کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

۲۴۹ مطلب توسط «سید مهدی موسوی» ثبت شده است

۱۷
شهریور

نگاه مسئولان به تئاتر کشور: جوکی به نام ابتذال در تئاتر

اشاره: عده‌ای از ابتذال هنر می‌گویند و اصل و کار هنر را برمبنای ابتذال می‌دانند! اما این مسئله‌ به نظر می‌رسد که جز توهین به هنر چیز دیگری نیست؛ که هنر ما بسیار متعالی و پاک‌تر از این حرف‌هاست.

 

عادت همه ما مدیران است که وقتی هنوز به جایگاه مدیریت خود نرسیده‌ایم چنان از کم‌کاری‌ها و گاه از بی‌بندوباری‌ها آه و ناله سر می‌دهیم که مدعیانه مدیران وقت را در جایگاه متهم نشانده و بازخواست می‌کنیم؛ اما چه بازخواستی؟! آیا حاضریم کسی همین بازخواست را از ما بکند؟

بگذارید کمی واضح‌تر و بدور از حاشیه‌رفتن سخن بگویم. همه ما به این نکته واقفیم که بحث چالشی هنر امروز ما چیزی جز فیلم و سینما نیست و هرآنچه که از سروصدای رسانه‌ها به‌گوش می‌رسد و اعتراض مسئولان در آن بیشتر به چشم می‌آید مربوط به این شاخه از هنر است؛ بگذریم که بخشنامه‌ها و قوانینی هم که تصویب می‌شود همه و همه از این هیاهوها تأثیر می‌گیرد.

 چندی پیش در ضیافت افطار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تشکل‌های دانشجویی، یکی از سخنرانان اعتراضی را نسبت به وضعیت نظارت بر تئاتر در ایران مطرح کرد و پاسخی که از دکتر حسینی شنیده شد ابراز تأسف از این کم‌کاری‌ها و اطلاع‌رسانی نسبت به برنامه‌ای بود که از اوایل مهرماه در سطح کشور و در حوزه تئاتر انجام خواهد شد اما اجرای این دستورالعمل چه بازخوردهایی خواهد داشت؟!

بیایید کمی به عقب برگردیم؛ اعتراض اهالی تئاتر نسبت به قوانین سرسختانه! و ناجوانمردانه! شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی موضوع تازه‌ای نیست اما روی کار آمدن دولت دهم که داعیه‌دار انجام کار فرهنگی گسترده در همه حوزه‌ها است موضع‌گیری‌های جدیدی را بوجود آورد؛ اعتراضاتی چون عدم شفافیت در قوانین، مشخص نبودن اعضای شورای ناظران، عدم توقیف کتبی نمایشنامه‌ها و بسنده‌کردن به توقیفات شفاهی و مواردی از این دست که فعلا با صحت آن‌ها کاری نداریم.

تقریبا 10 روز پیش بود که جناب سجادپور مدیر کل اداره ارزشیابی و نظارت بر سینما در تماسی که با برنامه هفت شبکه سوم سیما داشت از بخشنامه‌ای با موضوع حجاب بازیگران سینما گفت و از عدم ابلاغ آن اما در همین برنامه درست یک هفته بعد صحت چنین بخشنامه‌ای رد شد؛ بگذریم که خود آقای سجادپور این بخشنامه را مسئله‌ای قدیمی و مربوط به چند سال قبل دانست لکن مشکل جای دیگری است!

مشکل صبحت‌های آقای سجادپور در این است که رعایت حجاب بازیگران را راه‌حلی برای پخش تلویزیونی! آثار سینمایی معرفی کرد و این کار را به نفع سینماداران دانست اما آیا مسئله ابتذال در سینمای ما با وعده آنکه فیلم شما در تلویزیون هم نمایش داده خواهد شد برطرف می‌شود؟ آیا کارگردان ما با وجود شبکه نمایش خانگی که نظارت بر آن هم تفاوتی با سینما ندارد مشکلی برای فروش فیلم خود حس می‌کند؟ اصلاً تهیه‌کننده و کارگردان چه اهمیتی به نمایش فیلم خود در تلویزیون می‌دهند!

این موضوع سینما بر همین یادداشت هم اثر گذاشت و ما را از مسئله اصلی دور کرد. در بحث تئاتر نظارت‌ها به‌گونه‌ای دیگر است! در همین سال گذشته ما در بحبوحه حوادث پس از انتخابات تئاتر گالیله را به‌روی صحنه داشتیم؛ تئاتری که دقیقاً به محاکمه‌ی گالیله اشاره می‌کند و مسائلی که مجال پرداختن به آن نیست. اما فقط به همین نکته اشاره می‌شود که پخش فیلم گالیله از تلویزیون سبب اخراج مدیر مربوطه شد اما آیا در حوزه تئاتر برخوردی از مسئولین صورت گرفت!

حقیر هیچ اعتقادی به برخورد سرسختانه‌ای که باعث ضربه خوردن به گسترش تئاتر در ایران شود ندارم، اما با نگاهی مختصر به آثار در حال اجرا و آثاری که در این چند ساله اخیر به روی صحنه رفته‌اند پیشرفت خاصی دیده در این حوزه دیده نمی‌شود.

بیشتر تئاترهای ما یا اجرای نمایشنامه‌هایی چون هملت، اتللو، مکبث و... هستند -که بارها و بارها در طول سال اجرا می‌شوند- و یا آنکه اقتباسی از همین نمایشنامه‌ها هستند. البته هستند کسانی که نمایشنامه‌های جدیدی را به‌روی صحنه ببرند اما متأسفانه موضوع خیلی از تئاترهای ما بر اساس یأس و ناامیدی می‌باشد.

جدای از این داستان‌های عجیب و غریب، مشکل دیگری نیز در کارهای پرفروش وجود دارد و آن بازیگر چهره و خصوصاً بازیگر سینمایی است. سود سرشار سینما کارگردان تئاتر را هم وسوسه کرده است که از بازیگر سینمایی برای فروش کارهای خود استفاده کند؛ انتخاب نابه‌جایی که مثلاً در «منهای دو» داوود رشیدی شاهد آن بودیم و بازی بسیار ضعیف پگاه آهنگرانی و باران کوثری از ارزش کل کار نیز کاسته بود و بر صحت گیشه‌ای بودن این نمایش تاکید می‌کرد.

البته مشکل بدست آوردن گیشه تنها با بازیگر ستاره حل نمی‌شود! بلکه بیان موضوعات غیر اخلاقی، لباس‌های نامتعارف و غیر اسلامی، دیالوگ‌های سطحی و گاهاً رکیک ابزاری برای جذب مخاطب شده است.

راه دوری نرویم و به یکی از همین تئاترهایی که در حال اجرا است اشاره کنیم؛ حدود 3 هفته‌ای می‌شود که نمایش اتللو عاطفه تهرانی در تئاتر شهر اجرا می‌شود البته به سبک فیزیکال و پرفورمنس که بر مبنای حرکات بدن می‌باشد و در ایران عاطفه تهرانی و یاسر خاسب به این سبک علاقه خاصی دارند البته چون کار سنگینی است معولاً کارگردانان کمتری علاقه به انجام چنین کارهایی دارند.

متأسفانه از نام این نوع از تئاترها می‌توان نوع اجرا را نیز کاملاً درک کرد، نمایش‌هایی که بر مبنای حرکات موزون صورت می‌گیرد و عده‌ای آن را در ردیف رقص‌های باله تعریف می‌کنند؛ بدیهی‌است وقتی دیالوگی در نمایش وجود ندارد بازیگر مجبور به استفاده از تمام توان حرکتی در صورت و بدن خود است تا حس خود را منتقل کند و جالب‌تر اینجاست که نمایش‌های شکسپیر همگی بر مبنای دیالوگ‌های سنگین و طولانی است و حذف دیالوگ و تأکید خانم تهرانی بر بیان داستان اتللو – تأکیدی که اکثر کارگردانان این‌گونه نمایش از آن امتناع می‌کنند- حرکات فیزیکی خاصی را پدید آورده است.

البته کم نیستند از این تئاترهایی که جدای از مشکل اصلی آن در اختلاط زن و مرد، پوشش‌های نامتعارفی را هم ترویج می‌کنند.

به‌نظر می‌رسد وقتی که هنری مخصوص قشری خاص شود نوع نظارت مسئولان هم تغییر می‌کند و آن‌ها احساس آرامش بیشتری می‌کنند؛ همان آرامشی که ما در سینما بدلیل عام بودن آن نمی‌بینیم! نکته بسیار خنده‌دار اینجاست که عده‌ای از کارگردانان و بازیگران همواره بر نظارت‌های سرسختانه خرده می‌گیرند! آیا عدم نظارت دقیق مسئولان و سهل‌انگاری برخی از آن‌ها، حداقل‌های ارزش ما را تغییر داده است؟! آیا دیدن صحنه‌های رقص زنان، رقص زنان و مردان و رقص مردان در حد شرع و عرف ما بوده است؟! اگر حداقل‌های ما اینجاست که مسائل حادتر و غیراخلاقی دیگری را نیز خواهیم دید و آن روز زیاد دور نیست.


بازتاب این مطلب در خبرنامه دانشجویان ایران به همراه عکس‌های تئاتر اتللو

بازتاب این مطلب در جهان‌نیوز

بازتاب در رجانیوز

بازتاب در سایت خبری تحلیلی بی‌باک


  • سید مهدی موسوی
۰۶
شهریور

یادداشتی قدیمی که خیلی اون را دوست دارم و میخواستم برای امسال بازنویسی اش کنم اما فرصت نشد و گفتم همون متن قبلی را دوباره توی وبلاگ بگذارم:

نویسنده با یک وبگردی چند دقیقه‌ای توی وبلاگ همسایه‌ها و غیر همسایه‌ها، وقتی مطمئن می‌شود که هنوز کسی در مورد شب‌های قدر، مطلب خاصی ننوشته، این بار پیش دستی می‌کند و هنوز 3-2 روز از ماه رمضان نگذشته درباره‌ی شب نوزدهم می‌نویسد.

