کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قلاده های طلا» ثبت شده است

۲۸
فروردين

صحبت‌های ابوالقاسم طالبی در برنامه‌ی هفت 25 فروردین 91، نکاتی بس عجیب و قابل تامل برای همه‌ی مردم داشت. صحبت‌هایی در باب انتخابات سال 88، ساکتین فتنه، نقش رهبری در خنثی کردن فتنه، داستان قلاده‌های طلا و... اما آنچه که نگارنده را برآن داشت که مطلبی در این موضوع بنویسد نکاتی است که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد:

1) ساخت فیلم درجه یکی چون قلاده‌های طلا که معیارهایی چون ساختار حرفه‌ای، جهت‌گیری ارزشی و انقلابی و برخورداری از مخاطب را دارد، جواب بسیار خوب و محکمی به آن دسته از افراد است که به‌طور کل خواستار برچیده‌شدن و حذف سینما هستند و به خیال واهی و ابلهانه خویش تنها راه ممکن در اصلاح سینمای فعلی را کار سلبی می‌دانند. این افراد که متاسفانه کم هم نیستند با اندک خواندن این آثار قابل قبول در عرصه انقلاب اسلامی، نه تنها وظیفه خویش را در حوزه توزیع و مصرف محصولات فرهنگی فراموش کرده‌اند بلکه هیچ گاه تصور نمی‌کنند که کسی از بین خودشان بتواند کار تولیدی هم انجام دهد.

2) صحبت‌هایی صریح ابوالقاسم طالبی از ارزش‌ها و اعتقادات خودش و دفاع از ولایت و رهبری، مخاطب خاص و ویژه‌ای هم داشت. سوال من اینجاست که چرا برخی از افراد معتقد به ارزش‌های انقلاب اسلامی، در محیط‌هایی مثلا! هنری قدرت دفاع و صحبت از اعتقادات خودشان را ندارند؟! چند نفر مثل طالبی در جمع سینماگران حرف از انقلاب و بسیجی بودن خودشان می‌زنند؟ تعارف نکنیم، افراد بسیاری را دیده‌ام که متاسفانه خجالت می‌کشند که از گفتمان خودشان صحبت کنند. آیا انقلاب اسلامی و مفاهیم دینی و ارزشی پاسخگوی همه‌ی نیازهای ما نیستند؟

3) مشکلات بسیاری برای ساختن این نوع فیلم‌ها وجود دارد که طالبی به بخشی از آنها در برنامه‌ی هفت اشاره کرد. اما این همه‌ی ماجرا نبود. طالبی تقریباً در تمام کارهای سینمایی خودش دچار یک بی‌مهری از طرف عده‌ای قلیل اما با نفوذ شده بود. چه در فیلم‌هایی مثل «عروس افغان»، «جنگ کودکانه» و «آقای رئیس جمهور» و چه در فیلم «دست‌های خالی» که با نامردی تمام در جشنواره فجر سال 85 مورد بی‌لطفی هیات داوران قرار گرفت. اما آیا طالبی دست از اهداف خودش برداشت؟ آیا به سراغ فیلم‌های سخیف و به اصطلاح بساز و بفروش رفت؟

4) طالبی موضع‌گیری‌های عادلانه و عاقلانه دیگری هم دارد. مثل مخالفت با شیوه‌ی حذف فیلم‌هایی چون «گشت ارشاد» و «خصوصی» یا جو به راه افتاده در فاسد نشان دادن کل سینما. یا حتی موضع‌گیری نسبت به فیلم «جدایی نادر از سیمین». اما طیفی از افرادی که الان حامی فیلم قلاده‌های طلا شده‌اند، این موضع‌گیری‌ها را برنمی‌تابند و گاهاً با ذکر تیترهایی چون «واکنش عجیب کارگردان قلاده‌های طلا به "فساد در سینما" : برویم از چین بازیگر بیاوریم؟!» به تخریب طالبی می‌پردازند. کاری که با خیلی از کارگردانان دیگر مثل حاتمی‌کیا انجام دادند که نمی‌خواهم بیشتر از این در مورد آن توضیح دهم...

بعدنوشت:

بازتاب در رسانه ها:

1) به شجاعت، جرات و... "طالبی" باید احسنت گفت ـ خبرنامه دانشجویان ایران

2) به شجاعت و جرأت "طالبی" باید احسنت گفت ـ خبرگزاری فارس

3) شجاعت و جرأتی که باید به آن "احسنت" گفت ـ عصر امروز

4) به شجاعت، جرات و... "طالبی" باید احسنت گفت ـ افسران

5) به شجاعت و جرأت "طالبی" باید احسنت گفت ـ دانشجویان حامی قلاده های طلا



  • سید مهدی موسوی
۱۵
فروردين
وقوع حوادث پس از انتخابات سال 88 تاثیر عمیقی بر نوع فیلم‌ها و مستندهای ساخته شده طی 2 سال اخیر داشته و نتیجه آن تولید آثار بسیاری با موضوعات سیاسی و اجتماعی بوده است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به این حوادث اشاره داشته‌اند.
 
اما در بین تولیدات سینمایی، بدون شک اثری به قوت «قلاده‌های طلا» که بدون نگاه یک جانبه‌گرایانه ساخته شده باشد وجود ندارد.

درام سیاسی «قلاده‌های طلا» با روایتی مستندگونه به حوادث قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 می‌پردازد. این فیلم با استفاده از تکنیک تعلیق و کنایه دراماتیک، روایتی معماگونه از حضور جاسوسان خارجی در ایران را به تصویر می‌کشد.

در طول داستان فیلم، با دانستن این موضوع که جاسوسی در بین نیروهای وزارت اطلاعات وجود دارد، به تمام نیروهای اطلاعاتی موجود در فیلم شک می‌کنیم و این حس کنجکاوی و تعلیق تا آخرین سکانس فیلم ما را درگیر خود می‌کند.
 
ایده‌ خطرناک فیلم
 
نشان دادن حضور یک فرد خائن در وزارت اطلاعات و نیروهای پلیس، ایده‌ بسیار مشکلی برای ساخت فیلم بوده است. ایده‌ای که حواشی بسیاری را در زمان تولید و حتی تا لحظه‌ اولین اکران سینمایی و پس از آن به‌وجود آورد به نحوی که بارها از محافل خبری در مورد توقف تولید و اکران آن صحبت به میان آمد و حتی اکران آن در زمان جشنواره به تاخیر افتاد. مسئله‌ای که باعث شد در شب اکران فیلم در برج میلاد، 3000 نفر به تماشای فیلم بیایند و از فرصتی که امکان داشت دیگر نصیبشان نشود، استفاده کنند.

البته فیلم تنها به بحث حضور جاسوس در بین نیروهای خودی اکتفا نمی‌کند و اختلافات موجود در نوع برخورد با معترضین خیابانی، حمله به پایگاه بسیج و مردمی که در آن حادثه کشته شدند را نیز روایت می‌کند.
 
واکنش منتقدان
 
انتخاب خزائی، تهیه‌کننده فیلم به عنوان دبیر جشنواره فجر، ابوالقاسم طالبی را در شرایطی قرار داد که فیلمش را وارد بخش مسابقه جشنواره نکند. عاملی که اگر وجود نداشت، به گفته بسیاری از منتقدان، قلاده‌های طلا جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کرده بود. (چه بسا که احتمال دریافت جوایز دیگری هم نصیب این فیلم می‌شد).

پس از اکران فیلم در برج میلاد، اولین واکنش‌های جدی منتقدان و اصحاب سینما شروع شد و نقدهای شفاهی و مکتوب بسیاری در بیان ساختار حرفه‌ای فیلم بیان شد.
 
