کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

سانسور یا تحریم؟

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۳۷ ب.ظ

انصراف سازندگان «فرشتگان قصاب» از اکران سینمایی فیلم‌شان از چند منظر قابل بررسی است. اولین مسئله عدم تمایل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اکران عمومی این فیلم در سینماست که محمد قهرمانی در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره می‌کند. در واقع می‌توان گفت «عدم تمایل» مودبانه‌ترین واژه برای بیان ترس یا وادادگی مسئولان مرتبط با حوزه اکران است.

به یاد بیاورید فیلمی مثل «شکارچی شنبه» را که چند سال پشت صف اکران ماند و بعد با آن اوضاع افتضاح و مظلومانه اکران شد و پس از مدت کوتاهی تعداد سینماهای اکران‌کننده‌ی آن به دو الی سه مورد کاهش یافت. نگارنده این یادداشت به هیچ وجه قصد ندارد که مسئولین فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به ترس از اکران یک اثر سینمایی متهم کند؛ چون اولا «فرشتگان قصاب» در سی و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر هم که قبل از این دولت برگزار شد، با بغض مسئولان جشنواره نسبت به این فیلم در بخش خارج از مسابقه اکران شد و دوما مثال ذکر شده (شکارچی شنبه) در همان دولت احمدی‌نژاد با کم‌لطفی مسئولان و سرمایه‌گذار ناتوانی چون موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی مدت‌ها منتظر اکران عمومی ماند.

سانسور یا تحریم

در کنار این دو فیلم، «عروس افغان» ساخته‌ی ابوالقاسم طالبی را هم بگذارید که چندین سال مجوز اکران نگرفت و سرانجام همانند «فرشتگان قصاب» از شبکه‌ی یک سیما پخش شد. البته با این تفاوت که سازندگان «فرشتگان قصاب» از ترس بیات شدن فیلم آن را سریع‌تر به صدا و سیما فروختند.

آیا عدم اعطای مجوز اکران به این فیلم‌ها را هم می‌توان تحریم نامید؟ آیا سازندگان این فیلم‌ها هم بیانیه اعتراضی دادند و به خاطر این عدم مجوز با هر رسانه‌ای مصاحبه کردند؟ راستی در این دولت قرار است چه اتفاقی بیافتد؟ قرار است هر فیلمی که ساخته می‌شود اکران عمومی شود؟ طبیعتا جواب «خیر» خواهد بود.

دومین مسئله در رابطه با انصراف سازندگان این فیلم، عدم دغدغه‌ی فروش و بازگشت سرمایه است که جناب قهرمانی حتی به این موضوع هم اعتراف می‌کند. اینکه عده‌ای با دغدغه‌ی حضور موثر در جنگ نرم و مقابله با آثار ضد اسلامی و ضد ایرانی یک اثر سینمایی استاندارد و قوی بسازند بسیار ستودنی و قابل تقدیر است و این موضوع در «فرشتگان قصاب» اتفاق افتاده است اما آیا عدم دغدغه‌ی سرمایه‌گذار این فیلم یعنی موسسه شهید آوینی برای بازگشت سرمایه، آسیب جدی به دیگر فیلم‌های آنها نزده است؟ آیا فیلم بسیار ضعیفی چون «گام‌های شیدایی» و یا آثار ضعیف دیگر این موسسه با همین دغدغه‌ها ساخته شده است؟ و سوال بدیهی اینکه آیا سینما بدون تماشاگر معنا و مفهومی پیدا می‌کند؟ عدم دغدغه‌ی فروش یعنی آنکه حتی اگر 100 نفر هم فیلم ما را ببینند کافی است و بقیه‌ی کسانی هم که به سینما نمی‌آیند و یا منتقد ما هستند، بی‌بصیرت، منافق، غرب‌زده و یا ضد انقلاب هستند!

از منظر سوم؛ سازندگان «فرشتگان قصاب» اتفاقا کار بسیار خوبی هم انجام دادند. فرض کنید این فیلم مثلا چند سال دیگر و زمانی که نیروهای اشغال‌گر خاک افغانستان را ترک کرده بودند، اکران عمومی می‌شد. حتی با اینکه جرم و جنایت آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها پایانی ندارد ولی باز هم با تغییر شرایط، فیلم از موضوعیت می‌افتاد. دیگر از فیلم‌هایی چون «به رنگ ارغوان» که با تاخیر اکران شدند و یا فیلم‌هایی که هنوز اکران نشده‌اند نام نبریم.

«فرشتگان قصاب» در مقابل برخی از آثار بسیار ضعیف بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر اثر خوش‌ساختی است. بد نیست مرور کوتاهی هم بر این فیلم داشته باشیم تا کسانی که موفق به دیدن آن نشدند بتوانند دلیلی برای عدم اکران آن بیابند!

