نگاهی گذرا به وضعیت حجاب و عفاف در سینما
عفاف و حجاب یکی از ارکان اساسی فرهنگ جامعه اسلامی ما است که در طی سالهای پس از انقلاب، همواره محل بحث و چالشهای فراوانی بوده است. درحالیکه عفاف مفهومی فردی و اجتماعی است، حجاب امری صرفاً اجتماعی میباشد که نقش مهمی در تحکیم پایههای اخلاقی و انسانی جامعه دارد.
در این میان سینما بهعنوان رسانهای پویا و محبوب با پتانسیلهای بالا، جایگاه ویژهای در امر حفظ و ترویج حجاب دارد. هنر سینما و جذابیت همراهش، همانطور که میتواند مروج حجاب باشد، میتواند عنصر موثری در سرکوب و تخریب چهره حجاب در جامعه باشد. چه بسا اگر نتواند رسالت خود را در این زمینه به خوبی اجرا کند، آثار زیانبارتری نسبت به سایر محصولات فرهنگی، به بار آورد. الگوبرداری از هنرمندان جدا از درست یا نادرست بودنش، امری اجتنابپذیر است.
ناگفته نماند که سینماگران ما وظیفه بسیار سختتری نسبت به سایر همکیشان خود در سایر نقاط جهان دارند. ایستادگی در برابر فطرت اصیل سینما که هنری برخاسته از شهوت و شهرت است و ایفای نقش همراه با عنصر جذابیت و سرگرمی، بدون انگارههای جنسی و خودنمایی کار بسیار مشکلی است.
قابل ذکر است که سینمای فعلی ایران، همواره بسیار پاک و انسانیتر از سینمای غرب بوده است. با این حال مسیری که این سینما طی میکند با مسیر آرمانی و مورد انتظار ما بسیار فاصله دارد.
بررسی کارنامه سینمایی دولت نهم و دهم از این جهت قابل اهمیت است که نمیتوان نقش مهم و تاثیرگذار مسئولین را در صدر مدیریت فرهنگی و هنری کشور، انکار کرد.
سینمای ایران درحالی وارد چهارمین دههی خود میشود که سه دوره متفاوت را پشت سر گذاشته است؛
دوره اول، دورهای شعارزده، سرد و بیروح و همراه با نظارتی سختگیرانه! و سپس دوره دوم، دوره حیاتی نو با گرایشات سکولاریستی و غربزده، که تفکرات روشنفکرانه زیربنا و محتوای اصلی اکثر فیلمها را در آن دوره تشکیل میداد و دوره سوم، دورهای منفعل و بیهدف که میتوان آن را دورهی گامهای سرگردان نامید؛ گامهای که گاه به عقب و گاه به جلو برداشته شدند.
مهمترین نقطه اشتراک این دورهها، مدیریت سینما با بودجه و نظارت دولتی میباشد.
و اما مسئله حجاب و عفاف در سینمای دوره سوم مقولهایست که به نظر میرسد دولت احمدینژاد به آن توجه هدفمندی نداشته است. با توجه به اینکه سینما جایگاهیست که هنرمندان چه مرد و چه زن، با رفتار و پوشش خود، ارزشهای فرهنگی حاکم بر کشور را تحت شعاع قرار داده و چه بسا ناخواسته یا از روی تعمد آنها را زیر سوال میبرند، لزوم مسئله نظارت بر فیلمنامهها، اهمیت دوچندان مییابد.
یکی از مهمترین نقدهای وارده به وزارت فرهنگ و ارشاد در دولت نهم، استفاده از کادر مدیرانی بود که در دورههای قبلی نیز مدیر بودند. افرادی که به دوره مدیریتشان نقدهای بسیار وارد بوده است و اختلاف سلیقه در دیدگاههای این آقایان و مدیران راس امور دولت نهم، امری عیان بود.
متاسفانه به رغم تصویب برنامه و طرحهای راهبردی در امر ترویج حجاب و عفاف در دوره وزارت «صفارهرندی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم و «سید محمد حسینی» وزیر وقت دولت دهم، متاسفانه گامهای مثبتی در این زمینه بر داشته نشد و بیشتر از قبل مسئله حجاب در سینما زیر سوال رفت.
نشان دادن حجاب به عنوان نماد طبقه فقیر یا مسن جامعه، نمایش زنان فقیر و سرخورده با حجاب چادر و و در مقابل نمایش زنان ثروتمند و تحصیل کرده با ظاهری بیحجاب، منحصر کردن حجاب به مجالس ختم و یا مراکز دولتی و البته مراکز منفوری همچون زندانها و... از جمله مواردی است که علیه حجاب به کار برده شده است.
برخلاف ادعایی که بعضیها از بیان علنی آن نیز واهمه دارند، میتوان با نگاه به لیست فیلمهای پر فروش متوجه این مطلب شد که حفظ حجاب موجب کاهش فروش و کیفیت بازی و جذابیت فیلمها نمیشود و مانعی دست و پا گیر نخواهد بود.
نمونه بارزی از عدم رعایت حجاب و حیا و یا تخریب چهره حجاب را میتوان در فیلمهای کمدی و تجاری دید. فیلم «ورود آقایان ممنوع»، «زنها شگفت انگیزند»، «سه درجه تب»، «زنان ونوسی مردان مریخی»، «سن پطرزبورگ»، «پسر تهرونی»، «سرود تولد» و... فیلمهای از این دست بودند.
در این میان، فیلمهایی که با دیدگاه فمنیستی و یا شبه روشنفکری ساخته شدند همچون «جدایی نادر از سیمین»، «بیخود و بیجهت»، «برف روی شیروانی داغ»، «قصه پریا» و... نیز هرکدام به نحوی مسئله حجاب را زیر سوال بردند.
متاسفانه جشنها و جشنوارههای سینمایی متعددی که سالانه برگزار میشود و مکانی برای تجمع و میتینگ هنرمندان و سینماگران و همچنین تریبونی برای ابراز عقیده آنان میباشد، نتوانسته است بر اساس ارزشهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران عمل کند و چه بسا از اساسنامه و اهداف اصلی خود دور نیز شدهاند.
مدگرایی و خودآرایی هنرمندان زن جزء جداییناپذیر تشریفات در این مراسمهاست. انصاف نیست که مخارج این مراسمات از هزینه بیتالمال صرف میشود ولی در مقابل نتیجه منفی و اثر مخرب بر جای بگذارند. این درحالیست که حضور سینماگران در جشنوارههای خارجی به مراتب وضع بدتری را داشته است. حضور بر روی فرشهای قرمز همراه با کشف حجاب، مسئلهی روزافزونی است که نمیتوان از پیامدهای منفیاش چشمپوشی کرد و البته نظارت کمرنگ مسئولین در اینباره خود حائز اهمیت است.
مهمترین رویداد سینمایی هر سال، جشنواره بینالمللی فیلم فجر است. علیرغم آنکه این جشنواره یکی از بیبرنامهترین و غیر اصولیترین جشنوارههای فیلم در دنیا میباشد، با این حال مروری کوتاه بر آخرین جشن سینمایی دولت دهم یعنی سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر خالی از لطف نیست. البته مرسوم آن است که عملکرد یک مجموعه را ابتدا در یک بازه زمانی معین بررسی و سپس نتایج سیاستگذاریها و اقدامات آن مجموعه را در انتهای آن بازه زمانی ارزیابی نمود اما همانطور که اشاره شد تفاوت نگاه مسئولین سینمایی حتی در این هشت سال دولت آقای احمدینژاد نیز فراز و نشیبهای عجیب و گاه باورنکردنی داشته است.
نگارنده با مشاهده 25 فیلم بخش سودای سیمرغ سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، این فیلمها را از نظر آماری مورد بررسی قرار داده که وضعیت حجاب در آنها از این قرار است:
نوع آرایش و گریم بازیگران از منظر اسلامی:
1ـ همهی بازیگران گریم مناسبی دارند. 32%
2ـ اکثر بازیگران گریم مناسبی دارند. 32%
3ـ تعداد محدودی از بازیگران گریم مناسب دارند. 20%
4ـ هیچ کدام از بازیگران گریم مناسبی ندارند. 16%
پوشش مو از منظر اسلامی:
1ـ همهی بازیگران پوشش مناسبی دارند. 42%
2ـ اکثر بازیگران پوشش مناسبی دارند. 21%
3ـ تعداد محدودی از بازیگران پوشش مناسب دارند. 17%
4ـ هیچ کدام از بازیگران پوشش مناسبی ندارند. 20%
نوع لباس و رنگ آن از منظر اسلامی:
1ـ همهی بازیگران لباس مناسبی دارند. 40%
2ـ اکثر بازیگران لباس مناسبی دارند. 28%
3ـ تعداد محدودی از بازیگران لباس مناسبی دارند. 20%
4ـ هیچ کدام از بازیگران لباس مناسبی ندارند. 12%
اختلاط محرم و نامحرم:
1ـ دارد 36% 2ـ ندارد 64%
مسئله تعهد به خانواده (عدم وجود روابط باز و بیبند و بار و نمایش یک خانواده غربی):
1ـ دارد 65% 2ـ ندارد 35%
ارزشانگاری غیرت معقول و معتدل:
1ـ دارد 76% 2ـ ندارد 24%
حال اگر همین نگاه آماری را به سیامین جشنواره فیلم فجر داشته باشیم با نتایج تأسفبارتری مواجه خواهیم شد و حتی در آنجا با مسئلهی خاصی چون پرداخت ویژه به بحث «خیانت» نیز مواجه میشویم.
جدا از اینکه هیات انتخاب هر جشنوارهای اختیار تام برای پذیرش یا رد آثار دریافتی را دارد و با وجود قبول این مسئله که «عدم نمایش آثار مسئلهدار به منزله نبود این آثار در سینمای ایران نیست»، هیات انتخاب جشنواره 31ام تمام تلاش خود را کردند که از ورود اینگونه فیلمها جلوگیری کنند اما در مقابل هیات داوران نیز که باید همراه و هماهنگ با سیاستهای جشنواره اقدام به معرفی آثار برتر نمایند، در چند مورد از جمله اعطای سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه به فیلمی چون «قاعده تصادف» و جایزه هیات داوران به «کلاس هنرپیشگی»، مهر تایید دیگری بر نبود یک برنامه مدون و منسجم در سیاستهای سینمایی دولت زدند.
ناگفته نماند که نگاه نگارندگان صرفاً به اقدامات سلبی ختم نمیشود. مجموعه دستگاههای زیر نظر مستقیم وزارت ارشاد در کنار مراکزی چون حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، صرفاً مسئول سانسور و عدم نمایش فیلمهای مسئلهدار نیستند! (البته فیلمهایی که در بیشتر مواقع خود این مراکز سرمایهگذار آن هستند). این مراکز وظایف سنگینی چون برنامهریزی، سیاستگذاری و سرمایهگذاریهای کلان با توجه به گفتمان انقلاب اسلامی ایران، تربیت نیرو، عدم انفعال در مقابل سینماگران، تولید محتوا و نظریههای منتج از گفتمان انقلاب اسلامی با کمک مراکزی چون حوزههای علمیه و دانشگاهها و... را دارند که بررسی این اقدامات ایجابی نیاز به یادداشت مستقلی دارد.
با توجه به کمکاری دولت اخیر در مسئله حجاب در وادی سینما، امیدواریم دولت یازدهم برنامههای کاربردیتر و نظارتیِ دقیق و منصفانهتری بر سینما داشته باشد. توجه به سینما و رسانههای تصویری مسئله بسیار مهمی است و جا دارد مدیران با تجربه و متخصص در این زمینه فعالیت کنند.
بعدنوشت:
این مطلب با همکاری نویسنده وبلاگ سجاده خاکی نوشته شده است.