این تعریف و تمجیدها به ساختار حرفه‌ای داستان و کارگردانی فیلم خلاصه نشد و در آخرین اظهارنظرهای سینماگران در چند روز اخیر، موسیقی فیلم به عنوان یکی از موسیقی‌های مطرح و حرفه‌ای روز مورد بحث قرار گرفت. بهزاد عبدی در این باره می‌گوید: «سرگئی کروتسنکو در «قلاده‌های طلا» از نوعی موسیقی استفاده کرده که در هالیوود و البته موسیقی فیلم جاسوسی و اکشن روز دنیا رایج است.»
 
چرا ممکن است فیلم را دوست نداشته باشیم؟
 
واکنش‌های منفی نسبت به فیلم به چند دسته تقسیم می‌شود. گروهی از تماشگران عدم اشاره فیلم به حوادث دیگرِ بعد از انتخابات را دلیل نقص فیلم می‌دانستند.
 
این تماشاگران ضمن حمایت از ساختار و داستان فیلم به مواردی اشاره می‌کردند که نشان از عدم شناخت به مسائل فنی و حرفه‌ای سینما بود. فیلم با تمام توان خودش و با سرعت بسیار زیاد تنها گوشه‌ای از حوادث بعد از انتخابات را می‌تواند به تصویر بکشد.
 
موردی که خود طالبی در یکی از مصاحبه‌هایش به آن اشاره می‌کند و بیان تمام حوادث را معطوف به ساختن یک سریال 40 ـ 50 قسمتی می‌داند. این مسئله حتی در نگاه منتقدینی مثل سعید مستغاثی جور دیگری بیان می‌شود.
 
این منتقد سینما برعکس دیدگاه این گروه، ضمن بیان اینکه قلاده‌های طلا یکی از قوی‌ترین فیلم‌های سینمایی چند سال اخیر است، وجود حوادث بسیار در این فیلم را مورد نقد قرار می‌دهد.

گروه دیگری از منتقدان نسبت به فیلم، کسانی هستند که بدون دیدن فیلم و بر اساس سیاه‌نمایی‌های منتشر شده در رسانه‌هایی چون بی.بی.سی و... نسبت به محتوای فیلم اعتراض کرده و بازیگران فیلم را مورد ناسزا قرار می‌دهند!

اما اگر بخواهیم بدور از حواشی و فقط از نگاه تخصصی به این فیلم نگاه کنیم، شاید دیالوگ‌های ابتدایی و صحنه‌های مربوط به تجمعات خیابانی قبل از انتخابات را جزو نکات ضعیف فیلم ببینیم.
 
بررسی انتقادات دیگر نسبت به فیلم، مربوط به داستان آن است که بیان آن کل محتوای فیلم را لو می‌دهد، اما و در هر صورت فیلم‌هایی چون اخراجی‌های 3 و پایان‌نامه به هیچ وجه قابل قیاس با آخرین ساخته‌ ابوالقاسم طالبی نیست و به صراحت می‌توان گفت که از نگاه جاسوسی و اطلاعاتی نیز، در ایران فیلمی به این قوت و جسارت تاکنون ساخته نشده بود.


پ.ن:
1) این مطلب که معرفی کوتاهی از فیلم قلاده های طلا می باشد، به سفارش خبرگزاری دانشجو و خبرنامه دانشجویان ایران نوشته شده است. پس از اتمام اکران فیلم در سینماها ـ همانطور که قبلا هم قول داده شده بود ـ در مطلبی مفصل به نقد این فیلم خواهیم پرداخت.

2) این مطلب در دیگر پایگاه های خبری:

ـ نشان بی نظیری بر گردن قلاده های طلا در خبرگزاری دانشجو

ـ خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران

- اکران دانشگاهی فیلم قلاده های طلا

  • سید مهدی موسوی
۰۶
فروردين

پیش‌بینی فروش 1.3 میلیاردی قلاده‌های طلا تا پایان تعطیلات نوروز 91 از دو جنبه‌ی مهم قابل بررسی است. اول اینکه در این آشفته بازار فروش فیلم‌های روی پرده، شاید این عدد، به ظاهر رقم قابل قبولی برای اکران این فیلم خاص ـ که اتفاقاً طنز و لودگی هم در آن نیست ـ باشد اما قطعاً تا پایان اکران ـ با وجود روند رو به رشد فروش این فیلم ـ به رکورد خاصی نخواهیم رسید.

