کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهر» ثبت شده است

۲۷
آبان

نگاهی به نقش طبیعت در ایجاد آرامش

رشد روزافزون جوامع بشری در حوزه‌های مختلف علوم نظری و عملی در سال‌های اخیر و تغییر سبک زندگی بیشتر انسان‌ها به نوعی که آن را به اصطلاح غلط مدرن نامیدند، سبب ایجاد الگوواره‌های جدید در زندگی آنها شد. انسان‌ها از یک سو با جدیت و تلاش شبانه‌روزی اقدام به ایجاد مظاهر تمدن بشری می‌کنند و از سویی دیگر در فرصت‌های فراغت از کار، از همین مظاهر تمدن و پیشرفت فرار کرده و به سوی طبیعت خدادادی پناه می‌برند. 

گواه روشن این مدعا، گسترش آمار خودکشی‌ها و بیماری‌های روحی و روانی در محیط‌‌های شهری متراکم و به دور از فضاهای طبیعی چون جنگل، رودخانه، کوه و... در مقابل محیط‌های روستایی بوده است. سوال ما این است که آیا فطرت انسان‌ها گرایش ذاتی به طبیعت دارد یا انسان‌ها برای رهایی از محیط شهری به سمت مناظر طبیعی فرار می‌کنند؟!

برای پاسخ به این سوال باید محیط شهری را با محیط‌های طبیعی مقایسه کنیم. عوامل بسیاری انسان‌ها را از محیط‌های شهری گریزان می‌کند که مهم‌ترین آنها آلودگی‌های صوتی و هوایی، ازدحام جمعیت و سازه‌های مختلف و گاه بدقواره‌ی شهری می‌باشد. حال در هر نقطه از شهر که این عوامل کمتر ظهور و بروز داشته باشند، انسان‌ها احساس آرامش و راحتی بیشتری می‌کنند و ساکنان این مناطق از بیماری‌های روحی کمتری رنج می‌برند. 

طبیعت

  • سید مهدی موسوی
۱۶
آذر

صدا برایم خیلی آشناست ولی رمقی برای بلندشدن ندارم. پتو را روی سرم می‌کشم و به چشم‌هایم فشار می‌آورم؛ چند دقیقه‌ای از این دنده به آن دنده می‌شوم ولی فایده‌ای ندارد. آمپر فضولی‌ام بالا رفته است. پرده اتاق را کنار می‌زنم و از توی حیاط رد داد و فریادها را دنبال می‌کنم. حدسم درست بود، اعظم خانم زن حسین و آن یکی که با گره روسری‌اش بازی می‌کند هم احتمالا دخترش باشد.

ـ عجب لاک صورتی بدریختی هم زده...

صدای سوت کتری مرا به خودم می‌آورد. بوی نان تازه همه جا پیچیده است. دلم ضعف می‌رود. دو سه لقمه بیشتر نخورده‌ام که ملیحه در اتاق را محکم به هم می‌کوبد و چادرش را از همان جا روی کاناپه پرتاب می‌کند.

ـ این همه زحمت بکش برای دختر ترشیده مردم شوهر پیدا کن، دوقورت و نیمشون هم باقیه.

لقمه را به زحمت قورت می‌دهم و می‌گویم:

ـ همچین ترشیده هم نبودا...

ـ حالا مثلا 20 ساله، چه فرقی می‌کنه اکبر؟! میگه چرا نگفتید بابای داماد 3 سال زندان بوده؟ خب بوده که بوده... چه ربطی به پسرش داره؟ تازه قتل که نکرده، چک برگشتی داشته. الان زندان رفتن کلاس هم داره.

لقمه‌ی نان و پنیر را از دستم می‌قاپد و هورت چایی شیرینم را سر می‌کشد. به ملچ و ملوچ‌هایش خیره می‌شوم. بیست سال پیش خیلی بدم می‌آمد اما بعدها عادت کردم و این را گذاشتم کنار همه‌ی آن چیزهایی که یک زمانی از آنها متنفر بودم. بلند شدم چایی دیگری بریزم که سر و صدای مبایلم بلند شد. با بی‌حوصلگی جوابش را دادم. ملیحه چشم‌هایش را نازک کرد و گفت:

ـ محسنی بود؟

ـ آره، توی این هفته 4 بار یه ساختمون رو بهش نشون دادم. اول صبح هم ما رو ول نمی‌کنه. تو از کجا فهمیدی؟

  • سید مهدی موسوی
۰۷
آبان

گزارشی درباره خانه‏های مجردی (گزارش اختصاصی برای وطن آنلاین)

آنچه که از عنوان «خانه مجردی» در ذهن افراد تداعی می‌شود با توجه به تعاریف و پیش‌زمینه‌های ذهنی هر فرد ممکن است پدیده‌ای مثبت و یا منفی تلقی گردد؛ بنابراین برای بررسی صحیح این موضوع، ابتدا باید یک تعریف مشخص از آن ارائه کنیم.

تا چند سال پیش «خانه مجردی» نامی بود که بر روی مکان‌های پیدا و یا پنهان برای خوش‌گذرانی افراد گذاشته می‌شد اما به مرور با تغییر زیست اجتماعی در ایران این عنوان از حالت خاص خود خارج و به طور عام در شهرهای بزرگ فراگیر شد و امروز با آمار وحشتناک طلاق 40 درصدی در تهران این موضوع رنگ و بوی دیگری گرفته است و گاهی حتی شکل بسیار مثبت و پاکی مثل خانه دانشجویی نیز پیدا کرده است.

با تعریف اولیه از یک خانه مجردی به اشکال زیر می‌رسیم:

1) افرادی که اعضای خانواده خود را از دست داده‌اند و به ناچار به صورت تنها زندگی می‌کنند: از دست دادن همسر، از دست دادن پدر و مادر و...

2) کسانی که برای کار و یا سربازی به یک شهر دیگر مهاجرت می‌کنند و به صورت تنها و یا در یک جمع افراد مجرد زندگی می‌کنند.

3) خانه‌های دانشجویی: افرادی که از داشتن خوابگاه محروم بوده‌اند و یا با اختیار خودشان خانه‌ای اجاره می‌کنند.

4) کسانی که تصمیم می‌گیرند بدون تشکیل خانواده به صورت مستقل زندگی کنند.

آنچه که در این یادداشت می‌خواهیم به آن بپردازیم، تعریفی است که دکتر محمدتقی کرمی، استادیار دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی درباره زیست مجردی ارائه می‌کند. دکتر کرمی دو شاخصه اصلی برای یک «مجردزیست» بیان می‌کند: اول آنکه این فرد هیچ تصور و افق روشنی برای انتهای زندگی مجردی خودش ندارد و دوم اینکه این فرد «خانه‌ی مبدأ» ندارد. با این دو شاخصه می‌توانیم دانشجویان و سربازان را از بحث اصلی خودمان جدا کنیم.

در توضیح بیشتر «خانه‌ی مبدأ» می‌توانیم بگوییم که معمولاً در خانه‌ی آدم‌های مجردزیست همه‌ی امکانات لازم برای زندگی وجود دارد و این افراد زمانی که به سراغ خانواده‌های خودشان می‌روند، بیشتر احساس غریبه بودن و مهمان بودن را دارند.

در کنار این تعریف، دکتر سید مجتبی حورایی می‌گوید: «در ارائه‌ی تعریفی عرفی از «خانه‌ی مجردی» باید گفت خانه‌ی مجردی محیط یا مکانی است که شخص، خودش آن‌جا صاحب‌اختیار است و لزومی ندارد به کسی جواب بدهد. فرض کنید من جوانی هستم که ازدواج نکرده‌ام و در خانه مؤاخذه‌ام می‌کنند که چرا دیر آمدی؟ چرا شب نیامدی؟ خب به شکل طبیعی دنبال این خواهم بود که به کسی جواب پس ندهم.»

  • سید مهدی موسوی
۱۶
شهریور

برای کسی که بخواهد در جزئیات شهر دقیق شود، شهر پر است از سوژه‌های تلخ و شیرین که نوشتن در مورد آنها هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد. شهر در اینجا یک مفهوم عام است. «شهر» می‌تواند یک روستا، یک خانه، یک محله... حتی یک زندان باشد! توی زندان هم ما با اجتماعی از انسان‌ها و خانه‌ها (سلول‌ها) طرف هستیم. برای ساختن شهر غیر از خانه‌ها و آدم‌ها چیز دیگری هم لازم داریم؟ ماشین، مغازه، پارک، سینما، مسجد،... و از همه مهم‌تر خیابان! همه‌ی این‌ها می‌تواند در یک اتاق دو متری زیر راه‌پله هم تعریف بشود؛ در خیال یک آدم دیوانه!

حالا من نه در یک اتاق دو متری هستم و نه در یک سرزمین خیالی مثل بازی Skyrim که این روزها عجیب من را درگیر خودش کرده است. سرزمین بسیار بزرگی که فکر می‌کنم دیدن تمام جزئیاتش چند ماهی به طول بیانجامد. از بحث اصلی‌مان دور شدیم. داستان «آدم‌ها» قرار است ثبت تصاویری از یک شهر در مفهوم واقعی خودش باشد. قرار نیست در اینجا با متن‌های طولانی طرف باشیم. در واقع روایت‌های مستند از شهر با کمک عکس‌هایی که دیالوگ‌های پنهان و آشکار خودشان را به رخ خواهند کشید، مطالب دنباله‌دار «آدم‌ها» را خواهند ساخت. برای شروع، 4 سوژه‌ی زیر را ببینیم:

  • سید مهدی موسوی