کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سینمای جهان» ثبت شده است

۲۸
بهمن

در دو روز و یک شب ما باز هم با یک ساختار کلاسیک به نسبت مناسب روبه‌رو هستیم. به نظرم می‌توانیم این فیلم را در تقسیم‌بندی ژانر جزو «پیرنگ بلوغ» بدانیم اما بلوغ فقط برای شخصیت اصلی یعنی ساندرا با بازی بسیار خوب ماریون کوتیار؛ بقیه‌ی کارگران به نظر در یک شرایط احساسی، با بازی‌های معمولی و گاه با دلسوزی رای به ماندن ساندرا می‌دهند.

آنچه که سبب ایجاد حس همذات‌پنداری مخاطب با ساندرا می‌شود، ترس از دست دادن شغل و در نگاهی عمیق‌تر، ترس از دست دادن چیزی است که امکان جنگیدن برای آن وجود دارد.

ساندرا به یک بلوغ فکری می‌رسد، آن هم فقط به‌خاطر اینکه مطمئن می‌شود نهایت تلاش خودش را برای از دست ندادن شغلش انجام داده است و حتی در این لحظه راضی به اخراج یک کارگر دیگر به جای خودش نمی‌شود.

دو روز و یک شب

  • سید مهدی موسوی
۱۹
بهمن

رئیس ساعت سه بعدازظهر روز جمعه بعد از یک تلاش کوتاه نافرجام برای باز کردن درِ دفتر، تماس می‌گیرد و می‌گوید: «قفل در رو عوض کردی؟» می‌گویم نه و از او می‌خواهم تا با دقت بیشتری در را باز کند. به 5 دقیقه نرسیده که دوباره زنگ می‌زند و این بار با صلابت بیشتری می‌گوید: «پسورد اینترنت چی بود؟ چرا اینترنت قطعه؟» هنوز تلفن را زمین نگذاشته‌ام که دوباره تماس می‌گیرد و این بار سعی می‌کند خودش را مهربان‌تر نشان دهد: «با دکتر [...] تماس بگیر و بگو چرا نیومدی دفتر». می‌خواهم بگویم «رفیق شماست، شما باهاش قرار گذاشتی» اما توان گفتن این جمله را ندارم. می‌دانم تماس بعدی را که بگیرد، خودم هم باید روز جمعه‌ای، زن و بچه را رها کنم و در نقش یک کارمند وظیفه‌شناس در اداره به کارهای عقب‌افتاده رسیدگی کنم.

چند روز پیش فیلم آپارتمان ساخته‌ی بیلی وایلدر را می‌دیدم. (اکران در سال 1960 میلادی) طنز تلخی که نه تنها قدیمی نشده است بلکه نمونه‌های آن را با کمی دستکاری در اصل داستان می‌توانیم حتی در همکاران نزدیک خودمان هم مشاهده کنیم! عده‌ای که دوست دارند ره صد ساله را یک شبه طی کنند و با انواع ترفندهای حلال! و حرام خودشان را به رده‌ای بالاتر و حقوقی بالاتر برسانند.

آپارتمان

«آپارتمان» ـ که به اعتقاد اکثر منتقدان قوی‌ترین ساخته‌ی بیلی وایلدر است ـ از یک ساختار کلاسیک در فیلمنامه برخوردار است. خصوصیات طرح کلاسیک که ما آن را شاه‌پیرنگ می‌نامیم به خوبی توسط کارگردان در فیلم به کار گرفته شده‌اند. یعنی روابط علت و معلولی به خوبی توضیح داده می‌شوند، فیلم پایان بسته دارد، زمان خطی است، کشمکش بیرونی وجود دارد، قهرمان منفرد و فعال است و ما با یک واقعیت یکپارچه طرف هستیم. (برای مطالعه‌ی بیشتر به بخش دوم کارگاه فیلمنامه و داستان سینماکات مراجعه کنید)

هر چند امروزه زمان خطی از سوی خیلی از نویسندگان ـ چه در فیلمنامه و چه در رمان ـ کنار گذاشته می‌شود و همه متفق‌ القول! به سراغ زمان غیر خطی، پایان باز، کشمکش‌های درونی و... می‌روند اما وایلدر اثری ساخته است که در این ساختار کلاسیک به خوبی به نقطه‌ی اوج برسد و ما را بیش از دو ساعت در کنار خودش نگه دارد.

جک لمون در نقش سی سی باکستر دچار کشمکش نه چندان ساده‌ای می‌شود؛ از یک سو با شروع فیلم همواره به دنبال ارتقای رتبه‌ی شغلی خود است و در این راه با اجاره دادن آپارتمان به همکاران بالاتر از خودش برای خوشگذرانی سعی در کسب جایگاه بهتری است و از سوی دیگر در راه رسیدن به معشوق به مانع بزرگی برخورد کرده است و آن مانع بزرگ کسی نیست جز رئیس شرکت!

فیلم در موقعیت‌هایی کمدیک و با سرعت بسیار بالایی در روایت ما را در کشمکش بین عشق و موقعیت اجتماعی خوب قرار می‌دهد و باکستر درست در جایی که به موقعیت اجتماعی دلخواهش رسیده است، پی به بی‌ارزش شدن شخصیت واقعی خودش می‌برد و این موقعیت دروغین را رها می‌کند.

آپارتمان پر از کلیدواژه‌های مشخص و عناصر نشانه‌شناختی قوی است. به طور مثال به تضاد طراحی شلوغ محیط کار با تنهایی محیط خانه دقت کنید؛ یا به معنای نمادین جابه‌جا شدن کلید دست‌شویی مخصوص با کلید آپارتمان باکستر و...

وایلدر و دیاموند فیلمنامه‌ی بسیار موفق آپارتمان را با رعایت اصول سینمای کلاسیک به خوبی نوشته‌اند و دیدن این فیلم و خواندن متن فیلمنامه، جزوی از مراحل آموزشی فیلمنامه‌نویسی و داستان‌نویسی می‌باشد.


  • سید مهدی موسوی
۰۷
اسفند

بعضی وقت ها بعضی چیزها بد هستند بعضی وقت ها خوب

بعضی وقت ها اسکار سیاسی است و بعضی وقت ها نه

شما مشکلی دارید؟

تنها روزنامه ای که امروز به مراسم اسکار 2013 در صفحه اول پرداخته بود، روزنامه بانی فیلم بود. این مطلب را نوشتم چون شاید فردا کسانی بخواهند اسکار را سیاسی بخوانند و... شاید همین روزنامه مردم سالاری که مراسم گلدن گلوب را سیاسی خوانده است، تیترهای صفحه ی اول سال گذشته اش را فراموش کرده است.

نوشتم حق به حق دار رسید، چون انتظاری بیشتر از این از مراسم اسکار نمی رود. شما ناراحت هستید که چرا «آرگو» جایزه گرفته است؟ اگر نمی گرفت پس به چه فیلمی می خواستند جایزه بدهند؟

صفحه اول چند تا از روزنامه های کشور پس از مراسم گلدن گلوب 2013 را می توانید در ادامه مطلب بخوانید. (این روزنامه ها در تاریخ 26 دی ماه 1391 چاپ شده اند)

  • سید مهدی موسوی