اما و در هر صورت، از نگاه دوم که بحث جدی این یادداشت است، این فروش پایین برای جامعه‌ی دینی و پایبند به اصول این نظام، چیزی شبیه یک فاجعه است. می‌گویم فاجعه چون با یک حساب سرانگشتی تعداد مخاطبین این فیلم براحتی قابل محاسبه است. اگر به طور تقریبی قیمت بلیط سینما را 3500 تومان در نظر بگیریم (قیمت بلیط در تهران 4000 و 5000 تومان است)، با تحقق پیش‌بینی فروش 1.3 میلیاردی، تعداد کسانی که این فیلم را دیده‌اند زیر چهارصد هزار نفر خواهد بود. براستی برای یک کشور با این تعداد جمعیت و برای یک فیلم با دراختیار داشتن 70 سالن سینمایی، این عدد به نظر شما فاجعه نیست؟! بگذارید از نگاه دیگری به این اعداد و ارقام نگاه کنیم.

در چند روز اخیر، عده‌ای به‌خاطر اکران فیلم‌های «گشت ارشاد» و «خصوصی» مواضع بسیار تندی گرفتند و این اعتراضات حتی به تجمع در مقابل وزارت ارشاد و راهپیمایی بعد از نماز جمعه هم کشیده شد. (هرچند برخی از این جوسازی‌ها توسط خود عوامل فروش این فیلم و برای جذب مخاطب انجام شده است).

حال سوال بسیار ساده‌ای می‌پرسم؛ چند نفر از معترضان اخیر، این دو فیلم را دیده‌اند؟ اصلاً همین معترضان! چند بار تا به حال سینما رفته‌اند؟ آیا انگیزه‌ای برای دفاع از سینمای ارزشی و دینی دارند؟ چند نفرشان تا به حال «قلاده‌های طلا» را دیده‌اند؟ اصلاً می‌فهمند که فروش یک فیلم یعنی چه؟! فروش بالای یک فیلم چه مفهومی دارد؟

صحبت سر سینه‌چاکانی است که بدون فیلم دیدن زبان به اعتراض می‌گشایند و فحش و ناسزا در مورد یک فیلم می‌دهند. اصلاً اشتباه نکنید! من هم فیلم «گشت ارشاد» را دیده‌ام و قبلاً هم نظرم را گفته‌ام. مثل کارهای قبلی آقای سهیلی مزخرف و سخیف است. اما چرا در زمان اکران دیگر فیلم های سینمایی، این اعتراضات بوجود نمی آید؟! آیا به این دلیل که قشر معترض! ما اهل سینما نیستند!

در طرف دیگر هم همین‌طور است؛ اکثر آدم‌های با شعوری! که در چند روز اخیر آقای ابوالقاسم طالبی و بازیگران و عوامل فیلم «قلاده‌های طلا» را به فحش و ناسزا می‌کشند، این فیلم را ندیده‌اند! وقتی با این افراد بحث می‌کنید متاسفانه هیچ دلیل منطقی و قانع‌کننده‌ای از آنها نمی‌بینید.

آیا 3000 نفری که در شب اکران «قلاده‌های طلا» به برج میلاد آمده بودند، همه از موافقان آقای طالبی بودند؟ چرا هیچ اعتراضی بعد از فیلم مشاهده نشد؟

می‌گویند وضع اقتصادی مردم خراب است، مردم پول فیلم دیدن ندارند، مردم... من فقط به یکی از خاطراتی که در این چند روز شنیده‌ام بسنده می‌کنم:

دوستی چند روز پیش برایم تعریف می‌کرد که: یکی از آشنایان ما ـ که اتفاقاً وضع مالی خوبی هم ندارند ـ سال پیش 700 هزار تومان مبل خریده بود، امسال همین مبل‌ها را به 100 هزار تومان فروخت و به‌جای آن یکدست مبل 400 هزار تومانی دست دوم! خرید. یک بنده خدای دیگری رفت همان مبلی که ایشان فروخته بود را 400 هزار تومان خرید و برد. فکر می‌کنید انگیزه‌ی آن فرد برای خرید مبل جدید چه بود؟ فقط چشم و هم‌چشمی! برای اینکه به فامیل ثابت کند که مبلمان خانه‌مان را امسال عوض کرده‌ایم...

