کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

یادداشتی بر فیلم استرداد

در کشوری با تاریخ و تمدن چندین هزار ساله، هزاران داستان تاریخی می‌توان یافت که هر کدام قادر هستند سوژه یک فیلم سینمایی یا یک مجموعه داستانی باشند اما آنچه که باعث شده تا افراد کمتری به سمت ساخت این نوع از فیلم‌ها بروند چند عامل کلی از جمله هزینه‌های ساخت، نیاز به تحقیق و پژوهش بسیار، ساخت دکورهای سنگین در برخی از موارد، زمان طولانی تولید و... است که به همین دلایل در ایران به‌جز سرمایه‌گذار دولتی، سرمایه‌گذار خصوصی به سمت ساخت این نوع از آثار نمی‌رود.

«استرداد» که در ژانر درام تاریخی جای می‌گیرد، سومین ساخته‌ی علی غفاری در مقام کارگردانی یک فیلم سینمایی است که به مسئله‌ی گرفتن غرامت از متفقین پس از پایان جنگ جهانی دوم می‌پردازد. این غرامت که بیش از 11 تن طلا است باید از شوروی به ایران برسد. حمید فرخ‌نژاد سرهنگ ارتش شاهنشاهی است و مامور می‌شود تا به مسکو رفته و این محموله را تحویل بگیرد اما در این سفر افرادی وی را همراهی می‌کنند که هر کدام قصد دارند به نحوی این طلاها را به چنگ بیاورند.

«استرداد» با تعلیق‌های بسیار خوبی که در داستان دارد، فیلم‌برداری، طراحی صحنه، جلوه‌های ویژه و هزینه پنج میلیارد تومانی یکی از آثار فاخر جشنواره سی و یکم بود که توانست 4 سیمرغ بلورین جشنواره را نیز تصاحب کند. با اینکه تغییراتی در پایان داستان صورت گرفته و 15 دقیقه از فیلم نیز حذف شده است اما به نظرِ برخی از کارشناسان، «استرداد» از نظر تاریخی دچار تحریف‌هایی نیز شده است که شاید جمله‌ی ابتدای فیلم مبنی بر «برداشت آزادی از واقعه‌ی...» توجیهی برای این کار بوده است!

فیلم سینمایی استرداد

برخی از ایرادات تاریخی این فیلم را می‌توان در موارد ذیل بررسی نمود:

1) در اصل اینکه آیا این غرامت به ایران داده شده است یا نه هنوز تردید وجود دارد!

2) راه‌آهن ایران در سال 1350 به راه‌آهن ترکیه متصل شده است یعنی 16 سال پس از تاریخی که وقایع فیلم رخ می‌دهد؛ پس امکان انتقال طلاها به ترکیه وجود نداشته است.

3) در زمان وقوع این ماجرا، در ارتش شاهنشاهی افسر زن وجود نداشته است.

4) و...

سوال اصلی این است که آیا یک فیلم تاریخی باید به تاریخ وفادار باشد؟ اجازه دهید تا نگاهی هم به دومین فیلم تاریخی جشنواره سی و یکم یعنی «عقاب صحرا» داشته باشیم. این فیلم نیز متاسفانه تحریف یک واقعه تاریخی حساس در زمان پیامبر است که به نحوی مضحک داستان عاشقانه‌ای را جایگزین متن اصلی آن حادثه می‌کند. درست است که برخی از خاطرات و مسائل تاریخی ظرفیت تبدیل به یک داستان کامل را ندارند اما آیا فیلمساز اجازه‌ی تحریف تاریخ را دارد؟

از منظری دیگر شاید بتوان گفت اصلی‌ترین موضوع «استرداد» وفاداری به مافوق و وفاداری به میهن است که در جای جای این فیلم به خوبی به این مسئله پرداخته شده است. شاه و افسر وظیفه‌شناسش (فرخ‌نژاد) سعی می‌کنند تدبیری به کار گیرند تا طمع اطرافیان را خنثی و غرامت جنگ را به بیت‌المال بازگردانند. آنچه که در این فیلم می‌بینیم نمایش یک دستگاه سلطنتی هوشمند و فداکار تا سکانس پایانی است و درست در انتها فیلمساز تصمیم می‌گیرد این تصویر مثبت از شاه خوب! را در هم بشکند. سکانسی که گویا به فیلم چسبانده شده است.

«استرداد» تا سکانس پایانی داستانی جذاب و گیرا دارد اما ناگهان لحن خودش را از دست می‌دهد و در چند دقیقه کوتاه سعی می‌کند اصل ماجرا را برای بیننده تعریف می‌کند. ناگهان قهرمان زن خیانت‌کار معرفی می‌شود و روزنامه‌نگار محافظه‌کار، محرم رازهای اعلیحضرت! فیلمساز با مخفی‌کردن اصل ماجرا سعی در ایجاد تعلیق دارد که همین مسئله به کیفیت نهایی کار لطمه می‌زند.

وقایع تاریخی برای اکثر مردم جذاب و جالب است اما تعداد کمی از آنها به خود زحمت می‌دهند تا کتاب‌های تاریخی را مطالعه کنند. از آن طرف بسیاری از فیلم‌های تاریخی که تاکنون در ایران ساخته شده‌اند، جذابیت لازم را برای بیننده ندارند؛ فیلمسازان با وفاداری به وقایع تاریخی و البته با رفع موانعی که در مقدمه به آنها اشاره شد می‌توانند آثار شاخص و قابل توجهی را تولید کنند. وقتی که داستان بسیاری از فیلم‌های امروزی، وقایع تکراری از زندگی شهرنشینی ما آدم‌هاست، آیا رجوع به انبوهی از داستان‌های واقعی و بکر، انتظار بیهوده‌ای است؟


نظرات  (۱۶)

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

  • سید وحید سمنانی
  • من فیلم را ندیدم اما معضلی که از آن صحبت کردی حقیقت محض است. مردم ما اهل کتاب و تاریخ نیستند به همینن خاطر هر چیزی را می‌توان به آنها القا کرد. از طرف دیگر کارگردانهای ما هم دچار نوعی ممیزی هستند که بد یا خوب مانع از خلق اثری می شود که می‌خواهند. به هر حال دستت درد نکنه با مرور نوشته‌ات دیگر لازم نیست کل فیلم را ببینیم!

    پاسخ:
    سید فیلم را ببین. فیلم خوش ساختی هست. شاید من قضاوتم درست نباشه.
  • مهدی چراغ زاده
  • سلام
    متن زیبا و جالبی بود...
    بخصوص قسمت آخر...
    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از نظر لطفت
    سلام
    عنوان مطلب اشاره غیر مستقیمی به این موضوع بود که هنوز این طلاها به ایران تحویل داده نشده است. درست حدس زدم؟ چون فیلم را ندیدم متن را نمیخوانم. ان شاء الله بعد از دیدن فیلم نقد شما را هم بخوانیم.

    پاسخ:
    سلام. بله درست حدس زدید. منتظر نظر شما در مورد یادداشتم هستم.

    سلام

     من ک فیلم را ندیدم.اما فکر کنم این اتفاق در اکثر فیلم های تاریخی می افتد و یک بخشی از آن به دلیل عدم وجود اسناد معتبر درباره حوادث تاریخی است.

    و بخش دیگری از ان به دلیل ورود فیلم به جزییات حادثه است.

    در هر صورت تشکر بابت مطلب مفید شما....

    یاحق

     

    پاسخ:
    سلام. تغییر جزئیات و اضافه کردن خرده روایت ها به نظرم کار بدی نیست اما اینکه متن اصلی حادثه و روایت اصلی را تغییر بدهیم کار درستی نیست.

    وقایع تاریخی برای بعضی از مردم جالب هست نه خیلی هاشون . البته مطالعه را که آره کسی حال و حوصله نداره. فیلم میتونه این خلاء را پر کنه.
  • الله یاری
  • سلام

    با پست جدید «خود کشی نهنگ ها» به روزم خوشحال میشم نظرت رو بدونم

     

    پاسخ:
    سلام
    خوشحالم که برگشتی. حتما سر میزنم و نظر میدم.
    بشین تا یازده تن طلا را بهت بدن ((((:
    پاسخ:
    یعنی شما همچین برداشتی کردی از متن؟
  • حسین نوری
  • سلام فیلم را دیدم . فیلم خوش ساختی بود . ولی به نظرم خیلی هم اون اشارات تاریخی مهم نبود که درست هست یا نه بالاخره یه فیلم باید داستان خود ش را داشته باشه . با این حال ممنون از مطلب خوبتان

    پاسخ:
    سلام. ممنون از نظرتون. قبلا هم گفتم فیلم میتونه توی خرده روایت ها از تخیل استفاده کنه اما متن اصلی داستان را نباید دچار تحریف کنه.
    این نظر منه.
    ما نفهمیدیم بالاخره شما منتقدی، نویسنده ای، عاشقی، چی هستی (((:
    پاسخ:
    هیچ کدام.
    یه آدم علاف بیکار!
  • امضا محفوظ
  • عایا استفاده از بازیگرانی چون خانم کاچر در شان انقلاب اسلامی است؟(اسمایلی الله کرم)
    و اما بعد
    چرا باید کارگردان به تاریخ وفادار باشد؟ سینما کجا قسم حضرت عباس خورده که به تاریخ وفادار باشد
    در سینما مهم فیلمساز است و آنچه میخواهد
    تاریخ و جغرافیا فرع است
    شاید گاهی فیلمساز بخواهد تاریخ روایت کند ٬ ایرادی ندارد
    شاید هم گاهی بخواهد هرچه خواست بگوید ٬‌آن هم ایرادی ندارد
    باید به فیلمسازانی برسیم که چیزهای خوبی دلشان بخواهد تا سینمای خوبی داشته یاشیم
    پاسخ:
    آیا کارگردان باید نسبت به فیلم های مذهبی ـ تاریخی هم وفادار باشد؟! آیا می تواند واقعه عاشورا را هر طور که دلش خواست روایت کند؟ آیا می تواند یک داستان تخیلی در زمان پیامبر بسازد؟ آیا می تواند یک داستان تخیلی از واقعه انقلاب اسلامی ایران بسازد؟
  • امضا محفوظ
  • چرا نتواند یک داستان تخیلی از واقعه انقلاب اسلامی ایران بسازد؟
    الان مختارنامه ایا همه ی واقعیت بود؟
    اصلا میشود همه ی واقعیت را تصویر کرد؟
    چه کسی به جز حضرت صاحب روی زمین از همه ی آنچه در کربلا رخ داد خبر دارد؟
    همه ی ما انسان هستیم و یک نفر بیشتر روی زمین معصوم نیست. پس هر کس به سهم خودش بخشی از حقیقت را درک کرده
    حال که نمی شود کار کامل کرد چرا خود را گیر این سوالهایی کنیم که خودمان هم سر آخر میدانیم فقط به درد از کار انداختن آن عده ای میخورد که میخواهند کار کنند
    طرف اسم پسرش را گذاشت رستم خودش میترسید صدایش کند
    چرا آنقدر کار را سخت میکنیم که هیچ کس سمت چیز های خوب نرود
    در سینما روایت و زبان تصویر مهم است که در خدمت فطرت باشد. 
    تاریخ و جغرافیا اصلا مهم نیست٬ اگر اینهارا و شبیه اینها را مهم بدانیم فقط امام رمان باید فیلم بسازد و والسلام
    سینما بای بای
    الان واقعا حرف ما باید روی استفاده از امثال خانم کاچار به این شکل باشد که یه آن انتقاد وارد است
    حرف بنده این است که اگر این خانم اینقدر عیان و عریان در فیلم دلبری و اغواگری نمی نمود روایت اثر ناقص می شد؟
    این قبیل سوالات است که سینمای انقلاب را جلو میبرد
  • امضا محفوظ
  • نکته ای دیگه به ذهنم رسید همین الان که گمانم از الهامات حضرت رب باشد:
    خداوند در قران چگونه تاریخ را روایت میکند؟
    آن چیزی که به دردش میخورد را میگوید و در ادامه مسیر آنچه برای ش مهم است را بسط میدهد. در قرآن که احسن قصص است کدام داستان کامل رروایت شده؟ هم داستانها نصفه نیمه است و ناگهان در میان داستان خداوند حرف خودش را میزند
    نمی خواهم بگویم که نعوذباالله ما خداییم و اینا 
    اما روایتگری را باید از اعظم روایات عالم بیاموزیم دیگر
    اتفاقا در مثنوی هم مولانا به همین شیوه روایت می کند
    پاسخ:
    اینجور که تو میگی الان من در موضع آدم هایی مثل سلحشور هستم که کلا میگن ما نباید رمان بنویسیم و فیلم غیر واقعی بسازیم و... اگه من توی این موضع باشم که همین الان خودم را دار میزنم! اینکه ما در مورد روایت های تاریخی یک داستان صد در صد کامل نداریم و باید از تخیل خودمان استفاده کنیم امری بدیهی است. قبلا هم چندین بار این مورد را به طرق مختلف توضیح داده ام که به طور مثال یک خاطره ظرفیت تبدیل به یک داستان کامل را ندارد و باید برای تبدیل به داستان، جزئیاتی را به آن اضافه کرد. برای فیلمنامه هم همین مسئله صدق می کند. پس مشکلی با این موضوع نداریم؛ خرده روایت ها می توانند شامل حتی یک داستان عاشقانه هم باشند (که البته میشه این سریال های خنک و مسخره تلویزیون) اما مسئله ی من این است که آیا ما می توانیم یک واقعه حقیقی را تغییر دهیم؟ بیشتر توضیح می دهم: آیا ما می توانیم مثل فیلم «عقاب صحرا» (نمیدونم موقع جشنواره دیدی یا نه) یک واقعه مضحک عاشقانه بسازیم و مسلمانان را غارت گر معرفی کنیم و بعد هم فتح مکه را بچسبانیم به این داستان عاشقانه؟ آیا ما می توانیم فیلمی بسازیم که در آن بگوییم امام خمینی وارد کاخ شاه شد و دستور داد همه اموال را توقیف و به منزل من ببرید؟! آیا می توانیم بگوییم که ما در زمان جنگ 8 ساله شروع کننده جنگ بودیم و بعد نشان بدهیم که رفتیم و عراق را هم گرفتیم و صدام را هم دار زدیم؟ اگر جواب مثبت است پس چرا به فیلم آرگو اعتراض می کنید؟ خب این هم یک روایت شخصی از یک حادثه است. مسئله ی من همین سوالات است وگرنه من با یک پاراگراف خاطره یک رمان هم می نویسم. 
    خانم کاچر هم همچین دلبری نکرده بود توی فیلم یا من یادم نمی آید.
    گاهی فقط سفر حال آدم ها را خوب می کند...
    گاهی فقط سفر داستان های ناتمام را کامل می کند...
    گاهی فقط سفر...
    نه گاهی اینطور نیست.
    گاهی دلت میخاهد بری سفری که برگشت ندارد. آنوقت آن دیگر سفر نیست.هست؟

    پاسخ:
    آن هم برای خودش «سفر»ی است. بستگی دارد چطور به آن نگاه کنید.
    ممنون از لطفتون. خوب حق دارید لزومی نداره وبی که بیکار افتاده رو لینک کنید. تازه دیدم از فهرستتون جذف شدم.
    خوب شایدم بیبی داره کلا مجو میشه. 
    هنوز ندیدم شاید بقیه دوستهام هم از وبشون حذفم کرده باشن.


    خوب سیستم ما ادمها اینطوریه. هر چی دور افتاده میشه خط میزنیم. 
    نمونه هاش تو خانه های سالمندان. مریض خونه ها .. بچه های بی سرپرست ......................
    پس ماکه رفتیموقت به رسم بزرگواری شما دوست گرامی وبم، برای من برای رسیدن به دنیای بزرگتری که آرمان و آرزوم هست خیلی دعا کنید.برای رسیدن به دنیایی که جندتا استاد ازم گرفتن و من موندم و قبطه هاش.



    پاسخ:
    ببخشید فکر می کنم توی جا به جایی پیوندها و مرتب کردنشون اشتباهی وبلاگ شما را حذف کرده بودم. مجددا با عنوان «تو را من چشم در راهم» اضافه کردم. 
  • مرتضی خواجوند سریوی
  • فیلمی با ترکیبی از ژانرهای گوناگون؛ از تاریخی گرفته تا ملودرامی عاشقانه. بازی تحسین برانگیز فرخ نژاد بر تحسین بیننه می افزاید و آدمی را به یاد سرهنگ های کاملاً وطن پرستی می اندازد که گاهی پدرانمان در نقدِ سرهنگ های نه چندان سرهنگِ امروزی، به آنان اشاره می کنند. فرخ نژاد بی شک بازیگری است تمام ناشدنی و جاودان که امید است در روزهای پیری نیز با گزینش کارهای دقیق، به سرنوشت برخی از یازیاگران ایران زمین مبتلا نگردد.

    شخصیت پردازی های فیلم بسیار جالب بودند و دقیق؛ و بیننده با تک تک شخصیت ها به خوبی آشنا می شود.

    ناتو از آب دراومدن جناب سروان (همون زنه که جای خواهری زیبا یود) حکایت داشت کارگردان از فضای هندی برخی فیل های ایرانی فاصله دارد.

    امیدوارم که کارگردان چیره دست این فیلم باز هم فیلمی به این قشنگی بسازد.

    نقدی نیکو نوشتی و شیوا.نقدی که همین روزها در چشمه نیز بازتاب می یابد. نقدی که به اصلاح دوست منقدم ساسان امیرکللالی دلی است. به هر روی برایت آرزوی موفقیت می کنم و ان شالله یک روز در برنامه سنما چار ببینمت.

     

    اگر دوست داشتی وبلاگ های بنده خاصه religion-psychology.blogfa.com/profile را به پیوندهایت بیفزای

     

    پاسخ:
    سلام. ممنون از لطفی که داشتی. ما که منتقد نیستیم و نقد نمی نویسیم. مطالبی هم که در مورد فیلم ها می نویسیم، تاکید می کنیم که یادداشتی بر آن فیلم است.
    شما هم ما را لینک کن داداش. من به نام «مرتضی خواجوند» لینکت کردم.
    یا علی
    حق
    خیلی خوب.
    من با امین تا ی جایی موافقم اما نکته فکر میکنم در نامگذاری این اثر به نام فاخر و هزینه ای که براش شده هستش وو البته شرایط فعلی سینمای ما.
    این روز ها نحوه ی ممیزی واقعن به دغدغه ام تبدیل شده.
    اینکه الآن آیا باید همچین اثرهایی تولید شوند و بعد بنشینیم سرشان بحث اینچنینی کنیم و یا اصل تولید زیر سوال است؟!
    پاسخ:
    ممنون.
    ان شاء الله توی یه فرصت مناسب بشینیم با بچه ها در مورد این دغدغه ها صحبت کنیم.
    یا علی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی