نگاهی بر فیلم آپارتمان بیلی وایلدر
رئیس ساعت سه بعدازظهر روز جمعه بعد از یک تلاش کوتاه نافرجام برای باز کردن درِ دفتر، تماس میگیرد و میگوید: «قفل در رو عوض کردی؟» میگویم نه و از او میخواهم تا با دقت بیشتری در را باز کند. به 5 دقیقه نرسیده که دوباره زنگ میزند و این بار با صلابت بیشتری میگوید: «پسورد اینترنت چی بود؟ چرا اینترنت قطعه؟» هنوز تلفن را زمین نگذاشتهام که دوباره تماس میگیرد و این بار سعی میکند خودش را مهربانتر نشان دهد: «با دکتر [...] تماس بگیر و بگو چرا نیومدی دفتر». میخواهم بگویم «رفیق شماست، شما باهاش قرار گذاشتی» اما توان گفتن این جمله را ندارم. میدانم تماس بعدی را که بگیرد، خودم هم باید روز جمعهای، زن و بچه را رها کنم و در نقش یک کارمند وظیفهشناس در اداره به کارهای عقبافتاده رسیدگی کنم.
چند روز پیش فیلم آپارتمان ساختهی بیلی وایلدر را میدیدم. (اکران در سال 1960 میلادی) طنز تلخی که نه تنها قدیمی نشده است بلکه نمونههای آن را با کمی دستکاری در اصل داستان میتوانیم حتی در همکاران نزدیک خودمان هم مشاهده کنیم! عدهای که دوست دارند ره صد ساله را یک شبه طی کنند و با انواع ترفندهای حلال! و حرام خودشان را به ردهای بالاتر و حقوقی بالاتر برسانند.
«آپارتمان» ـ که به اعتقاد اکثر منتقدان قویترین ساختهی بیلی وایلدر است ـ از یک ساختار کلاسیک در فیلمنامه برخوردار است. خصوصیات طرح کلاسیک که ما آن را شاهپیرنگ مینامیم به خوبی توسط کارگردان در فیلم به کار گرفته شدهاند. یعنی روابط علت و معلولی به خوبی توضیح داده میشوند، فیلم پایان بسته دارد، زمان خطی است، کشمکش بیرونی وجود دارد، قهرمان منفرد و فعال است و ما با یک واقعیت یکپارچه طرف هستیم. (برای مطالعهی بیشتر به بخش دوم کارگاه فیلمنامه و داستان سینماکات مراجعه کنید)
هر چند امروزه زمان خطی از سوی خیلی از نویسندگان ـ چه در فیلمنامه و چه در رمان ـ کنار گذاشته میشود و همه متفق القول! به سراغ زمان غیر خطی، پایان باز، کشمکشهای درونی و... میروند اما وایلدر اثری ساخته است که در این ساختار کلاسیک به خوبی به نقطهی اوج برسد و ما را بیش از دو ساعت در کنار خودش نگه دارد.
جک لمون در نقش سی سی باکستر دچار کشمکش نه چندان سادهای میشود؛ از یک سو با شروع فیلم همواره به دنبال ارتقای رتبهی شغلی خود است و در این راه با اجاره دادن آپارتمان به همکاران بالاتر از خودش برای خوشگذرانی سعی در کسب جایگاه بهتری است و از سوی دیگر در راه رسیدن به معشوق به مانع بزرگی برخورد کرده است و آن مانع بزرگ کسی نیست جز رئیس شرکت!
فیلم در موقعیتهایی کمدیک و با سرعت بسیار بالایی در روایت ما را در کشمکش بین عشق و موقعیت اجتماعی خوب قرار میدهد و باکستر درست در جایی که به موقعیت اجتماعی دلخواهش رسیده است، پی به بیارزش شدن شخصیت واقعی خودش میبرد و این موقعیت دروغین را رها میکند.
آپارتمان پر از کلیدواژههای مشخص و عناصر نشانهشناختی قوی است. به طور مثال به تضاد طراحی شلوغ محیط کار با تنهایی محیط خانه دقت کنید؛ یا به معنای نمادین جابهجا شدن کلید دستشویی مخصوص با کلید آپارتمان باکستر و...
وایلدر و دیاموند فیلمنامهی بسیار موفق آپارتمان را با رعایت اصول سینمای کلاسیک به خوبی نوشتهاند و دیدن این فیلم و خواندن متن فیلمنامه، جزوی از مراحل آموزشی فیلمنامهنویسی و داستاننویسی میباشد.