نیمه‌ی سنتی مغزش یک بارک اللهی می‌گوید و از این همه انتظار برای شب‌های قدر کلی خر کیف می‌شود. اما نیمه‌ی مدرن مغز نویسنده، یک خنده‌ی تمسخر آمیزی می‌کند و می‌گوید:

- هه هه هه! 4 ساله که داری وبلاگ نویسی می‌کنی، وبلاگ‌های قبلی را که به هر بهانه‌ای بود یا حذفشان کردی یا مفت مفت دادی به رفقات، حداقل حساب نکردی که چقدر پول کارت اینترنت و گاهی کافینت دادی و چقدر وقت حروم کردی تا تایپ کنی و هزار تا چقدر دیگه ... حالا هم دلخور نشو، این هم روشیِ برای جذب مخاطب، برای آن که بگویی من اولین نوشته را برای شب قدر ماه رمضان امسال توی اینترنت نوشتم! اما اصلا به درک، من که مطمئن هستم به سال نرسیده این وبلاگ را هم مثل بقیه...

نیمه‌ی سنتی که تا حالا ساکت مانده بود و به مزخرفات نیمه‌ی مدرن گوش می‌کرد، با عصبانیت می‌گوید:

- اولا عوض کردن وبلاگ‌ها همه‌اش تقصیر خود تو است که راه به راه از گروهی بودن 2 وبلاگ آخری ایراد می‌گرفتی و single … single می‌کردی، دوما قرار بود این مطلب در مورد شب نوزدهم ماه رمضان باشد، نه وبلاگ و وبلاگ بازی. ثالثا نویسنده این وبلاگ دیگه خودش طوفان دیده هست، دوست داره پس از طوفان را بنویسد نه قبل طوفان را، چهارما...

نیمه‌ی مدرن دیگه مهلت نمی‌دهد و هلپی می‌پرد وسط که:

- حرف شما صحیح، اگر بخواهیم از منظر مانیفیسم و هرمنوتیک به این قضیه نگاه کنیم ...

نویسنده که حوصله‌ی سخنرانی‌های تکراری نیمه‌ی مدرن مغزش را ندارد و از بکار بردن مانیفیسم به جای اومانیسم او خنده‌اش گرفته است، کیبورد کامپیوترش را جلو می‌کشد و شروع به نوشتن می‌کند.

***

بسم رب شهر رمضان.

آدم‌ها معمولا بدون توجه به جایی که الان توی آن هستند حواسشان به زمان و تاریخ و خاطره هم هست، برایشان مهم نیست که تولدشان را توی خانه‌ی خودشان جشن بگیرند، توی مسافرت، توی زندان، توی بیمارستان، توی ... می‌خندی؟ مسخره می‌کنی؟ آره بابا، همه که مثل شما توی تولدشان کیک و شمع نمی‌گذارند و "هپی برث دی" نمی‌گویند، یکی مثل من فقط به خودش می‌گوید تولدت مبارک عزیزم و کلی حال می‌کند ...

بگذریم؛ منظورم همه چیز است، مثلا دعای ندبه توی جاده و هزار تا کار مثل همین. مثلا همین نیمه شعبان پارسال ... آدم 21 سال نیمه شعبان توی قم باشد، یک پارسال را توی جاده، آن هم کجا مثلا توی راه نجف، پشت ایست و بازرسی‌ها و کلی معطلی که راه 4-5 ساعته بدره تا نجف را 12 ساعت بگذراند، اصلا هم یادش نرود که امشب، شب نیمه شعبان است! و شب جشن و شادی، توی اتوبوس هم حاج احمدشان مداحی کند و دست بزنند، توی جاده‌ای که کلی ایست بازرسی دارد و کلی ... .

حالا هم که این مطلب را می‌نویسم مطمئن هستم که شب نوزدهم امسال خونه نیستم، نه هیات محل می‌روم، نه مسجد محل، توی تهران می‌گردم دنبال یک هیاتی، مسجدی، جایی و شب قدرم را صفا می‌کنم. هیچ جایی هم که پیدا نشود، بالاخره بیابانی، کویری، جایی پیدا می‌شود که یک کویرنشین مثل من، شب را یک گوشه، تنها، زار زار گریه کند، حالا چه با حاجی چه بی حاجی! اصلا خودم هم حاجی، هم کربلایی ... هم مداح، هم سینه‌زن ... خودم گریه کن، خودم میان‌دار، خودم ...

***

نیمه‌ی مدرن مغز نویسنده برای این که حال نیمه‌ی سنتی را بگیرد، می‌پرد وسط نوشته‌های نویسنده که:

- خیلی زود، ماه رمضان امسال هم تمام می‌شود، خیلی زود ... مثل همه ماه رمضان‌های قبلی که آمدند و رفتند ... آمدند و رفتند ... آمدند و رفتند ... آمدند و رفتند ... اما تو همان جا ایستاده‌ای ... وقتی فکر می‌کنی، می‌بینی که آره، هی گریه کن و هی زار بزن، اما هنوز ماه رمضان تمام نشده می‌زنی و خرابش می‌کنی ... آره ... هر چی باغ و خونه توی بهشت ساختی را، هر چی هوری موری جمع کردی را، هر چی که گناهات را توی این ماه شستی و جای ثواب دادی به خدا را، هر چی العفو العفو گفتی را، هر چی سبحانک یا لا اله الا انت گفتی را، هر چی توی قرآن به سر گرفتن و طول و تفسیر دادن مداح چرت زدن را، هر چی هر چی ... بعدش هم می‌گویی ماه رمضان امسال که گذشت، ان شاء الله عرفه، ان شاء الله محرم و صفر، ان شاء الله ...، باز هم این چرخه تکرار می‌شود و باز هم همان جا ایستاده‌ای و باز هم برای کسانی که می‌آیند و می‌روند دست تکان می‌دهی ...

- بابا کسی نیست این جا پنچری ماشین ما را بگیرد؟؟؟

نویسنده که می‌بیند بی‌خود و بی‌جهت داد زده است و خواننده‌ی مطلبش را ترسانده، یک مقدار خودش را جمع و جور می‌کند، آستین‌هایش را بالا می‌زند، یک نگاهی به دور و بر می‌اندازد:

- نمی‌دانم زاپاس را کجا گذاشتم، جک را چی کار کردم، نکند داده باشم به اِسمال کله؟!

بعد که به اسمال کله فحش ناجوری می‌دهد، تازه یادش می‌آید که اصلا ماشینی ندارد که پنچر شده باشد، این اسماعیل آقای بیچاره را هم از "یک پیاله سیرابی" کشیده است بیرون و توی این ماه عزیز فحش داده است.

نویسنده دوباره خودش را جلو می‌کشد و شروع به ادامه‌ی نوشتن می‌کند ... اما هر چه فکر می‌کند دیگر ادامه‌ای به ذهنش نمی‌رسد، به حرف‌های نیمه‌ی مدرن مغزش که فکر می‌کند تازه یادش می‌آید که:

- این نیمه‌ی مدرن ما که وقتی از شب قدر و گریه و عزاداری می‌گفتیم، ایراد می‌گرفت و مسخره می‌کرد، تازه از کی تا حالا ... نه! فکر کنم این شیوه‌ی جدیدش برای ناامید کردن من از رحمت و لطف خدا باشه ... ای بی‌صّاحاب شده!!!!

نیمه‌ی سنتی مغز نویسنده که تا حالا به خودش فشار آورده بود تا یک جواب درست و حسابی پیدا کند، از خوشحالی فریاد می‌زند:

- بالاخره این نویسنده‌ی ما هم تونست حال تو را بگیرد.

نیمه‌ی مدرن دیگر حرفی نمی‌زند و لال‌مانی می‌گیرد.

نویسنده که از "بالاخره" نیمه ‌سنتی کمی دلخور شده، انگار که چیزی یادش آمده باشد، دوباره شروع به نوشتن می‌کند:

***

ذکر شب قدر را هم خودت می‌توانی بخوانی، حتی جوشن کبیر را ... البته اگر مثل "ارمیا"ی داستان "بی وتن" رضا امیرخانی توی غربت افتاده باشی، وگرنه همین هیات و مسجد کلی می‌ارزد به آن بیابان و کویر. بالاخره دست جمعی یک صفای دیگری دارد ... وقتی مداح هم غیر از خودت باشد ... تازه! توی مجلس، هم تو او را می‌گریانی هم او تو را، هم تو برای او و دیگران طلب مغفرت می‌کنی هم دیگران برای تو و او. مثل من برای تو و تو برای من.

***

نویسنده انگار که دوباره چیزی یادش آمده باشد کتاب "بی وتن" را باز می‌کند و بعد از کلی گشتن دنبال صفحه‌ی 280، آن را پیدا می‌کند:

***

ارمیا گوشه‌ای تاریک در خیابانِ تِرِس نشسته است. انتهای خیابان. جایی مسلط به های‌ویِ 78(بزرگ‌راه 78). رودی از اتومبیل‌ها مثلِ مورچه توی بزرگ‌راه جاری‌ند؛ به سمتِ نیویورک یا برعکس به سمتِ مزرعه‌ی اندی و پسران ... توی تاریکی سعی می‌کند میان شمشادها تنه‌ی سدروسی را پیدا کند و به آن تکیه دهد. شبِ قدر است و او تنهای تنها برای خودش پنداری روضه می‌خواند:

- یکی دو شب پیش از نیمه‌ی شعبان، چله می‌نشستم برای هم‌چه شبی ... کارمان به کجا کشیده است؟ آن از لیله‌ی قدرِ نیمه‌ی شعبان و دیسکو ریسکو، این هم از شبِ نوزدهم‌مان و کافه‌ی بلو اش ... باز هم خدا پدرِ آرمی را بیامرزد که یادم انداخت و الا میس کرده بودم شبِ قدر را ...

