی‌کردن روش‌ها و دستاوردهای فنی فیلمسازی و ارتباط سینمای ایران با این فناوری‌ها است که این رویه می‌تواند در استانداردسازی و معرفی ظرفیت‌ها و قابلیت‌های کمی و کیفی سینمای ایران به جهان نیز، موثر باشد... در سال 1384 که ساخت «ملک سلیمان» را شروع کردیم، جلوه‌های ویژه در ایران پیشرفت چندانی نداشت؛ به همین علت می‌خواستیم کسی را انتخاب کنیم که بتواند تجربه خود را به ایران منتقل کند. (مجتبی فرآورده در حاشیه بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر)

شروع ساخت یک فیلم پرحاشیه

پیشنهاد ساخت این فیلم در زمان معاونت سینمائی محمد مهدی حیدریان داده شده بود و تولید این فیلم از روز 14 تیر سال 86 همزمان با سالروز ولادت حضرت زهرا(س) در رستم آباد گیلان آغاز شد.

گروه سازنده راهی شهریار شدند تا بخش‌های مربوط به شهر اریحا را در دکوری واقع در این شهر جلوی دوربین ببرند و سپس به شمال کشور باز‌گشتند تا در دکورهای شهر بندری زبولون، فیلمبرداری را ادامه دهند. تولید «ملک سلیمان» در شهرستان تالش (دکور شهر ساحلی زبولون) ادامه یافت و از اوائل اردیبهشت 88 نیز پروژه «ملک سلیمان» در دکور شهر اورشلیم واقع در شهریار ادامه یافت.

نکته دیگر اینکه فیلم از زمان مأموریت رسالت حضرت سلیمان نبی(ع) شروع می‌شود و در آغاز تشکیل و استقرار حکومت توسط وی به پایان می‌رسد. حکومتی که گفته می‌شود در «ملک سلیمان2» به آن پرداخته خواهد شد و قرار است آن را بخش خصوصی بسازد، نه بنیاد فارابی. البته نکته جالب اینجاست که ملک سلیمان اولین فیلم تاریخی ـ مذهبی است که پیش‌فروش خارجی شده است.

شهریار بحرانی کیست
در سال 1330 در تهران به دنیا آمد و لیسانس پویانمایی دارد. وی سازنده آثاری چون مریم مقدس، حمله به H3،  دنیای وارونه، گذرگاه، هراس و آب را گل نکنیم است. بحرانی از اولین کسانی است که به دنبال خلق جلوه‌های ویژه تازه بوده و استفاده از نمای شیشه‌ای برای انفجار یک پل در فیلم گذرگاه جزو اولین کارهای او می‌باشد.

از پشت صحنه چه خبر

«لئو لو»ی هنگ کنگی طراح جلوه‌های ویژه ملک سلیمان است. او در کارنامه هنری خود طراحی جلوه‌های ویژه فیلم شاخص آنگ لی «ببر غران اژدهای پنهان» را دارد که برای این فیلم نامزد اسکار شد و جایزه بریتیش ‌آکادمی را دریافت کرد. لئو لو کار جلوه‌های ویژه فیلم را همزمان در ایران، هنگ کنگ و چین انجام داده است.

صداگذار و آهنگساز «ملک سلیمان» هم هنگ کنگی هستند. صداگذاری به شیوه دالبی توسط کینسون تسانگ در هنگ کنگ انجام شده و موسیقی نیز توسط پانک چان در همان کشور ساخته شده است.

تهیه‌کننده «ملک سلیمان» در مورد عوامل دیگر این فیلم گفته است: حدود 1300 نفر پرسنل در این فیلم کار می‌کردند. موسیقی فیلم توسط ارکستر فیلار مونیک پکن و با حدود 150 نفر نواخته شده است. حدود 100 نفر اکیپ ثابت در فیلم کار می‌کردند و حدود 27 هزار نفر روز سیاهی لشگر هنرمند سر صحنه داشتیم. علاوه بر این به نقاط گوناگونی سفر داشتیم و تمام نقاط زیبای ایران را فیلمبرداری کرده‌ایم. (نشست نقد و بررسی فیلم «ملک سلیمان» در سینما هویزه مشهد)

خوب است بدانید که دکورهای عظیم در منطقه بادخیز شهریار، ساخت مکانیکی برخی از وسایل و اجزای صحنه، طراحی موجودات افسانه‌ایی، طراحی و اجرای فضاها و ساختمان‌های فیلم در فضای مجازی، ایجاد سایت تخصصی پردازش تصاویر در داخل کشور و ضرورت انجام پاره‌ای از امور فنی در مرحله پس از تولید در خارج از ایران از جمله فعالیت‌های صورت گرفته در این پروژه است.