 

چند نفر از ما واقعاً حاضریم، یک درصد، نه یک دهم درصد از پولی را که خرج چشم و هم‌چشمی دیگران و کور کردن چشم فامیل انجام می‌دهیم، برای فیلم دیدن خرج کنیم؟ می‌گویند شهر ما سینما ندارد، من به شهرهای زیادی سفر کرده‌ام، برخی از مراکز استان‌ها فقط یک سینمای قدیمی در شهرشان دارند که همان سینما هم اکثراً بلا استفاده است و کسی فیلم نمی‌بیند، واقعاً سرمایه‌گذاری پیدا می‌شود که برای 10 نفر مخاطب، سینما بسازد؟ همه‌ی تقصیرها را گردن دولت نیاندازیم...

 

بعدنوشت1:

حیف که خیلی از دردها را نمی‌توان به رشته‌ی تحریر درآورد!

بعدنوشت2:

از همه‌ی کسانی که در این چند روز اخیر ما را از فحش‌های آب‌دار و کش‌دار خود ـ چه ایمیلی و چه کامنتی ـ بی‌نصیب نگذاشتند تشکر ویژه می‌کنم و همچنان به باز بودن کامنت‌ها در وبلاگ و پلاس ادامه می‌دهم!

 

  • سید مهدی موسوی
۱۹
اسفند

اوایل سال 88 و در بحبوحه‌ی انتخابات ریاست جمهوری، رویه‌ی جدیدی در سیاست‌های صداوسیما بوجود آمد و در زمان مناظرات انتخاباتی وارد فاز جدیدی شد. تصاویر بسیاری از حضور مردم نیز ـ چه مخالفان و چه موافقان و طرفداران نظام ـ پخش شد و پس از آن برنامه‌های مختلفی از شبکه‌های تلویزیونی روی آنتن رفت. هر چند در مجموع، صداوسیما کارنامه‌ی درخشانی ندارد و همچنان از ضعف‌های محتوایی و مدیریتی خاصی رنج می‌برد، اما اکنون پس از گذشت 2 سال، با بررسی اجمالی این برنامه‌ها نمره‌ی قابل قبول‌تری به صداوسیما از این جهت خواهیم داد.

در طول سال‌های گذشته، برنامه‌های طنز مختلفی از شبکه‌های صداوسیما پخش شده است، اما با وجود اینکه این برنامه‌ها سعی می‌کردند نقدهای اجتماعی و گاهی سیاسی خود را به طور غیر مستقیم بیان کنند، اما خط قرمزهای موجود، آنچنان دست نویسنده و کارگردان را می‌بست که عملاً ما شاهد نقدهای دوپهلویی بودیم که به زور و با ترفندهای مختلف از زیر تیغ سانسور می‌گریختند.

یکی از برنامه‌های موفق طنز که مدتی است از شبکه سه سیما پخش می‌شود، برنامه‌ی «خنده بازار» است. طنزی که اگر چه در اوایل کار بسیار خوش درخشید و صراحتاً نقدهایی را به طرح‌های دولت وارد می‌کرد اما اکنون با وجود داشتن سوژه‌های بسیار خوب، دچار ضعف فیلمنامه و ساختار داستانی است و از آن بیان شفاف نیز کمی فاصله گرفته است. گویا دست اندرکاران این برنامه، اکنون فقط به دنبال بیان سوژه‌ها هستند و احتمالاً به دلیل کمبود وقت یا مشکلاتی دیگر، کیفیت «خنده بازار» را فراموش کرده‌اند.