}...{

ارمیا سر تکان می‌دهد:

- آلبالا لیل والا!{قسمتی از آهنگی که بیشتر فقرای آمریکایی و سیه پوستان آنجا گوش می دهند} با ذکرِ "یا قمر بنی‌هاشم" به خط می‌زدیم و حالا باید مهملات بگویم توی غربت که آلبالا لیل والا!

{...}

صدای خش‌دارِ روضه‌خوان است انگار که از میانِ سرطان حنجره و شلوغیِ مسجدِ ارگ و حاج اصغر که کنارِ درِ ورودیِ شبستان با پارچِ آب می‌ایستد و ویل‌چیرِ بچه‌های جان‌بازِ جنگ و شلوارهای شش-جیبِ جوان‌های بسیجی، بیرون می‌زند و می‌رسد به کربلا، به نجف، به کربلای پنج، به نیویورک، استون، ترس اونیو ...

و ارمیا حالا زار می‌زند که:

- آلبالا لیل والا ...

{...}

و حالا این نوبت سهراب است {...} که توی تاریکی بنشیند و پاسخ دهد:

- داداش! گرفتاری که ناراحتی ندارد ... گرفتاری مالِ عشق است، مالِ رفاقت است ... فرمود اَلبَلاءُ لِلوَلاء ... گرفتاری مالِ رفاقت است...

سهراب ارمیا را در آغوش می‌فشارد.

- دوستت دارد لامذهب! اََلبَلاءُ لِلوَلاء ... اَلبَلاءُ لِلوَلاء

{...}

و ارمیا شروع می‌کند به تکرارِ ذکرِ شبِ قدرِ امسال‌ش:

- آلبالا لیل والا... آلبالا لیل والا ... اََلبَلاءُ لِلوَلاء ... گرفتاری مالِ عشق است ... مالِ رفاقت است... اَلبَلاءُ لِلوَلاء...


آدرس مطلب در سایت آقای امیرخانی

  • سید مهدی موسوی
۱۶
مرداد

اشاره: تصویری که سینما در مورد یک پدیده، داستان و سوژه در ذهن ما می‌کشد بسیار دقیق‌تر از تصویر ارائه شده توسط یک رمان است. بی‌شک برای کسانی که فیلم «مریم مقدس» را دیده‌‌اند، تصویری که با فکر کردن به حضرت مریم(س) در ذهنشان نقش می‌بندد تصویر دختری‌است که در این فیلم نشان داده می‌شود. در مورد فضای آن زمان نیز همین داستان را داریم؛ نشان دادن عظمت ملک حضرت سلیمان با تکنیک‌ها و ابزارهایی که تاکنون در سینمای داخلی استفاده می‌کردیم، امکان‌پذیر نیست که نمونه‌های زیادی از فیلم‌های دیگر داریم که با کیفیت بسیار پایین تولید و با عدم استقبال مخاطبان هم مواجه شد و از ذکر نام آن‌ها خودداری می‌کنیم. ملک سلیمان اولین فیلم دیجیتال ایران است و شما با دیدن آن از روی صفحه تلویزیون و رایانه به اوج کار حرفه‌ای آن پی نخواهید برد؛ بنابراین در سینمایی که صددرصد فیلم‌های آن تولید ایران هستند، ملک سلیمان تکنیکی‌ترین و جذاب‌ترین و احتمالاً پرفروش‌ترین فیلم سال خواهد شد.

-------------------------------------------------------------------
ملک سلیمان   "Kingdom of Solomon"
محصول: 1388 - ایران
کارگردان: شهریار بحرانی
تهیه‌کننده: مجتبی فرآورده - بنیاد سینمایی فارابی
فیلمنامه‌نویس: شهریار بحرانی
بازیگران: امین زندگانی، ژاله علو، محمود پاک نیت، حسین محجوب، مهدی فقیه، ارژنگ امیرفضلی، علیرضا کمالی‌نژاد، الهام حمیدی، سید جواد طاهری، سیامک اطلسی، باقر صحرارودی، سیروس صابر و محمد جواد بخشی‌زاده
مدت: 110 دقیقه
صدابردار: بهروز معاونیان
صداگذار: کیسون چانگ
مدیر هنری و طراح صحنه و لباس: حمید قدیریان
چهره‌پرداز: سعید ملکان
جلوه‌های ویژه: لئو لو
فیلمبردار: حمید خضوعی ابیانه
تدوینگر: محمدرضا موئینی
موسیقی: چان کونگ وینگ
مدیر تولید: فرهاد کی‌نژاد
صدا: دالبی دیجیتال – DTS
توزیع‌کننده: کاریز پارسه
پخش ایران: سازمان توسعه سینمایی سوره
--------------------------------------------------------------------



مرغ همسایه غاز است

ندیدن پیشرفت‌هایی که ما در سال‌های اخیر در حوزه‌های مختلف علمی داشته‌ایم واقعاً بدور از انصاف است. همین پیشرفت‌ها را در عرصه انیمیشن و سینما ببینید! اینکه ما از برخی از نمونه‌های مشابه خارجی عقب هستیم به جای خود، اما نمونه‌های موفق زیادی هم داریم.

وقتی فیلم ملک سلیمان را به عنوان اولین فیلم دیجیتال ایران نام می‌بری، می‌گویند تمام جلوه‌های ویژه آن کار هالیوود است و... اما بد نیست بدانید که بخش قابل توجهی از جلوه‌های ویژه این فیلم زیر نظر لئو لو و در داخل کشور انجام شده است. هر چند این اخبار امیدوارکننده است، اما ما باید به سرعت خود را با پیشرفت‌های تکنیکی سینما هماهنگ کنیم.

5 میلیارد داری بهم...
از همان ابتدای ساخت فیلم، بعضی‌ها شروع کردند به جنجال‌آفرینی که چرا پول بیت‌المال باید خرج چنین فیلمی بشود و چرا این پول را به ما نمی‌دهند و از این جور دعواها و بازی‌های رسانه‌ای! عدد و رقم‌های مختلفی را هم به زبان می‌آوردند، مثل 10 میلیارد تومان یا حتی بیشتر. که این کارها صدای تهیه‌کننده فیلم را هم درآورد:

«بودجه‌ای که برای فیلم ملک سلیمان هزینه شد پنج میلیارد تومان است و بخش عمده‌ای از فضاسازی‌هایی که درباره بودجه فیلم انجام می‌گیرد به این دلیل است که دولت قرار است بودجه سنگینی را به سینما ترزیق کند و دوستان تلاش می‌کنند کف قیمت‌ها را بالا ببرند.» (نشست مطبوعاتی ملک سلیمان در حاشیه جشنواره فیلم فجر)
البته بودجه‌ای که برای این فیلم صرف شده است در مقایسه با نمونه‌های مشابه، رقم چشمگیری نیست و سینمای ما به این پروژه‌های بزرگ سینمایی (Big Production) واقعاً نیاز دارد. این ارقام در مقایسه با سریال‌های ایرانی‌ای که در خارج از کشور! ساخته می‌شود نیز ناچیز است.

بحث اصلی وجود یک سرمایه‌گذار غیر دولتی است؛ زیرا سینمایی که با سوبسید رشد کند، به محض آنکه این سوبسید قطع شود، سقوط خواهد کرد. به نظر شما آیا فروش این فیلم موفقیت‌آمیز خواهد بود؟ آیا بخش خصوصی برای ساخت قسمت‌های دوم و سوم این فیلم سرمایه‌گذاری خواهد کرد؟ آیا ملک سلیمان پر فروش‌ترین فیلم امسال خواهد شد؟

فیلم دیجیتال حرفه‌ای

ملک سلیمان با استفاده از فناوری‌های پیشرفته در طراحی و پردازش تصاویر سینمایی ( CGIوDI ) تولید شده است و می‌توان گفت از اولین تجربه‌های حرفه‌‌ایی فیلمسازی دیجیتال در سینمای ایران است.

«تولید این فیلم، تلاشی برای بومی‌کردن روش‌ها و دستاوردهای فنی فیلمسازی و ارتباط سینمای ایران با این فناوری‌ها است که این رویه می‌تواند در استانداردسازی و معرفی ظرفیت‌ها و قابلیت‌های کمی و کیفی سینمای ایران به جهان نیز، موثر باشد... در سال 1384 که ساخت «ملک سلیمان» را شروع کردیم، جلوه‌های ویژه در ایران پیشرفت چندانی نداشت؛ به همین علت می‌خواستیم کسی را انتخاب کنیم که بتواند تجربه خود را به ایران منتقل کند. (مجتبی فرآورده در حاشیه بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر)

شروع ساخت یک فیلم پرحاشیه

پیشنهاد ساخت این فیلم در زمان معاونت سینمائی محمد مهدی حیدریان داده شده بود و تولید این فیلم از روز 14 تیر سال 86 همزمان با سالروز ولادت حضرت زهرا(س) در رستم آباد گیلان آغاز شد.

گروه سازنده راهی شهریار شدند تا بخش‌های مربوط به شهر اریحا را در دکوری واقع در این شهر جلوی دوربین ببرند و سپس به شمال کشور باز‌گشتند تا در دکورهای شهر بندری زبولون، فیلمبرداری را ادامه دهند. تولید «ملک سلیمان» در شهرستان تالش (دکور شهر ساحلی زبولون) ادامه یافت و از اوائل اردیبهشت 88 نیز پروژه «ملک سلیمان» در دکور شهر اورشلیم واقع در شهریار ادامه یافت.

