کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعه» ثبت شده است

۰۵
مرداد

همه‌ی ما کم و بیش با واژه‌ی اعتیاد آشنایی داریم. یا معتادی را دیده‌ایم ، یا از اعتیاد فردی خبر داریم و یا حتی خودمان معتاد هستیم! ناراحت نشوید ، منظور من از اعتیاد یک نوع وابستگی و علاقه به انجام کاری بدون تفکر و اندیشه است ، خوب حالا منظور بنده واضح است ؛ معتادین زیادی در جامعه وجود دارند ، معتاد به بازی‌های کامپیوتری ، معتاد به رفیق‌بازی ، معتاد به ... ، اما در این مقاله به بررسی یک موضوع می‌پردازیم ، اعتیاد به مواد مخدر! که خطرناک‌ترین نوع اعتیاد است. معمولا خیلی‌ها موارد قبلی را اعتیاد نمی‌دانند و این به نظر من تا حدودی صحیح است ، زیرا این نوع اعتیادها معمولا براحتی قابل ترک است. به مقوله‌ی مواد مخدر می‌پردازیم.

بر کسی پوشیده نیست که انسان ذاتا دنبال آرامش و بهره‌گیری از خوشی است و این با دانش و تجربه بر ما ثابت شده است. اما مهمترین اصلی را که باید در نظر بگیریم انتخاب آن دسته از لذت‌ها و خوشی‌هاست که پایدار باشد و نه آنی و زودگذر ، بعلاوه عواقب سوء و مخربی نیز نداشته باشند.

  • سید مهدی موسوی
۲۹
تیر

صدای خرد شدن استخوان‌ها ... شیشه‌ها ...

شیون ، ناله ، فریاد ، ...

هجوم انسان‌ها ، از مرد و زن ، پیر و جوان ، ...

آه ...

تاریکی ...

تمام آنچه از آن روز به خاطر دارم.

صبح زود با بچه‌ها رفتیم بیرون یک حال و هوایی تازه کنیم و چیزی بخوریم ، آخه روز قبلش ، روز کنکور بود ، نمی‌دانم این اسم را کی برایش انتخاب کرده ، باید یه چیز دیگه می‌گذاشت ، مثل ... دوچرخه‌سواری روی طناب ، گاززدن یک تیکه آجر ، کندن کوه ، مثل اینکه رمانتیک هم شد ، شیرین ، فرهاد ، نه بابا ولش کن ، این چیزها به ما نیامده ، هنوز جای ملاقه‌ای که اون روز توی سرم خورد درد می‌کنه ، یک کلمه گفتم : " مامان فکر نمی‌کنی که وقت زن گرفتن من شده!" بیا و ببین که چه الم شنگه‌ای راه افتاد. نفهمیدم از کجا خوردم ، آن روز نه قناری‌ها آواز خواندند ، نه گنجشک‌ها ، حتی گربه هم در سوگ ماجرا لباس سیاه برتن کرد.

  • سید مهدی موسوی
۱۷
تیر

کسانی هستند که به دعا ایراد می‌گیرند ، به همین دعاهای مفاتیح‌الجنان ، که آقا این حرف‌ها چیه ، این‌ها همه خرافه است ، وسیله‌ای برای سرگرم کردن شما ، اگر حرفی داری ، خواسته‌ای داری بیا و همین طور به خدا بگو ، اینکه این همه مقدمه چینی نمی‌خواهد ، تازه یک ساعت وقت خدا را هم نمی‌گیری ، حرفت را می‌زنی و میری ...

خوبه ، حداقل اولین قدم را برداشته‌ای ، توکل بر خدا ، بر کسی که همه به او تکیه دارند و از او کمک می‌خواهند و دل‌خوش به دیگران و کمک‌های کسی نیستند.

در اینجا 5 مرحله و به عبارتی 5 اصل مهم در دعا خواندن را ذکر می‌کنم.

1) تمرکز و حضور: قدم اول و شرط اول در دعا این است که خواسته و نیاز ما باشد ، نه تقلید از دیگران و نیازهایی که آنها از خدا خواسته‌اند. یعنی ما باید به آن درجه از درک و فهم برسیم که تشخیص دهیم واقعا این خواسته ، نیاز ما است ، در این صورت است که تمام توجه ما به آن هدف معطوف می‌گردد. چون نیاز و خواسته‌ای که از روی تقلید باشد خستگی و دلزدگی می‌آورد.

  • سید مهدی موسوی