اولین ساخته‌ی سینمایی سهیل سلیمی به موضوع حساس قاچاق اعضای بدن انسان توسط صهیونیست‌ها می‌پردازد که نمونه‌های اثبات‌شده‌ی آن قبلا در فلسطین اشغالی مشاهده شده است. فیلم با شروع از محیط بسیار آرامی چون بازار سنتی ـ که البته بسیار تصنعی ساخته شده است ـ به لایه‌های پنهان و ملتهب اوضاع افغانستان می‌رود.

در سالیان گذشته بارها خبر بمباران مناطق مسکونی افغانستان توسط هواپیماهای بدون سرنشین را شنیده‌ایم که به بهانه‌ی حضور طالبان انجام شده است. در این فیلم نیروهای ناتو ابتدا مدرسه‌ای را منفجر می‌کنند و بعد با حضور در مدرسه به خارج کردن اعضای بدن مجروحان مشغول می‌شوند. نکته‌ی جالب توجه آن است که صهیونیست‌ها تخصص ویژه‌ای برای نگهداری اعضای بدن در شرایط سخت و به مدت طولانی را دارند و در این فیلم نیز گردنبند ستاره داوود دارین حمزه، خبر از اسرائیلی بودن او می‌دهد.

«فرشتگان قصاب» در فضایی غیر شعاری و با ساختاری حرفه‌ای بین سربازان خوب و سربازان وحشی آمریکایی هم تفاوت قائل می‌شود.

جدا از اینکه این فیلم دارای داستانی پر کشش، دکوپاژی قوی، فیلمبرداری مناسب و جلوه‌های ویژه‌ای است که برای اولین بار استفاده می‌شود اما خالی از اشکال نیست. اول اینکه روح بودن معلم افغانی با بازی ستاره پسیانی نه برای بیننده قابل درک است نه برای خودش! زیرا در انتهای فیلم که معلم به بیرون از مدرسه می‌آید تازه متوجه می‌شود که چند ساعت پیش کشته شده است. دوم تصنعی بودن برخی از تصاویر مثل بازارچه و بازی بازیگران ایرانی در نقش افغانی است که هر چند سعی می‌کنند لهجه‌ی مناسبی به دیالوگ‌های خودشان و حرکاتشان بدهند اما با تصویری که از آنها در ذهنمان داریم هنوز هم آنها را ایرانی می‌پنداریم.

نکته‌ی پایانی آنکه مشکل سینمای ما با دادن یا ندادن مجوز اکران به فیلم‌هایی مثل «یک پذیرایی ساده»، «برف روی کاج‌ها»، «پل چوبی» و... حل نخواهد شد. مشکل ما عدم سیاست‌گذاری مناسب بین ساخت و اکران فیلم‌هاست که در تمام دولت‌های گذشته هیچ روند مشخص و ثابتی نداشته است و بسیاری از فیلم‌های توقیفی در دولت بعد اکران عمومی شده‌اند؛ فیلم‌هایی که تفاوت مبنایی و اعتقادی بسیاری با یکدیگر دارند و اکثر آنها به نوعی با بودجه‌های دولتی ساخته شده‌اند. در کنار این موارد به یاد بیاورید فیلم‌هایی چون «سنتوری» با سرمایه‌گذاری نیروی انتظامی، «زمستان است» با سرمایه‌گذاری حوزه هنری و... را که چند سالی توقیف ماندند و اولی پخش خانگی گرفت و دومی همچنان توقیف است!


پ.ن: 

یادداشت اختصاصی برای خبرنامه دانشجویان ایران

بازتاب:

ـ پایگاه جریان شناسی دیدبان


نظرات  (۸)

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

اینا رو بذار کنار اکران های زورکی 
فیلمای خوبی مثل ملکه که حیفش کردن:(
پاسخ:
حیف... حیف
سلام
سید جان خیلی حرفها راجع به این نو و سبک از سینما هست که باید زد اما بعضی از فیلم هایی که اشاره کردی شکارچی و .... خب مسئله ایران ما نیست در حقیقت و نمی خوام بگم که آره فلسطین و افغانستان و ... هم مسئله اسلام و ما بعنوان مسلمان نیست ، اما چیز مهمی که می خوام بگم فلسفه سینماست بعنوان اینترتیمنت و سرگرمی ، هنوز سینما برای مخاطب ایرانی تبدیل به دغدغه و سپس اسلحه نشده و بد تر اینکه مسئولین این سینما ، سینما رو فقط به دید تجارت دیده اند که اجازه اکران به فیلم های مثل کاج روی برف ها و ... دادند خب اینطور مسئولانی معلومه که دغدغشون دغدغه فرهنگی و جنگ نرم نیست بلکه جنگ برای جیب و اسکناس و دوباره پس مخاطب دردمند و دغدغه دار سینمای مملکت ما بره مودبانه گم ...
می فهمی دیگه ...
پاسخ:
سلام
آره. درست میگی.
سلام حیف شد خیلی فیلم خوبی بود این فرشتگان قصاب.