نکته دیگر اینکه فیلم از زمان مأموریت رسالت حضرت سلیمان نبی(ع) شروع می‌شود و در آغاز تشکیل و استقرار حکومت توسط وی به پایان می‌رسد. حکومتی که گفته می‌شود در «ملک سلیمان2» به آن پرداخته خواهد شد و قرار است آن را بخش خصوصی بسازد، نه بنیاد فارابی. البته نکته جالب اینجاست که ملک سلیمان اولین فیلم تاریخی ـ مذهبی است که پیش‌فروش خارجی شده است.

شهریار بحرانی کیست
در سال 1330 در تهران به دنیا آمد و لیسانس پویانمایی دارد. وی سازنده آثاری چون مریم مقدس، حمله به H3،  دنیای وارونه، گذرگاه، هراس و آب را گل نکنیم است. بحرانی از اولین کسانی است که به دنبال خلق جلوه‌های ویژه تازه بوده و استفاده از نمای شیشه‌ای برای انفجار یک پل در فیلم گذرگاه جزو اولین کارهای او می‌باشد.

از پشت صحنه چه خبر

«لئو لو»ی هنگ کنگی طراح جلوه‌های ویژه ملک سلیمان است. او در کارنامه هنری خود طراحی جلوه‌های ویژه فیلم شاخص آنگ لی «ببر غران اژدهای پنهان» را دارد که برای این فیلم نامزد اسکار شد و جایزه بریتیش ‌آکادمی را دریافت کرد. لئو لو کار جلوه‌های ویژه فیلم را همزمان در ایران، هنگ کنگ و چین انجام داده است.

صداگذار و آهنگساز «ملک سلیمان» هم هنگ کنگی هستند. صداگذاری به شیوه دالبی توسط کینسون تسانگ در هنگ کنگ انجام شده و موسیقی نیز توسط پانک چان در همان کشور ساخته شده است.

تهیه‌کننده «ملک سلیمان» در مورد عوامل دیگر این فیلم گفته است: حدود 1300 نفر پرسنل در این فیلم کار می‌کردند. موسیقی فیلم توسط ارکستر فیلار مونیک پکن و با حدود 150 نفر نواخته شده است. حدود 100 نفر اکیپ ثابت در فیلم کار می‌کردند و حدود 27 هزار نفر روز سیاهی لشگر هنرمند سر صحنه داشتیم. علاوه بر این به نقاط گوناگونی سفر داشتیم و تمام نقاط زیبای ایران را فیلمبرداری کرده‌ایم. (نشست نقد و بررسی فیلم «ملک سلیمان» در سینما هویزه مشهد)

خوب است بدانید که دکورهای عظیم در منطقه بادخیز شهریار، ساخت مکانیکی برخی از وسایل و اجزای صحنه، طراحی موجودات افسانه‌ایی، طراحی و اجرای فضاها و ساختمان‌های فیلم در فضای مجازی، ایجاد سایت تخصصی پردازش تصاویر در داخل کشور و ضرورت انجام پاره‌ای از امور فنی در مرحله پس از تولید در خارج از ایران از جمله فعالیت‌های صورت گرفته در این پروژه است.

جشنواره 27 یا 28

قبل از جشنواره بیست و هفتم خیلی‌ها منتظر این فیلم بودند اما با مشکلاتی که به‌وجود آمد این فیلم به جشنواره نرسید؛ مشکلاتی که خیلی هم بد نشد!

شهریار بحرانی: «نسخه‌ایی که قرار بود برای جشنواره سال قبل ارایه شود به دلیل مقارن شدن انجام مراحل نهایی فیلم با تعطیلات آخر سال مسیحی از یک سو و همچنین سال نو چینی، عملاً برای بهار سال جاری آماده نمایش شد. این در حالی است که یک سکانس از فیلم برای کوتاه شدن زمان انجام خدمات فنی با نظر تهیه‌کننده محترم، کنار گذاشته شده بود، البته پس از بازبینی نسخه اولیه و با توجه به فرصت پیش‌رو تا جشنواره سال جاری، تصمیم گرفته شد سکانس مذکور مجدداً در فیلم گنجانده شود. این اقدامات اکنون صورت گرفته و در حال نهایی شدن است و  شاهد نمایش این فیلم در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر در سال جاری خواهیم بود.»

فرآورده توضیحات تکمیلی هم در مورد این مشکلات می‌دهد و با بیان یک سال زمانی که صرف پیش‌تولید ساختار دکور 18 هزار متر مربعی فیلم شده است، به سفرهایی که به هنگ کنگ و چین داشته‌اند نیز اشاره می‌کند.

مستند یا تخیل

آنچه که ما از داستان‌های دینی به صورت مکتوب داریم، تصویری کلی از آن‌ها به همراه جزئیاتی است که به فهم کلی ماجرا کمک می‌کند و در دیگر موارد جزئی برای تصویرسازی لاجرم باید از تخیل استفاده کنیم؛ اما ما تا کجا در این تخیل و داستان‌پردازی مجاز هستیم؟! 

شهریار بحرانی درباره تحقیقات صورت گرفته برای ساخت این  فیلم می‌گوید: «با حقیقاتی که کردیم فیلم ما هیچ  نقطه تاریکی ندارد و کار بر اساس منابع تاریخی تورات و نوشته‌هایی که از آن زمان باقی مانده، فیلمنامه‌اش به نگارش درآمد».
حمید قدیریان نیز این‌گونه به این سوال پاسخ می‌گوید: «در این فیلم براساس گزارش‌های تاریخی و فرهنگ یهود و تمدن‌های آن دوره طراحی صحنه و لباس شکل گرفت اما سند مشخصی وجود ندارد و بیشتر مسایل حدس و گمان است... تلاش ما بر این بوده تا براساس واقعیتها پیش برویم اما معتقدم تا حدود زیادی مسئولیت پیشبری این بخش از کار برعهده تخیل طراح است. در مورد تصویرسازی و جلوه‌های ویژه اجنه و شیاطین نیز علاوه بر استناد بر واقعیتهای موجود، سراغ تخیل رفیتم».

قصه قرآنی به زبان روز

جایی خوانده بودم که یک نفر به ساخت فیلم‌هایی در مورد پیامبران و امامان گفته بود: «داستان تکراری»! البته منظور از داستان تکراری کاملاً مشخص است، آنچه که ما مثلاً از حضرت یوسف یا حضرت سلیمان و دیگر پیامبران پای منبر یک عالم دینی شنیده‌ایم یا از کتابی آن را خوانده‌ایم؛ اما مسئله چیز دیگری است.

شما قبل از اینکه سریال یوسف پیامبر را ببینید چه تصوری از حضرت یوسف و حضرت یعقوب داشتید؟! هر تصوری که از این دو پیامبر داشته‌اید یک طرف، تصویری که الان در ذهن شما شکل گرفته است یک طرف دیگر؛ اصلاً این تصویرسازی در ذهن مخاطب راه رفتن بر لبه تیغ است. مطمئناً بعد از دیدن «ملک سلیمان» نیز هر وقت به فکر حضرت سلیمان بیافتید چهره امین زندگانی جلوی چشم شما خواهد آمد. پس چه خوب که این تصویرسازی‌ها دقیق و حساب‌شده انجام گیرد.

حجت الاسلام اصفهانیان، محقق فیلم ملک سلیمان است؛ وی در حاشیه جلسه نقد و بررسی ملک سلیمان در مورد ساخت فیلم در مورد انبیا می‌گوید:

 «با توجه به اینکه نگاه سنتی در کشور وجود دارد، مردم پیامبران را تنها به واسطه فقر، زهد و گوشه‌نشینی می‌شناسند... اگر چارچوب روایی در ساخت فیلم‌های انبیا وجود نداشته باشد پازل روایی فیلم با مشکل روبرو می‌شود... در ساخت فیلم ملک سلیمان به چارچوب قرآن توجه شده و سیر خط زمانی فیلم از دل آیات قرآنی استخراج شده است... در حال حاضر یک سیر شیطان‌پرستی در جهان و در کشور خودمان شکل گرفته است؛ برای ساخت فیلم‌های تاریخی و اسلامی باید یک فکر صحیح قرآنی وجود داشته باشد تا فیلم بتواند با بیننده ارتباط برقرار کند.



داستان مذهبی، دیالوگ، جزئیات تصویر



داستان‌های مذهبی زیادی داریم که هنوز در سینما به آن پرداخته نشده است. اصلاً داستان مذهبی هم نگوییم، خیلی از مفاهیم دینی و اسلامی است که هنوز به‌خوبی به تصویر کشیده نشده است. پای صحبت سینماگران هم که بنشینی دردودل‌های زیادی برای تو خواهند کرد؛ از وارد نشدن برخی از کارشناسان مذهبی به حوزه سینما، از ناچاری در استفاده از تخیل در نوشتن فیلمنامه، حساسیت‌هایی که در مورد این نوع فیلم‌ها وجود دارد و...

کسی منکر این قضیه نخواهد شد که مفهومی که در قالب هنر به مخاطب ارایه نشود ماندگار نخواهد شد، ان شاء الله که تولیدات دینی ما در کنار دیگر تولیدات سینمایی به‌خوبی رشد کنند.

قدیریان مدیر هنری فیلم «ملک سلیمان» البته دغدغه دیگری را هم مطرح می‌کند: «پژوهشگران، یکی از مشکلات در تولید فیلم‌های دینی هستند؛ زیرا نوع نگاه را به ما ارائه نمی‌دهند و تنها یکسری از مفاهیم را بیان می‌کنند، در حالی که اگر نوع نگاه را به کارگردان و یا فیلمنامه‌نویس ارائه بدهیم آن‌ها بهتر می‌توانند، کار کنند.»
کارگردان این فیلم نظر جالبی در مورد فیلم مذهبی دارد:

«در فیلم دینی ابتدا خودمان تربیت می‌شویم و بعد فیلم را می‌سازیم و طبیعتاً این نوع فیلم می‌خواهد رفتارهای خوب را نشان دهد.»

بازی رایانه‌ای ملک سلیمان

ملک سلیمان اولین فیلمی نیست که عوامل فیلم تصمیم به ساخت بازی آن گرفته‌اند که مدت‌هاست ساخت بازی فیلم «آل» نیز مراحل اولیه خود را طی می‌کند. این کار ایده خوبی برای سینمای ایران است؛ هرچند ما در ساخت بازی‌های رایانه‌ای هنوز در اول راه هستیم اما با آثاری که اخیراً وارد بازار شده‌اند امید خوبی برای ادامه این راه وجود دارد.

مراحل بررسی فنی طرح بازی رایانه‌ای «ملک سلیمان» در بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای انجام شده است.

آیت ا... جوادی آملی و ملک سلیمان

«مطلبی که مربوط به ارائه سیره و صورت انبیاء الهی(ع) که به صورت فیلم و تصویر در سینما و سیما مطرح است چند عنصر محوری دارد. اولین نکته محوری این است که فیلم و سینما و یا غیر سینما وقتی می‌تواند آموزنده باشد که پشتوانه عقلی داشته باشد.

اگر به پشتوانه عقلی، معقول محسوس شد، می‌تواند جامعۀ حسی را به جامعۀ عقلی تبدیل کند. اگر سخن از جامعه مدنی است، اگر سخن از مدینه فاضله است، اگر سخن از جامعه برین است، اگر سخن از ظهور و انتظار است، اگر سخن بر این است که جامعه خردورز و فرهیخته می‌تواند منتظر ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه باشد، این حتماً باید از طبیعت به ماوراءطبیعت یک هجرتی کرده باشد. پس این قوس صعود، یعنی سفر از طبیعت به ماوراءطبیعت وقتی مطلوب توده جامعه است که هنرمندان جامعه از بالا یک پیام را بیاورند به گوش جامعه برسانند و دست جامعه را بگیرند و از پایین به بالا ببرند. یعنی تا فرهیختگان جامعه قوس نزول نداشته باشند و از عقل به حس نیایند و معقول را محسوس نکنند و طعم عقلانیت را جامعه نچشد، هرگز از حس به عقل سفر نمی‌کنند، آن چه که در دیار غرب و یا در ایران قبل از انقلاب مطرح بود، این سفر بین راه بود، یعنی هنرمندان و فیلمسازان از خیال شروع می‌کردند به حس، و جامعه را از حس به خیال می‌رساندند. اگر یک چیزی مبدا والا داشته باشد می‌تواند مخاطبینش را به بالا ببرد ولی اگر چیزی از خیال نشأت گرفته باشد، نه از عقل، حداکثر کاری که می‌کند این است که مخاطب را به مرحلۀ تخیل برساند نه به مرحلۀ تعقل. (بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در دیدار با عوامل فیلم ملک سلیمان 10/7/1384)

اکران عمومی ملک سلیمان

همه انتظار اکران عمومی این فیلم را می‌کشند؛ حتی آن‌ها که آن را یک بار در جشنواره دیده‌اند نیز برای دیدن دوباره این اثر فاخر لحظه‌شماری می‌کنند.

ملک سلیمان بدون تغییر نسبت به نسخه جشنواره‌ای آن از عید فطر امسال، در گروه سینمایی استقلال و به‌طور همزمان در چند کشور دیگر اکران خواهد شد.

حاشیه‌های نه‌چندان کمرنگ یا ملک سلیمان در رسانه‌ها

وقتی حاشیه‌های ساخت فیلمی مثل ملک سلیمان این‌قدر پررنگ می‌شود، پای مسئولان دولتی را هم برای دیدن این فیلم به سینما باز خواهد کرد:

«رئیس جمهور شب گذشته به اتفاق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی دیگر از اعضای کابینه به تماشای فیلم "ملک سلیمان" ساخته شهریار بحرانی نشست.

 محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران، شب گذشته به اتفاق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر اقتصاد، وزیر کشور، جمعی از معاونان و دیگر شخصیت‌ها و خانواده‌های مسئولان، همچنین سردار رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا در سالن نمایش وزارت ارشاد به تماشای فیلم "ملک سلیمان" نشست.»

مجتبی فرآورده از مقایسه فیلم ایرانی و خارجی می‌گوید:

«تهیه‌کننده فیلم «ملک سلیمان» با بیان این که برای یافتن نقاط ضعف فیلم آن را با سینمای ایران مقایسه نکنید، گفت: این فیلم مانند هر اثر هنری نقاط ضعف و قوتی دارد، اما نباید آن را با سینمای ایران مقایسه کرد. نه از جهت این که فیلم خوب یا بدی است، بلکه از این جنبه که فیلم‌های سینمایی ایران صامت است و گوش‌های ما به صداهای عادی بدون توجه به عامل آن عادت کرده است.

وی گفت: در فیلم‌های تلویزیونی نیز این‌گونه است. بنابراین تمام جزئیات فیلم حتی اسب‌ها ایجاد صدا می‌کنند و به نظر من صدا و موسیقی فیلم «ملک سلیمان» یکی از بهترین‌ها است و برای فهمیدن جایگاه آن باید فیلم‌های خارجی را با صدای دالبی دیجیتال مشاهده کرد. (نشست نقد و بررسی فیلم «ملک سلیمان» در سینما هویزه مشهد)

جنگ بدون خونریزی:

کارگردان فیلم «ملک سلیمان» تاکید کرد: در تمام صحنه‌های جنگ فیلم سعی کرده‌ایم یک قطره خون نیز ریخته نشود؛ زیرا نمی‌خواستیم جذابیت فیلم متکی بر خونریزی باشد؛ زیرا این جذابیت‌ها زودگذر هستند. (اخبار جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر)

شیطان به تصویر کشیده شد:

«شهریار بحرانی گفت: شخصیت حضرت سلیمان شخصیت استثنائی و برجسته‌ای بود که رو در روی شیطان قرار می‌گرفت. در ابتدای کار دیدیم که این موضوع می‌تواند دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی شود و در قرآن هم داستان شیرینی از آن بیان شده است.

وی در ادامه در خصوص تصویر شیطان گفت: در ابتدا یک تصویر و نمای اصلی از شیطان داشتیم و به یک طرحی از آن رسیدیم و در حین تصویربرداری هم آن را تکامل دادیم. فیلم ما فیلم مفهوم محور است تا ماجرا محور. پس از پایان کار تصمیم گرفتیم نقش شیطان در فیلم کمتر دیده شود و حتی ابتدای یک پلان را که شیطان در آن دیده می‌شد، حذف کردیم. در قسمت دوم این فیلم قصد داریم شیاطین را نشان بدهیم و نشان بدهیم که علی‌رغم این که شیاطین به تصویر کشیده شده‌اند، بازهم مردم به سمت آن‌ها می‌روند. (جلسه نقد و بررسی ملک سلیمان در جشنواره فیلم فجر)

در پی درخواست حضرت سلیمان که از خداوند یک ملک بی‌بدیل می‌خواهد شیاطین در سه مرحله در فیلم دیده می‌شوند، در مرحله اول در شهر اریحا، تنها اثر آن‌ها بر روی مردم قابل مشاهده است و در شهر دوم بصورتی که خودشان می‌خواهند دیده می‌شوند و نیمه‌مرئی هستند و در شهر سوم حضرت سلیمان از خدا می‌خواهد دشمنانش ظاهر شوند که این اتفاق می‌افتد و ما شیطان را به صورت موجودات دارای جسم می‌بینیم. (همان)

باید تجربه کسب کنیم:

«فراورده در خصوص استفاده از یک گروه چینی برای همکاری در جلوه‌های ویژه فیلم گفت: این تصور غلطی است که از تجربه دیگران در کارهایمان استفاده نکنیم.» (در حاشیه جشنواره فیلم فجر)

فیلم خوب سرسری ساخته نمی‌شود:

«بحرانی با بیان اینکه 39 بار فیلمنامه را بازنویسی کرده‌ایم، گفت: فیلنامه 95 صفحه‌ای را به 52 صفحه تبدیل و بسیاری از دیالوگ‌ها را در مفاهیم خود داستان گنجاندیم.» (جلسه نقد و بررسی ملک سلیمان)

 

مطلب ارسالی برای خبرنامه دانشجویان ایران

 

  • سید مهدی موسوی
۰۴
مرداد

مطلب چاپ شده در ماهنامه همشهری آیه:

نویسنده:سید مهدی موسوی

توضیح: این مطلب پس از پخش 4 قسمت از سریال نوشته شده است و بیشتر مباحث تربیتی است تا نقد فاصله‌ها.

_____________________________________________

به‌ بهانه پخش سریال «فاصله‌ها»:

چند سالی است که شبکه سوم سیما با شروع فصل تابستان مجموعه بلندی را به‌روی آنتن می‌برد؛ مجموعه‌هایی که معمولاً مخاطب بسیاری هم دارند. اما امسال ما شاهد حضور بیشتر شبکه‌ها با فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تکراری و یا جدید هستیم؛ به‌طوری‌که از ابتدای صبح تا آخر شب تمامی شبکه‌ها یا سریال پخش می‌کنند یا فیلم سینمایی یا برنامه‌ی کودک. به نظر شما علت چیست؟ حضور گسترده‌تر شبکه‌های ماهواره‌ای؟! علت هرچه باشد مهم این است که ما مخاطبان خودمان را با نسخه‌ای که از قبل برایشان پیچیده‌ایم، جلوی جعبه جادو بنشانیم.  «فاصله‌ها» یکی از این نسخه‌های سرگرم‌کننده و اخلاقی‌است که امسال از شبکه سوم سیما پخش می‌شود و به‌نظر می‌آید بسیار مؤفق‌تر و مردم‌پسندتر از سریال «زیر هشت» شبکه یک باشد.

 

آرزوی همه‌ی پدران و مادران است که فرزندانی با شخصیت و با شعور تربیت کنند و آن‌ها پس از رسیدن به سن جوانی و استقلال بتوانند به قول معروف گلیم خود را از آب بیرون بکشند؛ و این محقق نمی‌شود مگر با تربیت صحیح و سالم فرزندان و همچنین ایجاد محیطی بدور از تنش‌ها و اضطراب‌های موجود در جامعه.

به عبارت واضح‌تر کانون خانواده باید محیطی امن و قابل اعتماد برای فرزندان و حتی پدر و مادر باشد و آن‌ها به سوی این پناهگاه روی بیاورند. به همین دلیل است که آشنایی با اصول و روش‌های تربیتی اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد، بگونه‌ای که سهل‌انگاری در اجرای صحیح این اصول تمام آرزوهای یک پدر و مادر را به باد می‌دهد.

بسیاری از پدران و مادران شکایت می‌کنند که فرزندشان آدم کلّه شق و یک دنده‌ای است و زیر بار حرف‌های ما نمی‌رود و هر چه بیشتر به او فشار می‌آوریم وضع بدتر می‌شود و هزار گله و شکایت دیگر. اما آیا این پدران و مادران از خود پرسیده‌اند که چه اصول و روشی را در تربیت بکار برده‌اند؟

***

خوشبختانه در سال‌های اخیر حجم تولیدات رسانه‌ای در حوزه تعلیم و تربیت رشد چشم‌گیری داشته است و در این میان سریال‌های فصلی و مناسبتی نقش مؤثرتری را نسبت به برنامه‌های گفتگو محور و مجری محور یا همان تاک شو (Talk show) بازی کرده‌اند. شاید از دیدگاه برخی از افراد، این سریال‌ها تنها وسیله‌ای برای سرگرمی افراد هستند اما باید قبول کنیم که مفاهیم تربیتی را نمی‌توان تنها با موعظه کردن و برنامه‌های سخنرانی به افراد آموزش داد. شاید بتوان گفت استفاده از تکنیک‌های هنری که آمیخته با جلوه‌های بصری و زوایای زیباشناختی است، در انتقال این‌گونه مفاهیم به مخاطبان کمک شگفت‌انگیزی کرده است.

«فاصله‌ها» یکی از این سریال‌های فصلی است که از شبکه سوم سیما پخش می‌شود. (البته در زمان نگارش این مقاله چند قسمتی بیشتر از آن نگذشته است). در این سریال ما با خانواده‌ای مذهبی روبه‌رو هستیم که مخصوصاً پدر خانواده به‌خاطر چهره موجهی که دارد مورد اعتماد مردم محل نیز هست. پشتوانه فکری – مذهبی هر دو فرزند نیز چه در تردید نسبت به گرفتن پول ربا و چه در نماز خواندن و... کاملاً قابل لمس است.

هر چند مسعود بهبهانی‌نیا نویسنده این مجموعه که کارهایی چون «شرکت» و «تقاطع» را در کارنامه‌اش دارد، سعی در به‌تصویر کشیدن موضوعاتی چون مشکلات دوران بلوغ، ازدواج مجدد، کار، تحصیل و... را دارد، باز هم ما با تصاویری کلیشه شده و اتفاقاتی که به‌راحتی قابل پیش‌بینی است مواجهیم.

برداشت نادرست از این کلیشه بودن نشود! که استفاده درست و به‌جا از این ماجراهای کلیشه نیز در گرو هنرمندی کارگردان این مجموعه است و باید بدانیم که بین سناریو و فیلم واقعاً یک مرحله دگردیسی وجود دارد. بی‌شک محصول نهایی یک فیلم‌نامه ثابت با کارگردان‌های مختلف فرق می‌کند.

 کارهای آقای سهیلی‌زاده را در این چند سال دیده‌ایم و نمی‌خواهیم بگوییم که فاصله‌ها هم کپی «ترانه مادری» یا «روزهای خاکستری» یا «دلنوازان» است که بحث ما چیز دیگریست! بحث ما بر سر نحوه پایان یافتن این سریال هم نیست که با چند قسمت اولیه نمی‌توان در مورد آن قضاوت درستی داشت. سهیلی‌زاده به‌خوبی مخاطب را می‌شناسد و ما این نوع درک از مخاطب را تقریباً در بیشتر کارهای تلویزیونی او دیده‌ایم. او  بدون گرفتن ژست روشنفکرانه در ساخت مجموعه‌های خود، داستان‌هایی قابل فهم و ساده را خلق می‌کند که به‌راحتی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند و این برقراری ارتباط درست با همه مخاطبان بر مردم‌پسندی این سریال‌ها می‌افزاید، چیزی که ما در «دلنوازان» نیز دیدیم.

آنچه که در قسمت‌های اولیه به چشم می‌آید، مسئله رابطه پدر و پسری است که به عنوان محور اصلی این سریال انتخاب شده است؛ موضوعی قابل توجه و پراهمیت در همه زمان‌ها. البته با این تفاوت که ما برخلاف بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی و سینمایی شاهد خشونت والدین نسبت به فرزند خودشان و نشان دادن چهره‌ای سیاه از این روابط درون خانواده نیستیم، بلکه پدری را می‌بینیم که سعی در ایجاد یک رابطه عاطفی و تاثیرگذار در خانواده دارد، خانواده‌ای که از داشتن مادر محروم است. هر چند که در این سریال، نقش مادری بر عهده عمه فرزندان گذاشته شده است.

در تعالیم دینی به وجود «اعتدال در همه‌ی امور زندگی» از سوی بزرگان بسیار سفارش و تاکید شده است. گاهی مرد در خانواده چنان احساس مدیریت و بزرگی می‌کند که کانون گرم خانواده را به جهنمی سوزان تبدیل می‌کند. این‌گونه پدران فکر می‌کنند که خشونت همان قاطعیت است و باید با این لحن گفتار و کردار فرزندان را اصلاح نمود که کاملاً اشتباه و نادرست است.

حس بدبینی به فرزندان و این که آن‌ها حتماًَ کار اشتباهی را انجام داده‌اند و می‌خواهند از ما مخفی کنند نیز یکی از شایع‌ترین رفتارهای پدران است. آن‌ها به این وسیله می‌خواهند گویی به فرزند خود یک‌دستی زده و او را تنبیه کنند؛ این رفتار معمولاً نسبت به پسر صورت می‌گیرد و نسبت به دختران به گونه‌ای دیگر خود را نشان می‌دهد. گاهی سخت‌گیری‌های بی‌مورد و بی‌دلیل در مورد دختران نیز موجب آزردگی و پریشانی آن‌ها می‌شود. فرار از خانه، اعتیاد به مواد مخدر و سیگار، کشیده شدن به طرف دوستان ناباب و... همه از پیامدهای این رفتار ناسالم و نادرستند.

گاهی برعکس آن نیز وجود دارد، مرد به علت مدیریت ضعیف خود به موجودی کم‌اهمیت در خانه تبدیل می‌شود و گاهی نیز به دلیل اخلاق نادرست مادر است که این حالت پیش می‌آید و زن به مدیر خانه تبدیل می‌شود.

نکته‌ای که ذکر آن در این جا اهمیت زیادی دارد آن است که در مورد تربیت فرزندان باید هماهنگی و یکرنگی بین پدر و مادر وجود داشته باشد، اولاً پدر و مادر در حضور فرزندان به جر و بحث و مشاجره نپردازند و ثانیاً زمانی که یکی از آن‌ها به فرزند خرده می‌گیرد آن یکی دفاع نکند و جانب فرزند را نگیرد و حتی اگر سخن پدر یا مادر نادرست است، طرف مقابل آن را در مقابل فرزند بیان نکند و در جایی دیگر تذکر دهد، که در غیر این صورت آثار سوء آن به طور کاملاً طبیعی در خانواده‌ها جلوه می‌کند. این هماهنگی در تربیت فرزند (بین پدر و عمه) را به وضوح و زیبایی در این سریال می‌توان دید.

البته نکته‌ای که ذکر آن در اینجا خالی از لطف نیست استفاده از «کلام» در انتقال مفاهیم تربیتی و اخلاقی است. بدیهی است که برای زیبایی یک اثر، باید کلام در خدمت داستان و تصویر باشد نه آنکه فیلم متکی بر کلام باشد و اگر از صحبت‌ها و اندرزهای پدر خانواده (دانیال حکیمی) کمی کاسته شود، بر تأثیرگذاری مجموعه افزوده خواهد شد؛ زیرا درک برخی از این مفاهیم تربیتی را باید به‌عهده شعور و درک مخاطب گذاشت و به اصطلاح فیلم شعاری نساخت.

یکی از شخصیت‌های اصلی داستان نوجوانی است که به خاطر دستورات سخت‌گیرانه پدر و برادر بزرگ‌ترش معمولاً در تمامی قسمت‌ها در خفا و بدور از حضور آن‌ها مشغول بازی کردن با رایانه و یا فیلم دیدن است؛ نکته اول برای این داستان همین ماجراست. البته ما در این داستان خشونت آن‌ها را نمی‌بینیم و شاید عدم برنامه‌ریزی برای تفریح گزینه مناسب‌تری برای آنچه که می‌بینیم و کارگردان برای ما پررنگ کرده است، باشد.

به عبارتی، مسئله‌ای که در این چند قسمت اولیه هنوز نشان داده نشده تنبیه است! ما پدری را می‌بینیم که معمولاً خارج از خانه و مشغول کار است و به احتمال زیاد هنوز چیزی از اشتباهات فرزندانش نمی‌داند و یا می‌داند و به‌روی خودش نمی‌آورد؛ مثل صحنه‌ای که به محض ورود پدر، پسر مشغول فیلم دیدن بود و برخورد پدر با کنایه‌زدن به او تنها موضع‌گیری نسبت به کارهای فرزندش است. اما ما هنوز علت سخت‌گیری‌ها و ترس فرزند در استفاده همیشگی از رایانه را نمی‌بینیم. خب پدری که به‌دنبال ازدواج مجدد است و سعی در برقراری ارتباط مؤثرتر با فرزندانش هم دارد –که در بالا به آن اشاره شد- قطعاً باید برخوردی منصفانه و به‌دور از اقدامات شتاب‌زده در دیدن اشتباهات فرزندانش داشته باشد.