در این برنامه آیتم‌هایی پخش می‌شود که دیگر جایی برای این همه مانور ندارند و یا آیتم‌های بسیار خوبی حذف شده‌اند که جای کار بیشتری داشتند.

در کنار این طنز تلویزیونی که نقدهای شفاف سیاسی قوی و نویی را ـ که در اوایل بیشتر دیده می‌شد ـ بیان می‌کند، طنزهای مکتوب بسیار خوبی نیز در سال جدید منتشر شدند و بدون شک دوهفته‌نامه «کشیده» یکی از قوی‌ترین مجلات طنز و کاریکاتور سیاسی سال‌های اخیر است.

این مسئله وقتی جالب می‌شود که بدانیم، این مجله با قوت روزافزون خود به شماره‌ی 14 رسیده و با وجود نقدهای بسیار شفاف سیاسی، هنوز توقیف نشده است! و جای تشکر جدی از مسئولین مربوطه دارد!

این برنامه‌ها و مجلات روز را در کنار فیلم‌های سیاسی و اجتماعی سال 90 قرار دهید و خبر خوش اکران «قلاده‌های طلا» را به آن اضافه کنید.

آیا این نقدهای سیاسی به حیات خود ادامه می‌دهند؟ آیا فیلم‌های دیگری چون «خیابان‌های آرام» و «گزارش یک جشن» هم به اکران سینماها می‌رسند؟ آیا در روزهای آینده شاهد محصولات فرهنگی جدیدتری خواهیم بود؟ این سوالات وقتی اهمیت پیدا می‌کنند که بدانیم هر کدام از محصولات قوی امروز همچون «قلاده‌های طلا» و «کشیده»، به سختی و با مشقت زیادی تولید شده‌اند و هر لحظه امکان توقف عرضه آنها وجود دارد!

 

  • سید مهدی موسوی
۲۳
بهمن

پس از کش و قوس‌های فراوان بر سر «قلاده‌های طلا» آخرین ساخته‌ی ابوالقاسم طالبی، بالاخره این فیلم در جشنواره فجر امسال اکران شد و لقب سیاسی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را از آن خود کرد. داستان فیلم با نقشه‌ی ناکام ترور سید محمد خاتمی سه ماه قبل از انتخابات سال 88 آغاز می‌شود و پس از نشان دادن مناظرات انتخاباتی، تبلیغات انتخاباتی طرفداران کاندیداها و انتخاب احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور، به حوادث پس از انتخابات 88 می‌پردازد.

آنچه که این فیلم را از تمام فیلم‌های مرتبط با موضوع انتخابات متمایز می‌کند، نگاه واقع‌بینانه‌ی آن به حوادث انتخابات، بدون طرفداری از جناج و گروهی خاص است. به‌طوری که ما اشتباهات همه‌ی افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها را شاهد خواهیم بود. هم پلیس خیانتکار می‌بینیم، هم اطلاعاتی خائن، هم طرفداران عاقل، هم طرفداران نادان و احساساتی و...

قلاده‌های طلا با نشان دادن نقش کشورهای بیگانه در حوادث پس از انتخابات و وجود نگاه‌های تند و رفتارهای غیر عقلانی برخی از عناصر داخلی، با نگاهی موشکافانه به بررسی اتفاقات تلخ سال 88 می‌پردازد. ریتم فیلم بسیار عالی ـ برخلاف بسیاری از فیلم‌های ایرانی ـ و داستان آن همراه با کششی فوق‌العاده، تماشاگر را میخ‌کوب صندلی‌های سینما خواهد کرد. با اینکه از آغاز فیلم متوجه حضور یک فرد خائن در وزارت اطلاعات می‌شویم، اما قادر به تشخیص این فرد در بین کاراکترهای موجود نمی‌شویم و این یکی از تعلیق‌های موجود در فیلم است که تماشاگر را تا آخر با خود همراه خواهد کرد.

  • سید مهدی موسوی