جشنواره 27 یا 28

قبل از جشنواره بیست و هفتم خیلی‌ها منتظر این فیلم بودند اما با مشکلاتی که به‌وجود آمد این فیلم به جشنواره نرسید؛ مشکلاتی که خیلی هم بد نشد!

شهریار بحرانی: «نسخه‌ایی که قرار بود برای جشنواره سال قبل ارایه شود به دلیل مقارن شدن انجام مراحل نهایی فیلم با تعطیلات آخر سال مسیحی از یک سو و همچنین سال نو چینی، عملاً برای بهار سال جاری آماده نمایش شد. این در حالی است که یک سکانس از فیلم برای کوتاه شدن زمان انجام خدمات فنی با نظر تهیه‌کننده محترم، کنار گذاشته شده بود، البته پس از بازبینی نسخه اولیه و با توجه به فرصت پیش‌رو تا جشنواره سال جاری، تصمیم گرفته شد سکانس مذکور مجدداً در فیلم گنجانده شود. این اقدامات اکنون صورت گرفته و در حال نهایی شدن است و  شاهد نمایش این فیلم در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر در سال جاری خواهیم بود.»

فرآورده توضیحات تکمیلی هم در مورد این مشکلات می‌دهد و با بیان یک سال زمانی که صرف پیش‌تولید ساختار دکور 18 هزار متر مربعی فیلم شده است، به سفرهایی که به هنگ کنگ و چین داشته‌اند نیز اشاره می‌کند.

مستند یا تخیل

آنچه که ما از داستان‌های دینی به صورت مکتوب داریم، تصویری کلی از آن‌ها به همراه جزئیاتی است که به فهم کلی ماجرا کمک می‌کند و در دیگر موارد جزئی برای تصویرسازی لاجرم باید از تخیل استفاده کنیم؛ اما ما تا کجا در این تخیل و داستان‌پردازی مجاز هستیم؟! 

شهریار بحرانی درباره تحقیقات صورت گرفته برای ساخت این  فیلم می‌گوید: «با حقیقاتی که کردیم فیلم ما هیچ  نقطه تاریکی ندارد و کار بر اساس منابع تاریخی تورات و نوشته‌هایی که از آن زمان باقی مانده، فیلمنامه‌اش به نگارش درآمد».
حمید قدیریان نیز این‌گونه به این سوال پاسخ می‌گوید: «در این فیلم براساس گزارش‌های تاریخی و فرهنگ یهود و تمدن‌های آن دوره طراحی صحنه و لباس شکل گرفت اما سند مشخصی وجود ندارد و بیشتر مسایل حدس و گمان است... تلاش ما بر این بوده تا براساس واقعیتها پیش برویم اما معتقدم تا حدود زیادی مسئولیت پیشبری این بخش از کار برعهده تخیل طراح است. در مورد تصویرسازی و جلوه‌های ویژه اجنه و شیاطین نیز علاوه بر استناد بر واقعیتهای موجود، سراغ تخیل رفیتم».

قصه قرآنی به زبان روز

جایی خوانده بودم که یک نفر به ساخت فیلم‌هایی در مورد پیامبران و امامان گفته بود: «داستان تکراری»! البته منظور از داستان تکراری کاملاً مشخص است، آنچه که ما مثلاً از حضرت یوسف یا حضرت سلیمان و دیگر پیامبران پای منبر یک عالم دینی شنیده‌ایم یا از کتابی آن را خوانده‌ایم؛ اما مسئله چیز دیگری است.

شما قبل از اینکه سریال یوسف پیامبر را ببینید چه تصوری از حضرت یوسف و حضرت یعقوب داشتید؟! هر تصوری که از این دو پیامبر داشته‌اید یک طرف، تصویری که الان در ذهن شما شکل گرفته است یک طرف دیگر؛ اصلاً این تصویرسازی در ذهن مخاطب راه رفتن بر لبه تیغ است. مطمئناً بعد از دیدن «ملک سلیمان» نیز هر وقت به فکر حضرت سلیمان بیافتید چهره امین زندگانی جلوی چشم شما خواهد آمد. پس چه خوب که این تصویرسازی‌ها دقیق و حساب‌شده انجام گیرد.

حجت الاسلام اصفهانیان، محقق فیلم ملک سلیمان است؛ وی در حاشیه جلسه نقد و بررسی ملک سلیمان در مورد ساخت فیلم در مورد انبیا می‌گوید:

 «با توجه به اینکه نگاه سنتی در کشور وجود دارد، مردم پیامبران را تنها به واسطه فقر، زهد و گوشه‌نشینی می‌شناسند... اگر چارچوب روایی در ساخت فیلم‌های انبیا وجود نداشته باشد پازل روایی فیلم با مشکل روبرو می‌شود... در ساخت فیلم ملک سلیمان به چارچوب قرآن توجه شده و سیر خط زمانی فیلم از دل آیات قرآنی استخراج شده است... در حال حاضر یک سیر شیطان‌پرستی در جهان و در کشور خودمان شکل گرفته است؛ برای ساخت فیلم‌های تاریخی و اسلامی باید یک فکر صحیح قرآنی وجود داشته باشد تا فیلم بتواند با بیننده ارتباط برقرار کند.



داستان مذهبی، دیالوگ، جزئیات تصویر



داستان‌های مذهبی زیادی داریم که هنوز در سینما به آن پرداخته نشده است. اصلاً داستان مذهبی هم نگوییم، خیلی از مفاهیم دینی و اسلامی است که هنوز به‌خوبی به تصویر کشیده نشده است. پای صحبت سینماگران هم که بنشینی دردودل‌های زیادی برای تو خواهند کرد؛ از وارد نشدن برخی از کارشناسان مذهبی به حوزه سینما، از ناچاری در استفاده از تخیل در نوشتن فیلمنامه، حساسیت‌هایی که در مورد این نوع فیلم‌ها وجود دارد و...

کسی منکر این قضیه نخواهد شد که مفهومی که در قالب هنر به مخاطب ارایه نشود ماندگار نخواهد شد، ان شاء الله که تولیدات دینی ما در کنار دیگر تولیدات سینمایی به‌خوبی رشد کنند.

قدیریان مدیر هنری فیلم «ملک سلیمان» البته دغدغه دیگری را هم مطرح می‌کند: «پژوهشگران، یکی از مشکلات در تولید فیلم‌های دینی هستند؛ زیرا نوع نگاه را به ما ارائه نمی‌دهند و تنها یکسری از مفاهیم را بیان می‌کنند، در حالی که اگر نوع نگاه را به کارگردان و یا فیلمنامه‌نویس ارائه بدهیم آن‌ها بهتر می‌توانند، کار کنند.»
کارگردان این فیلم نظر جالبی در مورد فیلم مذهبی دارد:

«در فیلم دینی ابتدا خودمان تربیت می‌شویم و بعد فیلم را می‌سازیم و طبیعتاً این نوع فیلم می‌خواهد رفتارهای خوب را نشان دهد.»

بازی رایانه‌ای ملک سلیمان

ملک سلیمان اولین فیلمی نیست که عوامل فیلم تصمیم به ساخت بازی آن گرفته‌اند که مدت‌هاست ساخت بازی فیلم «آل» نیز مراحل اولیه خود را طی می‌کند. این کار ایده خوبی برای سینمای ایران است؛ هرچند ما در ساخت بازی‌های رایانه‌ای هنوز در اول راه هستیم اما با آثاری که اخیراً وارد بازار شده‌اند امید خوبی برای ادامه این راه وجود دارد.

مراحل بررسی فنی طرح بازی رایانه‌ای «ملک سلیمان» در بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای انجام شده است.

آیت ا... جوادی آملی و ملک سلیمان

«مطلبی که مربوط به ارائه سیره و صورت انبیاء الهی(ع) که به صورت فیلم و تصویر در سینما و سیما مطرح است چند عنصر محوری دارد. اولین نکته محوری این است که فیلم و سینما و یا غیر سینما وقتی می‌تواند آموزنده باشد که پشتوانه عقلی داشته باشد.

اگر به پشتوانه عقلی، معقول محسوس شد، می‌تواند جامعۀ حسی را به جامعۀ عقلی تبدیل کند. اگر سخن از جامعه مدنی است، اگر سخن از مدینه فاضله است، اگر سخن از جامعه برین است، اگر سخن از ظهور و انتظار است، اگر سخن بر این است که جامعه خردورز و فرهیخته می‌تواند منتظر ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه باشد، این حتماً باید از طبیعت به ماوراءطبیعت یک هجرتی کرده باشد. پس این قوس صعود، یعنی سفر از طبیعت به ماوراءطبیعت وقتی مطلوب توده جامعه است که هنرمندان جامعه از بالا یک پیام را بیاورند به گوش جامعه برسانند و دست جامعه را بگیرند و از پایین به بالا ببرند. یعنی تا فرهیختگان جامعه قوس نزول نداشته باشند و از عقل به حس نیایند و معقول را محسوس نکنند و طعم عقلانیت را جامعه نچشد، هرگز از حس به عقل سفر نمی‌کنند، آن چه که در دیار غرب و یا در ایران قبل از انقلاب مطرح بود، این سفر بین راه بود، یعنی هنرمندان و فیلمسازان از خیال شروع می‌کردند به حس، و جامعه را از حس به خیال می‌رساندند. اگر یک چیزی مبدا والا داشته باشد می‌تواند مخاطبینش را به بالا ببرد ولی اگر چیزی از خیال نشأت گرفته باشد، نه از عقل، حداکثر کاری که می‌کند این است که مخاطب را به مرحلۀ تخیل برساند نه به مرحلۀ تعقل. (بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در دیدار با عوامل فیلم ملک سلیمان 10/7/1384)

اکران عمومی ملک سلیمان

همه انتظار اکران عمومی این فیلم را می‌کشند؛ حتی آن‌ها که آن را یک بار در جشنواره دیده‌اند نیز برای دیدن دوباره این اثر فاخر لحظه‌شماری می‌کنند.

ملک سلیمان بدون تغییر نسبت به نسخه جشنواره‌ای آن از عید فطر امسال، در گروه سینمایی استقلال و به‌طور همزمان در چند کشور دیگر اکران خواهد شد.

حاشیه‌های نه‌چندان کمرنگ یا ملک سلیمان در رسانه‌ها

وقتی حاشیه‌های ساخت فیلمی مثل ملک سلیمان این‌قدر پررنگ می‌شود، پای مسئولان دولتی را هم برای دیدن این فیلم به سینما باز خواهد کرد:

«رئیس جمهور شب گذشته به اتفاق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی دیگر از اعضای کابینه به تماشای فیلم "ملک سلیمان" ساخته شهریار بحرانی نشست.

 محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران، شب گذشته به اتفاق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر اقتصاد، وزیر کشور، جمعی از معاونان و دیگر شخصیت‌ها و خانواده‌های مسئولان، همچنین سردار رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا در سالن نمایش وزارت ارشاد به تماشای فیلم "ملک سلیمان" نشست.»

مجتبی فرآورده از مقایسه فیلم ایرانی و خارجی می‌گوید:

«تهیه‌کننده فیلم «ملک سلیمان» با بیان این که برای یافتن نقاط ضعف فیلم آن را با سینمای ایران مقایسه نکنید، گفت: این فیلم مانند هر اثر هنری نقاط ضعف و قوتی دارد، اما نباید آن را با سینمای ایران مقایسه کرد. نه از جهت این که فیلم خوب یا بدی است، بلکه از این جنبه که فیلم‌های سینمایی ایران صامت است و گوش‌های ما به صداهای عادی بدون توجه به عامل آن عادت کرده است.

وی گفت: در فیلم‌های تلویزیونی نیز این‌گونه است. بنابراین تمام جزئیات فیلم حتی اسب‌ها ایجاد صدا می‌کنند و به نظر من صدا و موسیقی فیلم «ملک سلیمان» یکی از بهترین‌ها است و برای فهمیدن جایگاه آن باید فیلم‌های خارجی را با صدای دالبی دیجیتال مشاهده کرد. (نشست نقد و بررسی فیلم «ملک سلیمان» در سینما هویزه مشهد)

جنگ بدون خونریزی:

کارگردان فیلم «ملک سلیمان» تاکید کرد: در تمام صحنه‌های جنگ فیلم سعی کرده‌ایم یک قطره خون نیز ریخته نشود؛ زیرا نمی‌خواستیم جذابیت فیلم متکی بر خونریزی باشد؛ زیرا این جذابیت‌ها زودگذر هستند. (اخبار جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر)

شیطان به تصویر کشیده شد:

«شهریار بحرانی گفت: شخصیت حضرت سلیمان شخصیت استثنائی و برجسته‌ای بود که رو در روی شیطان قرار می‌گرفت. در ابتدای کار دیدیم که این موضوع می‌تواند دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی شود و در قرآن هم داستان شیرینی از آن بیان شده است.

وی در ادامه در خصوص تصویر شیطان گفت: در ابتدا یک تصویر و نمای اصلی از شیطان داشتیم و به یک طرحی از آن رسیدیم و در حین تصویربرداری هم آن را تکامل دادیم. فیلم ما فیلم مفهوم محور است تا ماجرا محور. پس از پایان کار تصمیم گرفتیم نقش شیطان در فیلم کمتر دیده شود و حتی ابتدای یک پلان را که شیطان در آن دیده می‌شد، حذف کردیم. در قسمت دوم این فیلم قصد داریم شیاطین را نشان بدهیم و نشان بدهیم که علی‌رغم این که شیاطین به تصویر کشیده شده‌اند، بازهم مردم به سمت آن‌ها می‌روند. (جلسه نقد و بررسی ملک سلیمان در جشنواره فیلم فجر)

در پی درخواست حضرت سلیمان که از خداوند یک ملک بی‌بدیل می‌خواهد شیاطین در سه مرحله در فیلم دیده می‌شوند، در مرحله اول در شهر اریحا، تنها اثر آن‌ها بر روی مردم قابل مشاهده است و در شهر دوم بصورتی که خودشان می‌خواهند دیده می‌شوند و نیمه‌مرئی هستند و در شهر سوم حضرت سلیمان از خدا می‌خواهد دشمنانش ظاهر شوند که این اتفاق می‌افتد و ما شیطان را به صورت موجودات دارای جسم می‌بینیم. (همان)

باید تجربه کسب کنیم:

«فراورده در خصوص استفاده از یک گروه چینی برای همکاری در جلوه‌های ویژه فیلم گفت: این تصور غلطی است که از تجربه دیگران در کارهایمان استفاده نکنیم.» (در حاشیه جشنواره فیلم فجر)

فیلم خوب سرسری ساخته نمی‌شود:

«بحرانی با بیان اینکه 39 بار فیلمنامه را بازنویسی کرده‌ایم، گفت: فیلنامه 95 صفحه‌ای را به 52 صفحه تبدیل و بسیاری از دیالوگ‌ها را در مفاهیم خود داستان گنجاندیم.» (جلسه نقد و بررسی ملک سلیمان)

 

مطلب ارسالی برای خبرنامه دانشجویان ایران

 

  • سید مهدی موسوی
۰۱
خرداد

مدتی است که بحث انتقاد از «فیلم‌فارسی» یکی از موضوعات داغ رسانه‌ها شده است و به تازگی برخی از کارگردانان مطرح سینما نیز به این جرگه پیوسته‌اند اما این واقعیت را باید قبول کنیم که سینمای ایران به دلیل ضعف بنیه اقتصادی و تکنیکی، خواسته یا ناخواسته به سمت تولید فیلم‌های کم‌خرج و پردرآمد رفته است، پس بدیهی است کسانی چون حسین فرح بخش و عبدا... علیخانی پرچمدار حوزه بساز بفروش سینما بشوند. شاید برای شما جالب باشد که منوچهر محمدی تهیه‌کننده و همایون اسعدیان کارگردان فیلم «طلا و مس»، تهیه‌کننده و کارگردان «ده‌رقمی» نیز بوده‌اند؛ فیلمی که نه تنها آن موقع بلکه اکنون نیز حاضر به مصاحبه در مورد آن نیستند و اسعدیان تنها به این توضیح در مورد آن بسنده می‌کند: «شرایط موجود در سینما ما را به ساخت فیلم «ده‌رقمی» سوق داد و فروش بالای این فیلم بودجه مورد نیاز برای «طلا و مس» را فراهم کرد». (نقد فیلم «طلا و مس»، فرهنگسرای ارسباران)

عامل فروش بالای یک فیلم گاه سوژه‌های خاصی هستند که در فیلم به آن پرداخته می‌شود. اما در مورد روحانیت به خاطر محدودیت‌ها و ترس از موضع‌گیری‌ها، کمتر کسی جرأت ورود به این حوزه را پیدا می‌کند؛ چه آنکه همه، شکست «مارمولک» را نتیجه نگاه مغرضانه و ناعادلانه به آن می‌دانند یا شخصیت «طلبه» در «طلا و مس» که در ابتدا قرار بود یک دانشجوی الهیات باشد.

با نیم‌نگاهی به فیلم‌هایی که نقش اول آن روحانی است به یک نقطه مشترک می‌رسیم: «فیلم‌هایی در سینما ماندگار شدند که تمام ابعاد زندگی یک روحانی را نشان داده‌اند!». حال بهتر می‌فهمیم که استقبال از فیلم «مارمولک» به خاطر نمایش تصویری غیر کلیشه‌ای از روحانیت است. این نوع نگاه در «زیر نور ماه»، «او» و «پابرهنه در بهشت» که نمایی داخلی از زندگی یک روحانی نشان می‌دهند به خوبی ترسیم شده است.

هرچند اسعدیان بر عاشقانه بودن «طلا و مس» اصرار دارد و در تبلیغات این فیلم نیز تصویری از روحانیت نشان نمی‌دهد، بسیاری از اهالی هنر برای دیدن تصویری که او از زندگی یک طلبه ترسیم کرده است، به سینما می‌روند.

ملودرام ایرانی «طلا و مس» که واقع‌گرایانه به زندگی طلبه‌ها نزدیک شده است از حیث شخصیت‌پردازی، فضاسازی، دیالوگ، عشق و عاشقی و... کاملاً فیلمی ایرانی است، البته با این تفاوت بسیار مهم که بدون آنکه وارد ابتذال و بی‌بندوباری فیلم‌های روز بشود، عشقی وصف‌ناپذیر از زندگی دو زوج جوان را به تصویر می‌کشد.

نکته دیگری که این فیلم به آن اشاره می‌کند طرز تلقی نادرست ما از دیگران است. به نظر حقیر بزرگ‌ترین مشکل ما در برخورد نامناسب با دیگران و قضاوت‌های کلی از انسان‌ها، نداشتن تصویری روشن و واضح از آن‌هاست، درست مثل کسی که خارج از دانشگاه ایستاده و دانشگاه را محیطی کاملاً فاسد و با دانشجویانی لاابالی تصور کند. اسعدیان با همین دغدغه و با نشان دادن تضادی که بین نگاه پرستار و روحانی در فیلم وجود دارد بسیار هنرمندانه و به‌دور از سطحی‌نگری این قضاوت‌ها را روایت می‌کند.

دغدغه دیگر نویسنده بیان ترس عده‌ای از گفتن احساساتشان به صورت شفاف و مسائل درون خانواده است؛ دغدغه‌ای که اسعدیان این‌گونه بیان می‌کند: «برای من زیباترین سکانس فیلم جایی است که زهرا، سیدرضا را سر نماز از خواب بیدار می‌کند و او نگران مدرسه دخترش است، در حالی که تا چند ماه قبل اصلاً به این فکر نمی‌کرد که دخترش کی مدرسه می‌رود...»

متأسفانه روابط عاطفی موجود در خانواده، عشق و عاشقی، خواستگاری و... در فیلم‌های اخیر سینمایی بسیار ناعادلانه و یک‌جانبه، همراه با لودگی و مسخرگی به تصویر کشیده شده است. به عقیده بسیاری از اندیشمندان،‌ در حال حاضر هدف قرار دادن خانواده‌های ایرانی توسط کشورهای بیگانه یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های ناتوی فرهنگی علیه ما است که با غفلت برخی از مسئولین در تقابل با این تهاجم روز به روز فرهنگ غرب در جامعه ما نفوذ بیشتری پیدا می‌کند.

«طلا و مس» از حیث فیلم‌نامه و محتوا، بازیگران توانمند و طراحی صحنه نیز یکی از فیلم‌های بسیار مؤفق چند سال اخیر است. واقعیت این است که شخصیت‌پردازی این فیلم نه برگرفته از سینمای به اصطلاع معناگرا است و نه در فضایی انتزاعی و غیرواقعی شکل می‌گیرد. اوج ناراحتی زهراسادات پس از آنکه به خانه می‌آید در ناتوانی در درست کردن ماکارونی و ترس کودک از مادر روی ویلچر به خوبی نشان داده شده است.

«طلا و مس» برای آنکه فیلمی کامل باشد نیاز به این داشت که بعد اجتماعی و بیرونی روحانیت را نیز به تصویر بکشد، هرچند در نشان دادن بعد درونی بسیار قوی کار شده بود، اگر این تصویرسازی به بعد بیرونی نیز سرایت می‌کرد و تلفیقی از نقش اجتماعی مؤثر روحانی –همان‌طور که در «مارمولک» درک می‌کردیم»- می‌بود، دیگر دست هر منتقدی را برای سخن گفتن در مورد نواقص فیلم می‌بست.


بازتاب: 

خلاصه مطلب در روزنامه وطن امروز، شماره 426، صفحه 10، شنبه 1 خرداد

خبرنامه دانشجویان ایران

خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران

نشریه قلم- دانشگاه سمنان

  • سید مهدی موسوی