در زمان نگارش این مطلب پدر نه از حضور پسرش در پارتی خبر دارد، نه از پول ربا گرفتن و نه از... اما با دانستن این رفتارها چه انتظاری از این پدر در زمان تنبیه فرزندش می‌رود؟ (1)

نکته بعدی مشکلات پسر بزرگ‌تر خانواده است که درگیر یک‌سری مشکلات باورپذیر برای مخاطب می‌شود. این باورپذیری و مردم‌پسندی به عقیده‌ی بعضی‌ها ناتوانی کارگردان است اما برعکس؛ مراد از باورپذیری اتفاقاتی است که بیننده به‌راحتی از علت و معلول آن آگاه می‌شود و اینجا نه اتفاقاتی شتاب‌زده بدون نشان دادن علت ماجرا می‌افتد و نه حوادثی خارق‌العاده و ماورائی. به همین دلایل است که می‌توان گفت مخاطب به‌راحتی با فیلم ارتباط برقرار می‌کند؛ مشکلی که بعضی از کارگردان‌های باصطلاح روشنفکر! درگیر آن هستند و سعی در ایجاد صحنه‌ها و داستان‌هایی دارند که برآمده از ذهن‌شان است.

مرادم از بیان این صحبت‌ها چیست؟ بحث مردم‌پسندی یک اثر از همین جا شروع می‌شود. کارگردان و فیلم‌نامه‌نویسی که نتواند یک داستان دراماتیک را برای مخاطب عام به‌تصویر بکشد، درگیر فضا و حس روشنفکرانه شده و سعی در ایجاد فیلمی می‌کند که به‌جای جلب توجه مردم، مورد پسند منتقدان قرار گیرد.

با آمارهایی که صداوسیما منتشر می‌کند ما با استقبال خوبی از این سریال‌های فصلی مواجهیم. صداوسیمای ما اگر رگ خواب مخاطب را بدرستی تشخیص دهد و با تولیداتی جذاب‌تر به سراغ مخاطب برود قطعاً پیروز رقابت با رسانه‌های بیگانه خواهد بود؛ چه‌آنکه در حال حاضر! نیز چیزی بالاتر و با کیفیت‌تر از سریال‌ها و فیلم‌های سطح پایین با دوبله ضعیف شبکه‌هایی چون فارسی وان است.

 

پاورقی:

1) هفت نکته‌ی مهم در تنبیه وجود دارد: نخست اینکه باید به طور دقیق مشخص شود چه رفتاری چه جریمه‌ای دارد. دوم؛ نوع امتیازی که فرزند به هنگام ارتکاب رفتار ناشایست از آن محروم می‌شود باید به طور دقیق مشخص باشد. سوم؛ تنبیه باید با تشویق و جایزه همراه باشد تا مؤثر افتد. چهارم؛ تنبیه نباید آن‌قدر سنگین باشد که فرزند به والدین بدهکار شود و نتواند بدهی خود را پرداخت کند. پنجم؛ باید از اخطار و تذکر دادن نیز استفاده شود و هیچ‌گاه برای اشتباه اول و بار اول نباید تنبیه کرد. ششم؛ فرزند باید بداند تا چه مدت از یک فعالیت خاص محروم می‌شود و برای پایان دادن به محرومیت یا تخفیف مجازات چه کاری را باید انجام دهد و هفتم؛ تنبیه لفظی در مورد افراد بالغ موثر نیست زیرا آن‌ها عادت می‌کنند سخنان شما را نشنیده بگیرند، و برخی از آن‌ها نیز دچار کینه شده و از شما رنجیده خاطر می‌شوند.

 

 منبع: همشهری آیه

  • سید مهدی موسوی
۰۲
مرداد

مطلب ارسالی برای خبرنامه دانشجویان ایران:

خبرنامه دانشجویان ایران- سرویس فرهنگی: به روزهای پایانی اجرای «منهای دو» نزدیک می‌شویم، نمایشی که به گفته‌ی عده‌ی زیادی از منتقدان و اهالی تئاتر، کاری متوسط و در برخی از موارد ضعیف بیان شده است.


داود رشیدی پس از مدتی طولانی نمایشی را به صحنه آورده است که برگرفته از نمایشنامه «منهای دو» ساموئل بنشتریت است. می‌گوییم برگرفته زیرا بخشی از متن اصلی بخاطر تضادهایی! که با فرهنگ ما ایرانی‌ها داشته است حذف شده است و دیالوگ‌های اضافه بر متن دو بازیگر اصلی این کار «سیامک صفری» و «محمدحسن معجونی» مایه طنز نمایش را بالا برده است.

تا اینجای کار مشکلی از این جهت دیده نمی‌شود؛ مشکل اصلی اینجاست که رشیدی که به تئاتر حرفه‌ای پایبند است، سعی کرده است ضعف‌های زیاد این کار را با استفاده از ستاره‌های سینما جبران کند، اما نتیجه چیز دیگری شده است، بازی آقای صفری و آقای معجونی فوق‌العاده زیباست که هر دو این دوستان از چهره‌های مطرح نمایش ما هستند، اما دیگر بازیگران این کار یعنی لیلی رشیدی، پگاه آهنگرانی و باران کوثری با بازی ضعیفی که از خود نشان می‌دهند آنچه را که ما از تسلط صفری و معجونی در بازی می‌بینیم، کمرنگ کرده‌اند. اشتباهی که به گفته‌ی برخی فقط برای بالا بردن تعداد تماشاگران و به دست آوردن گیشه انجام شده است.

شاید بتوان گفت آهنگرانی و کوثری تنها پشت دوربین توانسته‌اند کار در حد قابل قبولی از خود نشان دهند، اما روی صحنه ما چیز مطلوبی از آن‌ها نمی‌بینیم.

به گفته‌ی داود رشیدی بخش‌هایی از این کار حذف شده است، چه خوب! اما حضور «فرشته رستمی» به عنوان مربی رقص در این نمایش چه مفهومی دارد؟! شوخی‌های بسیار زشت و زننده، رقص روی صحنه و دیگر موارد غیر اخلاقی، در کنار بازی‌های ضعیف، منهای دو را به یک نمایش متوسط روبه‌پایین تبدیل کرده است که در مقایسه با نمایشی چون «روال عادی» که با یک میزانسن و دو بازیگر به روی صحنه رفت، ارزش یک بار دیدن را هم ندارد.

طبیعی است که استفاده از بازیگران سینما در تئاتر به مذاق اهالی تئاتر هم خوش نمی‌آید؛ البته برعکس آن چیز شناخته شده‌ای است و بازیگران قوی سینمای زیادی داریم که در شروع کار خود در تئاتر بازی می‌کرده‌اند.

صحبت از روال عادی شد؛ در روال عادی ما نه شاهد میزانسن‌های مختلف هستیم و نه پرسوناژهای متعدد. مسعود دلخواه و ایوب آقاخانی در یک فضای بسته و در قالب یک گفتگو با کمترین امکان برای تحرک صحنه‌ای، بخوبی از پس نمایش ژان کلود کری‌ یر برآمده‌اند و کارگردانی فوق‌العاده دکتر خاکی زیبایی‌های این کار را دوچندان کرده است.

قصد مقایسه بین نمایش‌های در حال اجرا را نداریم که منهای دو و روال عادی در خیلی از حوزه‌ها با یکدیگر فرق دارند. بحث زیر سؤال بردن طنز منهای دو هم نیست؛ که در بین نمایش‌های در حال اجرا در تئاتر شهر فقط منهای دو در قالب طنز ساخته شده است. مسئله‌ی ما طنز شریفی است که بدور از شوخی‌های سبک و لوس بتواند تماشاگر را تا آخر اجرا همراه خود نگه دارد؛ چه آنکه در برخی از شوخی‌های! منهای دو کسی نمی‌خندید و حتی باعث تعجب عده‌ای هم شده بود که این نمایش با چه مجوزی در حال اجرا است؟!

لینک مطلب در iusnews:

منهای دو، منهای اخلاق

  • سید مهدی موسوی
۲۹
تیر

سلام. این سلامی که میگم نشون دهنده آپ نکردن طولانی مدت ماست، که رسم بر این نیست که یه پستی نوشته بشه و اولش هم بگیم سلام... ولی میگن سلام سلامتی میاره... پس بازم سلام

چند وقت پیش بود که توی تاکسی از رادیو شنیدم: ورود تقویم های چینی به خاطر اشکالات زیادی که در ذکر مناسبتها دارند ممنوع شد؛ نمی دونم... اول اینکه خندیدم که نه بابا تقویم شمسی چینی؟ بعد که یه کم فکر کردم دیدم آره، خیلی چیزهای چینی دیگه هم دیدم مثل: صلوات شمار، ساعت اذان گو و...

فقط کار سلبی جواب نمیده، (البته توی این قضیه مطمئنا کارهای ایرانی خیلی با کیفیت تر هست) باید کار ایجابی را هم دنبال کرد، مثل حوزه فرهنگ و هنر

برمیگردم، با چند مطلب جدید، آدم توی این سن میره دنبال مطلب پولی! میخندی؟! خب زندگی خرج داره، مرد باید کار کنه، پول دربیاره، مفتی مفتی که نمیشه مطلب نوشت، دلنوشته هم اینقدر نوشتیم که خسته شدیم! بگذریم؛ پیام آخر:

مرا
به خدا نسپار!
خسته از
             سفرم...

-مژگان عباسلو


  • سید مهدی موسوی
۱۰
خرداد

روز اول: پرسیدم: «وب 3 می‌دونی چیه؟!» گفت: «یه لحظه صبر کن...» دو سه دقیقه بعد یک چیزهایی بهم گفت، هی بدک نبود...

روز دوم: پرسیدم پادکست می‌دونی چیه؟! مثل روز قبل شد.

با خودم گفتم این چند لحظه صبر کنش دیگه چیه؟! گفتم: «می‌گن .... کشف حجاب کرده و... » بعد 2-3 دقیقه گفت: «آره بیا عکس‌هاش را هم دارم...» گفتم این پسره عجب آپدیته... دمش گرم... اما اشتباه می‌کردم... «آدم گوگل داشته باشه، این همه سایت و وبلاگ هم توی اینترنت باشه مگه می‌شه کمبود اطلاعات پیدا کنه؟!» اون می‌گفت اما من قبول نداشتم حرفش را...

یک روز گفت: «مامانم و خاله‌ام می‌خواستند بروند برای پسر خاله‌ام تحقیق کنند، گفتم یه لحظه صبر کنید ببینم توی گوگل چیزی از این دختره هست یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!»

نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بالاخره دهکده جهانیه مثل اینکه،‌ هر غلطی که بکنی توی اینترنت هم پخش میشه... حالا بیا و...


  • سید مهدی موسوی
۰۱
خرداد

مدتی است که بحث انتقاد از «فیلم‌فارسی» یکی از موضوعات داغ رسانه‌ها شده است و به تازگی برخی از کارگردانان مطرح سینما نیز به این جرگه پیوسته‌اند اما این واقعیت را باید قبول کنیم که سینمای ایران به دلیل ضعف بنیه اقتصادی و تکنیکی، خواسته یا ناخواسته به سمت تولید فیلم‌های کم‌خرج و پردرآمد رفته است، پس بدیهی است کسانی چون حسین فرح بخش و عبدا... علیخانی پرچمدار حوزه بساز بفروش سینما بشوند. شاید برای شما جالب باشد که منوچهر محمدی تهیه‌کننده و همایون اسعدیان کارگردان فیلم «طلا و مس»، تهیه‌کننده و کارگردان «ده‌رقمی» نیز بوده‌اند؛ فیلمی که نه تنها آن موقع بلکه اکنون نیز حاضر به مصاحبه در مورد آن نیستند و اسعدیان تنها به این توضیح در مورد آن بسنده می‌کند: «شرایط موجود در سینما ما را به ساخت فیلم «ده‌رقمی» سوق داد و فروش بالای این فیلم بودجه مورد نیاز برای «طلا و مس» را فراهم کرد». (نقد فیلم «طلا و مس»، فرهنگسرای ارسباران)

عامل فروش بالای یک فیلم گاه سوژه‌های خاصی هستند که در فیلم به آن پرداخته می‌شود. اما در مورد روحانیت به خاطر محدودیت‌ها و ترس از موضع‌گیری‌ها، کمتر کسی جرأت ورود به این حوزه را پیدا می‌کند؛ چه آنکه همه، شکست «مارمولک» را نتیجه نگاه مغرضانه و ناعادلانه به آن می‌دانند یا شخصیت «طلبه» در «طلا و مس» که در ابتدا قرار بود یک دانشجوی الهیات باشد.

با نیم‌نگاهی به فیلم‌هایی که نقش اول آن روحانی است به یک نقطه مشترک می‌رسیم: «فیلم‌هایی در سینما ماندگار شدند که تمام ابعاد زندگی یک روحانی را نشان داده‌اند!». حال بهتر می‌فهمیم که استقبال از فیلم «مارمولک» به خاطر نمایش تصویری غیر کلیشه‌ای از روحانیت است. این نوع نگاه در «زیر نور ماه»، «او» و «پابرهنه در بهشت» که نمایی داخلی از زندگی یک روحانی نشان می‌دهند به خوبی ترسیم شده است.

هرچند اسعدیان بر عاشقانه بودن «طلا و مس» اصرار دارد و در تبلیغات این فیلم نیز تصویری از روحانیت نشان نمی‌دهد، بسیاری از اهالی هنر برای دیدن تصویری که او از زندگی یک طلبه ترسیم کرده است، به سینما می‌روند.

ملودرام ایرانی «طلا و مس» که واقع‌گرایانه به زندگی طلبه‌ها نزدیک شده است از حیث شخصیت‌پردازی، فضاسازی، دیالوگ، عشق و عاشقی و... کاملاً فیلمی ایرانی است، البته با این تفاوت بسیار مهم که بدون آنکه وارد ابتذال و بی‌بندوباری فیلم‌های روز بشود، عشقی وصف‌ناپذیر از زندگی دو زوج جوان را به تصویر می‌کشد.

نکته دیگری که این فیلم به آن اشاره می‌کند طرز تلقی نادرست ما از دیگران است. به نظر حقیر بزرگ‌ترین مشکل ما در برخورد نامناسب با دیگران و قضاوت‌های کلی از انسان‌ها، نداشتن تصویری روشن و واضح از آن‌هاست، درست مثل کسی که خارج از دانشگاه ایستاده و دانشگاه را محیطی کاملاً فاسد و با دانشجویانی لاابالی تصور کند. اسعدیان با همین دغدغه و با نشان دادن تضادی که بین نگاه پرستار و روحانی در فیلم وجود دارد بسیار هنرمندانه و به‌دور از سطحی‌نگری این قضاوت‌ها را روایت می‌کند.

دغدغه دیگر نویسنده بیان ترس عده‌ای از گفتن احساساتشان به صورت شفاف و مسائل درون خانواده است؛ دغدغه‌ای که اسعدیان این‌گونه بیان می‌کند: «برای من زیباترین سکانس فیلم جایی است که زهرا، سیدرضا را سر نماز از خواب بیدار می‌کند و او نگران مدرسه دخترش است، در حالی که تا چند ماه قبل اصلاً به این فکر نمی‌کرد که دخترش کی مدرسه می‌رود...»

متأسفانه روابط عاطفی موجود در خانواده، عشق و عاشقی، خواستگاری و... در فیلم‌های اخیر سینمایی بسیار ناعادلانه و یک‌جانبه، همراه با لودگی و مسخرگی به تصویر کشیده شده است. به عقیده بسیاری از اندیشمندان،‌ در حال حاضر هدف قرار دادن خانواده‌های ایرانی توسط کشورهای بیگانه یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های ناتوی فرهنگی علیه ما است که با غفلت برخی از مسئولین در تقابل با این تهاجم روز به روز فرهنگ غرب در جامعه ما نفوذ بیشتری پیدا می‌کند.

«طلا و مس» از حیث فیلم‌نامه و محتوا، بازیگران توانمند و طراحی صحنه نیز یکی از فیلم‌های بسیار مؤفق چند سال اخیر است. واقعیت این است که شخصیت‌پردازی این فیلم نه برگرفته از سینمای به اصطلاع معناگرا است و نه در فضایی انتزاعی و غیرواقعی شکل می‌گیرد. اوج ناراحتی زهراسادات پس از آنکه به خانه می‌آید در ناتوانی در درست کردن ماکارونی و ترس کودک از مادر روی ویلچر به خوبی نشان داده شده است.

«طلا و مس» برای آنکه فیلمی کامل باشد نیاز به این داشت که بعد اجتماعی و بیرونی روحانیت را نیز به تصویر بکشد، هرچند در نشان دادن بعد درونی بسیار قوی کار شده بود، اگر این تصویرسازی به بعد بیرونی نیز سرایت می‌کرد و تلفیقی از نقش اجتماعی مؤثر روحانی –همان‌طور که در «مارمولک» درک می‌کردیم»- می‌بود، دیگر دست هر منتقدی را برای سخن گفتن در مورد نواقص فیلم می‌بست.


بازتاب: 

خلاصه مطلب در روزنامه وطن امروز، شماره 426، صفحه 10، شنبه 1 خرداد

خبرنامه دانشجویان ایران

خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران

نشریه قلم- دانشگاه سمنان

  • سید مهدی موسوی
۳۱
ارديبهشت

آپ کردن وبلاگ هم شده برای ما دردسر، این همه سوژه توی ذهنمون داریم و می‌خوایم بنویسیم اما کو فرصت؟! چی؟! ننویسم؟؟؟ مگه میشه حاجی؟! ننویسم جوهر قلمم خشک میشه...

هفته فوق‌العاده‌ای بود، شنبه فیلم «طلا و مس»، یکشنبه مراسم عزاداری بیت رهبری، دوشنبه تئاتر «بانوی بی‌نشان»، سه‌شنبه تئاتر «پری خوانی عشق و سنگ»، چهارشنبه تئاتر «به خواب من هم بیا» و پنج‌شنبه نمایشگاه حدیث غربت در قم که این آخری دیگه محشر بود، کوچه‌های مدینه را به‌خوبی بازسازی کرده بودند...

هفته از این هنری‌تر هم میشه؟!

فردا با یه نقد فیلم آپ می‌کنم... فعلاً

  • سید مهدی موسوی
۲۲
ارديبهشت

آقا مرتضی می‌گفت یکسری پرونده موضوعی پیشنهاد بدید که روی اون‌ها کار کنیم، گفتم چشم تا فردا... شب که رفتم خونه یاد پرونده‌های این دو سال افتادم:

مجله‌ها و روزنامه‌ها و تلویزیون و... اما این‌ها زیاد مهم نیست؛ فکر می‌کنم توی پرونده‌ای کار کردن عزرائیل از همه ما جلوزده... یک مدت می‌رفت سراغ علماء، بعدش هنرمندان و حالا هم بابای مسئولین... یعنی پرونده‌ی بعدی چیه؟! 

  • سید مهدی موسوی