  • مجتبی مرادی
  • سلام.. یک فیلم زمانی که از تلویزیون پخش می شود تعداد مخاطب بالاتری دارد چون طبق اخرین اماری که من شنیدم فقط 3 میلیون نفر در کشور ما سینما میرن... قاعدتا اکثراون 3 میلیون نفر تلویزیون هم نگاه می کنند پس اگر از تلوبزیون این نوع فیلم ها پخش شود تاثیرگذاری و جامعه ی مخاطب بیشتری دارد...و چرا ما به اصطلاح مذهبی ها دغدغه ی سینما پیدا کردیم؟! الان دو تا رسانه یعنی مسجد و سینما که جامعه ی مخاطب بیشتری دارند رو ول کردیم؟! ما که خودمون از همین جورجاها اومدیم...
    پاسخ:
    سلام
    اینکه تلویزیون مخاطب زیادی داره یه امر بدیهی هست. من هم نگفتم که فیلم هیچ وقت از تلویزیون پخش نشه.
    ما دغدغه سینما داریم چون مدیوم سینما با تلویزیون فرق میکنه. اون تاثیری که سینما داره را هیچ تلویزیونی نمیتونه داشته باشه حتی اگه بالای 50 اینچ هم باشه! چون اندازه ی بزرگ پرده سینما تنها یکی از مزیت های سینماست.
    نمیدونم توی حوزه سینما چقدر کتاب خوندی و چقدر کار کردی. ولی اگه حداقل کتاب های آینه جادو را که خیلی به قول تو به اصطلاح مذهبی ها طرفدارش هستند و نمی خونند، خونده باشی این طور حرف نمیزنی. اگه صحبت های رهبری در مورد سینما را خونده باشی با احتیاط بیشتری میگی سینما به چه دردی میخوره. اونایی میگن سینما به درد نمیخوره و باید تعطیلش کرد که نمیتونن ازش به درستی استفاده کنن و چون زور روشنفکرها بیشتر هست میگن آقا کلا تعطیلش کنیم و بریم سراغ تلویزیونی که دست خودمون هست و هیچ کس غیر خودمون را هم راه نمیدیم. 
    اون تاثیری که سینما توی عرصه بین المللی داره را تلویزیون هم داره؟
    دو تا رسانه مسجد و سینما؟ ما از مسجد و سینما اومدیم؟ کجا اومدیم؟
    سلام
    اونایی که ندیدن این فیلم را، امشب ساعت 23 شبکه یک سیما.

  • مهدیه مهدوی
  • بسم الله....

    سلام
    قطعن جفتش و یحتمل با مشارکت عنصرِ سومِ دیگری که حکمن از ما بهتران! بهتر در جریانش هستند :-)
    راستی استاد من بابِ پست فبلی تان، انگاری سنگینیِ وجودِ سنگینِ آدم ها بسیار سخت تر از این واژه هایی ست که بشود توی قلب جایشان داد یا اقلش با هر ترفندی هم که شده روی زبان جاری شان کرد...

    یا خدای علی، مددی...

    پاسخ:
    سلام.
    و حتی با عکس به تصویرشان کشید...

    علی آن شیر خدا شاه عرب

    الفتی داشته با این دل شب

    شب ز اسرار علی آگاه است

     دل شب محرم سر الله است

    شب شنفته است مناجات علی

     جوشش چشمه عشق ازلی

    کلماتی چو دُر آویزد گوش

    مسجد کوفه هنوزش مدهوش

    پیشوایی که ز شوق دیدار

    می کند قاتل خود را بیدار

    می زند پس لب او کاسه شیر

    می کند چشم اسارت به اسیر

    چه اسیری که همان قاتل اوست

     تو خدایی مگر ای دشمن دوست

    در جهانی همه شور و همه شر

    ها علی بشر کیف بشر

    شبروان مست ولای تو علی

     جان عالم بفدای تو علی


    سلام استاد..

    با کلی عذر خواهی وبا یک روز تاخیر روز شعر وادب بهتون تبریک میگم.

    از خدا میخواهم تا ابد قلمتون جاری باشه..

    وعذر خواهی دیگه اینکه تو انتخاب شعر ضعف دارم اما این شعر شهریار خیلی حالم خوب میکنه؛ با اجازه جناب شهریار هدیه ای از جانب بنده به مناسبت روز شعر تقدیم به استادمون.

    پاسخ:
    سلام
    خیلی ممنون از لطف شما. ولی ما نه شاعر هستیم و نه ادیب (:
    این روز را باید به شاعرها و نویسنده ها تبریک گفت.
    ممنون از دعای زیبایتان.
  • کوچه پس کوچه ذهنم
  • امیدواریم که دولت تدبیر و امید! روش اعتدال را پیش بگیره. چون اعتدال که فقط یک شعار هست و همه هم معتقدند که خودشان معتدل هستند ولی گاهی خشک و گاهی مرطوب اند.
    پاسخ:
    ما هم امیدواریم...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی