کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

ذبح فرهنگ پای شعار "بابا با نان آمد"

يكشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۲۹ ب.ظ

اشاره:

تحلیل ابعاد مختلف کارکردهای «فرهنگ» و «کار فرهنگی» در عصری که هنوز بر سر مفهوم این دو واژه مناقشه می‌شود، امر چندان آسانی نیست. مشکل آنجایی خودش را نشان می‌دهد که در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که فضای حاکم بر تبلیغات، چالش‌های اقتصادی موجود بر سر راه دولت آینده می‌باشد، هر کدام از نامزدها برداشت جداگانه و گاهی متناقض با یکدیگر در ارائه برنامه‌های خود در حوزه‌ی کار فرهنگی می‌دهند.

این برنامه‌ها که متاسفانه به غیر از یکی دو نفر از نامزدها، در چند روز باقیمانده به مناظره فرهنگی و یا حتی در روز برگزاری این مناظره ارائه شدند، گواهی بر «کم‌اهمیت بودن حوزه‌ی فرهنگ در نگاه برخی از نامزدهای این دوره انتخابات» و یا در حالتی خوشبینانه، «تصمیم ناگهانی برای حضور در انتخابات» را می‌دهد.

مسئله دیگر که در این یادداشت می‌خواهیم به آن بپردازیم، فضای آشفته اقتصادی بعد از جنگ است که سبب اتخاذ سیاست‌هایی در دولت سازندگی شد که در نگاه اول خالی از دیدگاه‌های فرهنگی است. حال اگر حجم بالای شعارهای اقتصادی این دوره انتخابات را تعبیر به نداشتن دیدگاه فرهنگی در نامزدها کنیم، برداشت نادرستی کرده‌ایم زیرا جدا بودن دو مقوله «عدم ارائه برنامه عملیاتی برای حوزه‌ی فرهنگ» و «نداشتن دیدگاه فرهنگی» امری بدیهی می‌باشد.

برای ارزیابی عملکردهای فرهنگی دولت‌های 24 سال اخیر و همچنین برنامه‌های نامزدهای این دوره انتخابات، باید به خوبی مؤلفه‌های بنیادی فرهنگ غرب و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی را بشناسیم که بررسی همه این موارد در این یادداشت کوتاه نمی‌گنجد. در اینجا به ذکر جملاتی از رهبر معظم انقلاب بسنده می‌کنیم:

«فرض بفرمایید در یک جامعه‌ای تفکر سودمحور مطرح است؛ یعنی همه‌ی پدیده‌های عالم با پول محک زده می‌شوند و اندازه‌گیری می‌شوند: هر چیزی قیمت پولی‌اش و سود مادی‌اش چقدر است. امروز در یک بخش بزرگی از دنیا مسئله این است: همه چیز با پول سنجیده می‌شود! در این جامعه ممکن است برخی از کارها ارزشی باشد ـ برای خاطر اینکه آنها را به پول می‌رساند ـ اما در یک جامعه‌ای که در آن پول و سود، محور قضاوت نیست، همان کار ممکن است ضدّ ارزش محسوب بشود. یا در یک جامعه‌ای اصالت لذت حاکم است. آقا شما چرا این عمل را مباح می‌دانید؟ چرا همجنس‌گرایی و همجنس‌بازی را مباح می‌دانید؟ می‌گوید: لذت است؛ انسان از او لذت می‌برد! این شد اصالت لذت؛ وقتی اصالت لذت بر یک جامعه و بر یک ذهنیت عمومی حاکم بود، یک چیزهایی مباح می‌شود. (بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان 27/2/1388)

برای آنکه تصویر درستی از سیاست‌های فرهنگی دولت سازندگی و اصلاحات داشته باشیم، باید شرایط حاکم بر آن زمان را بررسی کنیم.

 فرهنگ و اقتصاد

سازندگی و اصلاحات فرهنگی:

دولت سازندگی مجموعه مطالبات معوقه مردم را «اقتصادی» تعریف کرد و بر اساس الگوهای توسعه اقتصادی غرب که مبتنی بر آزادسازی اقتصادی بود، برنامه‌های خود را برای پیشرفت اقتصادی و حتی و فرهنگی و اجتماعی ایران، پایه‌گذاری نمود. دولت سازندگی معتقد بود که ساختن سد، تولید سیمان، فولاد، جاده و... اموری نیستند که لزوماً انجام آنها به اعتقاد به مبانی حکومت دینی وابسته باشد. لذا «توانایی انجام کار» شرط لازم و کافی ورود مدیران به عرصه‌های مختلف اداره کشور شد.

اما مسئله‌ی قابل توجه آن بود که پس از مدتی، دولت متوجه شد که ماشین توسعه اقتصادی نمی‌تواند بر بستر فرهنگ دینی و انقلابی ـ حداقل با خصوصیاتی که از جنگ و شهادت گرفته بود ـ حرکت کند. بنابراین دست به کار ایجاد ارزش‌های فرهنگی متناسب مثل مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی و نهایتاً غرب‌گرایی در کشور شد.

مسئله این است که دولت معتقد بود حاکمیت فرهنگ قناعت به جای طمع‌ورزی در بهره‌جویی از زندگی مادی و گسترش فرهنگ کمال‌جویی در سایه معنویت، حرمت نهادن بیشتر به عالمان و اندیشمندان دینی و نه دنیوی و... در پناه فرهنگ ایمان، جهاد و شهادت، مانع حرکت ماشین توسعه غرب می‌شوند. با این حال عدم تناسب بین «تغییر شرایط و باورهای فرهنگی جامعه» در کنار «آزادی‌های سیاسی» که باعث ایجاد یک فضای بسته سیاسی و به دور از اعتراضات به حق مردم شد، شرایط را برای ظهور دولت اصلاحات فراهم آورد.

هاشمی رفسنجانی، دولت اصلاحات را ادامه سیاست‌های دولت خود می‌داند و می‌گوید: «آقای خاتمی در مسیر سیاست‌های دوره مسئولیت من پیشرفت کردند. البته با اقتضائات زمان همراه بود. شاید اگر من هم می‌خواستم ادامه دهم، به همین جاها می‌رسیدم». (روزنامه صدای عدالت؛ 16/3/1384، ص1)

ممکن است عده‌ای در اینجا نگارنده را متهم به سیاه‌نمایی و کلی‌گویی کنند، لذا برای اثبات آنکه پس از حاکمیت دولت سازندگی، تحولات فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای در ایران اتفاق افتاده است، به طور خلاصه به بیان 4 دلیل اساسی می‌پردازیم:

1) بررسی مجموعه مطالبات و بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره راهگشای حل مسائل اساسی و مشکلات این مملکت بوده است. حال نکته بسیار جالب توجه آن است که فرمایشات ایشان به فراخور زمان و اتفاقات جامعه بیان شده‌اند و لذا مجموعه این سخنان جریان‌شناسی دقیقی از وضعیت جامعه در هر زمانی خواهد بود.

حضرت آیت الله خامنه‌ای (مدظله العالی) در طول دوران سازندگی در موارد بسیاری چون پیشرفت اسلامی، توسعه، فرهنگ، اقتصاد و... صحبت فرمودند و انتقادات جدی‌ای را نسبت به اتخاذ برخی از سیاست‌های فرهنگی و یا بی‌برنامه بودن در حوزه فرهنگ، گوشزد کردند. ایشان یک سال بعد از تشکیل دولت اصلاحات فرمودند:

«من در حدود شش سال قبل از این، احساس کردم که یک حرکت خزنده فرهنگی در کشور در حال شروع‌شدن است. برای چه؟ برای هدف قرار دادن نقطه اصلی. نقطه اصلی چیست؟ نقطه اصلی، ایمان مردم است... اگر بنا شود که کسانی مردم را به بی‌ایمانی و به شهوات سوق دهند، در این کار آزاد نیستند. این آزادی، آزادی خیانت است. اگر قرار شد کسانی بنشینند و توطئه کنند و این توطئه را به شکلی در نوشته‌ای منعکس کنند، این آزادی توطئه و مردود است». (24/6/1377)

«سال‌ها پیش، من یک روز راجع به تهاجم فرهنگی صحبت کردم و گفتم دشمن دارد از روزنه‌های فرهنگی به ما حمله می‌کند، اما متاسفانه عده‌ای این را نفهمیدند، بعضی صریح و بعضی هم در پرده گفتند فلانی به چه چیزی حمله می‌کند، کدام تهاجم، چه تهاجمی! امروز بعد از گذشت چند سال، آدم‌های دیرفهم دارند یواش یواش می‌فهمند که تهاجم فرهنگی یعنی چه!» (9/10/1380)

2) نظر و عمل دشمنان انقلاب اسلامی:

ادوارد شرلی مسئول سابق شبکه جاسوسی سیا در ایران، در میزگرد مشترک با «تیومن» گفته بود: «کلید اصلی برای ایجاد یک تغییر بنیادین در سیاست‌های ایران، از بین بردن خصوصیات انقلابی رژیم ایران است؛ این فقط با تحریم اقتصادی به دست نمی‌آید، بلکه باید نقوذ روحانیون از بین برود و عقاید انقلابی از درون تهی شود». (کتاب هویت، ص 19)

3) اقرار و اعتراف مسئولان دولت سازندگی:

به نظر مهم‌ترین گواه تغییر شرایط فرهنگی در دوران سازندگی، مصاحبه 16 ساعته‌ای است که روزنامه کیهان با آقای هاشمی داشته است. این مصاحبه که در 14 شماره روزنامه کیهان به چاپ رسید، به خوبی دیدگاه مسئولان آن دوره را برای اصلاحات ضروری فرهنگی در راستای تحقق ملزومات پیشرفت اقتصادی بیان می‌کند. در بخشی از این مصاحبه آمده است:

«... من می‌خواستم (زمینه را) فراهم کنم تا نیروهایی که به آنها تلقین شده بود که باید با فقر دست و پنجه نرم کنند، وارد میدان شوند و کشور را بگیرند و کار کنند و پرهیز نکنند.» کیهان در اینجا می‌پرسد: «ولی آنچه که ایجاد شد، فقط رفاه‌طلبی بود» و آقای هاشمی می‌گوید: «دارید فقط به یک بعد نگاه می‌کنید، در حالی که وقتی بحث منسجمی مطرح می‌شود، باید همه جوانب آن مدنظر باشد. باید مجموعه را مطالعه کنید. من برای اصلاح تفکر جامعه در نگرش به دنیا، زندگی، مواهب طبیعی و واگذارنکردن به نیروهای ضد انقلاب، چنین برنامه‌ای را مطرح کردم که فکر می‌کنم اگر غیر از این باشد، مسلمانان دوباره به انزوا برمی‌گردند و دشمنان اسلام همه صحنه‌ها را خواهند گرفت و نیروهای مخلص با آن تفکری که شما مطرح می‌کنید نمی‌توانند فرزندان خود را به دانشگاه بفرستند و عملاً در سطح پایین به کارهای سخت بدنی و مشاغل کم‌ارزش مشغول می‌شوند و امور اساسی و مهم جامعه به دست افرادی می‌افتد که با آن فرهنگی که شما می‌خواهید سر و کاری ندارند». (بی‌پرده با هاشمی رفسنجانی، قدرت الله رحمانی، انتشارات کیهان، چاپ اول، 1382، صص 148 ـ 160)

4) مطالعات تجربی:

علی ذوعلم در کتاب انقلاب و ارزش‌ها می‌نویسد: «یکی از پیش‌زمینه‌های ضروری برای تحقق نظام اقتصاد آزاد، وجود رقابت در فرهنگ و زندگی اقتصادی مغرب‌زمینیان است. بسترسازی برای مبارزه البته عاقلانه و قانونمند برای حداکثرسازی مطولبیت و سود در زندگی اقتصادی هم از طریق فرهنگ و نیز حمایت عملیات حکمرانانه دولت از ملازمات و ملزومات این نوع نظام زندگی است. در حالی که تعاون و همکاری از ملازمات و ملزومات فرهنگ برادری و اخوت در نظام زندگی اسلامی است».

مطالعات تجربی و پژوهش‌های صورت گرفته در آن سال‌ها که بعدها در مجموعه‌های مختلف منتشر شد، به خوبی تغییر شرایط فرهنگی در ایران را به نمایش می‌گذارد که برای جلوگیری از طولانی شدن متن از ذکر آمار و ارقام آن خودداری می‌کنم.

 

اصلاحات فرهنگی دوران اصلاحات:

آزادی اندیشه و عقیده و آزادی بیان و آزادی رفتار از عناصر اصلی نظام فرهنگی غرب است. مهم‌ترین توضیح نظری آزادی فرهنگی مبتنی بر اصالت انسان و اصالت فرد، تولرانس یا تساهل و تسامح است. تساهل به عنوان یک اصل، به مفهوم به رسمیت شناختن مطلق تنوع و گوناگونی در همه عرصه‌های معرفتی و رفتاری اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، دینی و... است.

برای نشان دادن غربی‌سازی فرهنگ کشور پس از دوم خرداد 76 باید به همان شعارهای اساسی انتخابات سال 76 رجوع کنیم. این شعارها که خود را در آزادی مطبوعات به خوبی نشان دادند در حجم بسیار گسترده و وحشتناکی مفاهیم و نظریات و تحلیل‌های غرب‌گرایانه را متناسب با وقایع روز بیان و تلاش کردند تا هر چه بیشتر مفاهیم و ارزش‌های اسلامی را تضعیف کنند. به طور مثال به برخی از این موارد اشاره می‌کنم:

«اکنون پس از سال‌ها جنگ و خونریزی و تورم و بحران‌های اقتصادی و بیکاری و ناامنی، مردم خسته و فرتوت به ضرورت ایجاد حکومت دموکراتیک و نزدیکی با خارجیان پی برده‌اند». (ماهنامه‌ی پیام امروز، فروردین 78)

«بازنگری قانون اساسی، یک امری بود که از قبل نتیجه‌اش مشخص بود و یک مجلس فرمایشی این کار را کرد. رهبر همه چیز را معلوم کرده، عده‌ای را هم انتخاب نمود تا نظرات او را قانونی کنند». (روزنامه‌ی عصر آزادگان، 15 فروردین 79، به نقل از یوسفی اشکوری)

«توهم تهاجم فرهنگی، ناشی از احساس ضعف و ترس است وگرنه فرهنگ‌ها همیشه با هم تعامل داشته و در تأثیر و تأثر از یکدیگر بوده‌اند. (هفته‌نامه‌ی آبان، 21 شهریور 77، ش42، ص7)

«هیات‌های مذهبی منشأ خشونت‌اند و بسیجی‌ها، اعضای تشکیل‌دهنده‌ی این هسته‌ها می‌باشند». (روزنامه‌ی عصر آزادگان، 20 فروردین 79).

«انقلاب اسلامی ایران، شبیه استبداد قجری است». (روزنامه‌ی توس، 15 مرداد 77، ص4)

«روحانیت، قشری‌گرا و انحصارطلب است؛ آنها عوام‌پرور و مقلدپرورند، نه عاقل‌پرور». (روزنامه‌ی ایران، 18 شهریور 77، ص10)

«آزادی مطلق است و کسی حق ندارد مثلاً زنی را وادار به رعایت حجاب کند و الّا این کار، با کار رضاخان که به اجبار حجاب را برمی‌داشت، فرقی نمی‌کند». (روزنامه‌ی خرداد، 20 خرداد 78، ص6)

«در نگرش صحیح به دین، مردم حق دارند همه مسئولین را به سوال کشیده و از آنها انتقاد کنند، حتی اگر آن مسئول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم می‌توان اعتراض کرد و او را فتنه‌گر نامید». (روزنامه‌ی ایران، 24 تیر 78)

«آدم‌ها و حتی معصومین خود به خود، بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند». (روزنامه‌ی عصر آزادگان، 16 دی 78، ص2، عزت الله سحابی)

«حکومت دینی جلوی رشد علمی مردم را می‌گیرد. در نظام لائیک ترکیه، روحیه‌ی علم‌جویی و حقیقت‌طلبی، بهتر رشد کرده است، زیرا آنجا ارزش‌های دینی را با علم، مخلوط نکرده‌اند». (روزنامه‌ی نشاط، 3 خرداد 78، ش66، عبدالکریم سروش)

 

انتخابات 92 در بستر شعارهای اقتصادی:

در اولین مناظره تلویزیونی این دوره انتخابات (10 خردادماه) مجری برنامه سعی می‌کرد ثابت کند که هیچ‌کدام از سوالات چندگزینه‌ای بخش دوم مناظره اشتباه نیستند. اما آیا این سوالات که عمدتاً بر مبنای اولویت‌های دولت آینده تنظیم شده بودند، صحیح بود؟ مسئله بسیار ساده‌ای که عملکرد دولت‌های گذشته و تمرکز آنها بر یک حوزه خاص را نشان می‌داد و تصور طراحان سوال این بود که شعارها و اولویت‌های این دوره هم حتماً باید حول یک محور خاص باشد!

تمرکز دولت سازندگی بر مسئله اقتصاد و مغفول ماندن حوزه‌های دیگر و همچنین نرسیدن به تمام اهداف و شعارهای اقتصادی در کنار عطشی که در جامعه برای رسیدن به یک زندگی مرفه ایجاد کرده بودند سبب شد تا دقیقاً دولت اصلاحات با تمرکز بر نقاط ضعف سازندگی به پیروزی در انتخابات دست پیدا کند.

«براساس یکی از نظریاتی که درصدد تئوریزه کردن انقلاب‌های سیاسی است، جامعه در چنین شرایطی حتی می‌تواند مستعد یک انقلاب بزرگ سیاسی شود. زیرا ممکن است مردم چنین جامعه‌ای بر آن شوند که نظام جاری زندگی و حافظان آن نمی‌توانند در چارچوب این نظام زندگی، به مطالبات فروخفته معوقه و برهم انباشته آنان پاسخ بگویند. به نظر می‌آید جریان اجتماعی دوم خرداد، اعلام مسالمت جویانه این اعتراض در چارچوب نظام اسلامی بود. اکثریت جامعه بر آن شدند که دیگر دولت سازندگی نمی‌تواند به مطالبات در حال فوران آنها پاسخ دهد». (عطاءالله رفیعی آتانی، سوت یک پایان)

در سه مناظره‌ی زنده‌ی تلویزیونی این دوره، در فیلم‌های مستند، در سخنرانی‌ها، در میزگردها و... برخی از نامزدها سعی می‌کردند یا از عملکرد خود در دوران سازندگی و اصلاحات دفاع کنند و یا خود را منتسب به بخشی از آن زمان کنند. با مروری بر شعارهای این نامزدها و مقایسه آن با شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی آن زمان سوالات بسیاری در ذهن ما شکل خواهد گرفت. خصوصاً ادعاهایی چون آزادی در زمان اصلاحات و نبود آزادی در زمان دولت احمدی‌نژاد که به برخی از نمونه‌های آن آزادی! اشاره کردیم.

شکی نیست که وضعیت اقتصادی فعلی ایران که بر اثر تحریم‌ها و به خاطر عملکرد ضعیف دولت دهم ایجاد شده است، همه‌ی شعارها و برنامه‌ها را به سمت اقتصاد پیش ببرد اما این برنامه‌ها که در حقیقت در شعار یکسان هستند، از چه پشتوانه فکری و فرهنگی برخوردار هستند؟! آیا تنها با ارائه مدل‌های اقتصادی و برنامه‌های عملیاتی می‌توان به آینده اقتصاد ایران در کنار رشد فرهنگ و سیاست امیدوار بود؟

این مسئله‌ای است که در انتخاب مردم تأثیرگذار خواهد بود.



نظرات  (۱۲)

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

سلام
وبلاگه بسیار زیبا و پر محتوایی دارید
خوشحال می شوم نگاهی هم به اشعار  ناچیز من نیز بیاندازید
برقرارا باشید بزرگوار.

سلام بر شما دوست گرامی.  آشنایی با وب سایت شما هم کاملا اتفاقی بود و هم نه. اینکه چرا الان دارم اینو میگم دلیل خاصی نداره. فقط اینکه من از مطالب شما خیلی خیلی سر در نمیارم. فقط جذب نگارش متون شما شدم. دیروز از شهرستانی که درس میخوندم و الان فارغ التحصیل شدم برگشتم  بعد یاد نحوه آشنایی ام با این آدرس افتادم. من اولش اتفاقی کاملا اتفاقی با وبلاگ به نام او که الان فراموش شده آشنا شدم. اول جذب مطالب شدم بعد تاریخ آخرین پست برام جلب توجه کرد. بعد پایین ترش تشابه اسمی. یک نام آشنا از یکی از هم استادیهای دوره ارشدم. برا همین وقتی دیروز از دانشگاهمون برگشتم تهران و  تو آمار سایتم دیدم یکی از لینک دهنده ها شما بودید یاد اون تشابه اسمی افتادم.

داستان اینکه چطور توفیق پیدا کردم تا وبلاگم تو سایت شما ثبت شه برام جالب بود. این افتخاریه برای من که وبلاگ من که یه وبلاگ معمولی است هم در کنار تمام دوستانتون که وبلاگ های مذهبی دارند ثبت شده. این افتخری برای من هست.

پاسخ:
سلام. چه جالب.

سلام. برای من سقیل بود. البته نه زیاد مطالب شما. من بعد از دیدن وب به نام او  و داستان جالب شدن اون وب و مطالب اون برای من نام یکی رو با نام آقای سیامک شادکام دیدم. همون نام همکلاسی ارشدم. از سر بیکاری به اون وبم رفتم و از اونجا به خیلی وبهای ثبت شده اونجا ......نکته ای که منو جلب کرد این بود که یه گروه آقایون که مذهبی اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!اونم تو این زمونه. بیان نکاتی عرفانی و مذهبی از جانب آقایون یه عده جوون امروزی . با این عرفان عمیق و بیان شیوا و فصیح.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!برام تازگی داشت و درواقع نو ظهور بود. اون وب "اسلام عمله میخاهد " بود.درک نوشته های اون وب و وب های پیوندیش برای یه نصف روز برام خیلی سنگین بود.از اون جهت که شما هم یکی از همان گروه هستید. عرفان مطالب ارسالیتون مثل اونها عمیق است. همین.

وب من به امید غروب غم ایجاد شد. بعدش یک غم سنگینی به قلبم نشست که هنوزم هست فقط غبار زمان گرفته. هدفم ایجاد یه وب تخصصی ریاصی بود. بعد شد در راه کمال. حالا تو وب من همه چی از همه جا هست.چون من هنوز به اندازه ی تمام دوستاتون تو گروه شما عروج نداشتم. وبم شده یه وب معمولی برای همه روزهای ززندگی . هنوز اونقدر دل خوش نیستم که کاملش کنم. ولی تا الان چندتا مقاله تخصصی ریاضی آپلود کردم. از عرفان و درست زیستن و ریشه دار بودن مطالبی دارم. نکاتی برای سلامتی دوستان وبم.در هر حال وبم فضای آرامی از زندگی رو داره که به علم ..عرفان...خدا....سلامتی ...اطلاعات عمومی .....از طریق ارتباط برقرار کردن با اونچه جوونهارو میتونه سرگرمی سلامت واری بده ارتباط برقرار میکنه . حرف از اسلام رو در قالب یک زندگی سالم ....سرگرمی سالم و معرفت شناسی ایجاد میکنه.

نظر شما در مورد وبم چیه؟

از جمله "بابا با نان آمد" منظورتان محسن رضایی است؟
الان محسن رضایی چسبیده است به گذشته؟
جلیلی چطور؟ چسبیده است به آینده؟
پاسخ:
اشاره ای به محسن رضایی نداشتم. همه کاندیداها شعارهای اقتصادی دارند و البته بعضی ها فقط شعار اقتصادی! به نظرم باید به عقبه فکری کاندیدها توجه داشت تا به برنامه ها و شعارهایی که می دهند.

سلام خدا قوت

به نظر من جلیلی از همه مقبول تره چون از همه ولایی تره

یا علی

پاسخ:
سلام

  • مهدیه مهدوی
  • بسم الله....

    ذبح فرهنگ پای شعار " بابا با نان آمد ".....
    گزاره ی پر مغز و البت دردناکی ست.
    اما تلخیش انگار نمی رسد به کلن تهی بودن یا بی محتوا بودن عقبه ی فکری و آمدن بابا، انگاری فقط و فقط با شعار، بدون هیچ پسوند دیگری!
    دیگر گذشته ایم از اقتصادی و فرهنگی و چه چه اش!!

    عذر بابت تاخیر استاد.
    التماس دعا، یا علی مدد....

    مهم نیست اگر انسان برای کسی که دوستش دارد غرورش را از دست بدهد.اما فاجعه است اگر به خاطر خفظ غرورش کسی را که دوست دارد از دست بدهر.
    ویلیام شکسپیر
    سلام
    موفق باشید.
    پاسخ:
    سلام.
  • حامد حاجی پور
  • سلام آقا مهدی! واقعا همت خوبی دارید که این وبلگ رو این چند سال همچنان سرپا نگه داشتی و از روی احساس درد و مسئولیت مطلب می نویسی هر چند شاید همه مطالبت درست نباشه ویا با سلیقه من جور درنیاد اما دست مریزاد خدا قوت. نکاتی درنقد آنچه در مورد نقد دوران اصلاحات نوشتی به نظرم رسید-هر چند گفته بودم برای دور دوم به وبلاگت سر میزنم اما هم امروز فرصت دارم وهم دیگر دور دومی در میان نیست- که می نویسم :

    1- اولین جمله به نظرم ایراد داره آنجاست که نوشتید:"آزادی اندیشه و عقیده و آزادی بیان و آزادی رفتار از عناصر اصلی نظام فرهنگی غرب است." اگر این جمله را قبول کنیم یعنی آزادی با همه پسوندهایش از عناصر اصلی نظام فرهنگی انقلای اسلامی نیست در صورتی که در صدر شعارهای انقلاب اسلامی" استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی" نقش بسته است.این جمله از کسی است که به قول آیت الله خامنه ای کتابهایش مبنای جمهوری اسلامی است:" در حکومت اسلامی احزاب آزادند. هر حزبی اگر عقیده غیر اسلامی هم دارد در ابراز عقیده خودش آزاد است،فکرش آزاد است،هر چه دلش می خواهد بگوید ما فقط اجازه توطئه گری و فریبکاری نمی دهیم.... به دلیل همین آزادیها بود که اسلام توانست باقی بماند.اگر در صدر اسلام تا کسی می آمد در مدینه می گفت من خدا را قبول ندارم می گفتند بزنید،بکشید،امروز اسلامی وجود نداشت.اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و صراحت با افکار مختلف مواجه شده."(مرتضی مطهری-آینده انقلاب اسلامی،ص:46و47)

    2)نکته بعدی اینکه"برای نشان دادن غربی‌سازی فرهنگ کشور پس از دوم خرداد 76  به همان شعارهای اساسی انتخابات سال 76 " مرجعه کرده اید و با چند شاهد مثال معدود و محدود و گزینشی نتیجه گرفته اید که"تلاش کردند تا هر چه بیشتر مفاهیم و ارزش‌های اسلامی را تضعیف کنند." اما این نتیجه گیری حضرت عالی با آنچه شهید مطهری فرموده اند تفاوت قابل ملاحظه ای دارد آنجا که گفته اند:"اتفا قا تجربه های گذشته نشان داده است که هر وقت در جامعه ما نوعی آزادی فکری بوده - ولو از روی سوء نیت هم بوده است - این امر به ضرر اسلام تمام نشده است بلکه به سود اسلام تمام شده است..." (همان،ص:94 ) بنابراین طبق این جمله در زمان اصلاحات اسلام رشد بیشتری باید کرده باشد هر چند شاید بعضی از ظواهر کمتر رعایت شده باشد.

    عذر می خواهم خیلی طولانی شد شاید علتس این بود که هم سرحال بودم و هم وقت داشتم و مهمتر از همه اینکه احساس کرد مخاطب اهل "درد و مسئولیت" است. در اوقات رحمانی ماه شعبان بنده را از دعلی خیر محروم نفرمایید انشاء الله که تپش قلمتان  مستدام باد.

     

    پاسخ:
    سلام آقا حامد گل.
    اول ممنون که بعد از مدت ها سر زدید و نظر گذاشتید.
    دوم نکاتی در مورد تذکرات شما:
    1) «آزادی اندیشه و عقیده و...» را گفتم از عناصر اصلی نظام فرهنگی غرب است اما این دلیلی نمی شود که در نظام اسلام این موارد جایگاهی نداشته باشند. اول اینکه آزادی بی حد و حصر و بی منطق در نظام اسلامی جایگاهی ندارد و دوم اینکه نظام فرهنگی غرب را با همین ساختار و شعارها می شناسند. وگرنه که من به شدت بحث شهید مطهری را قبول دارم که همه باید حرف خودشان را بزنند و باید گفت و گو شکل بگیرد. اینکه در تمام مطالب قبلی من هم مشخص و واضح هست.
    2) نکته دوم را تا حدودی قبول دارم که اگر میخواستم درست این غربی سازی را نشان بدهم باید موارد بیشتری را ذکر می کردم که خوب به دلیل طولانی شدن مطلب صرف نظر کردم و به اصل مطلب ضربه خورده است. اما نکته ی دیگری هم وجود دارد. آیا چاپ و انتشار این موارد از روزنامه های رسمی کشور کار صحیحی بوده است؟ آیا بیان مطالبی خلاف موارد اسلام از روزنامه رسمی دولت (ایران) کار صحیحی بوده است؟ آیا آزادی بیان این است که به خدا و پیغمبر و اسلام فحش بدهیم و بگوییم آزادی بیان است؟ حد و حدود این آزادی چیست؟ آیا بیان این موارد در سطح عمومی جامعه صحیح است یا اینکه بحث های آکادمیک و حوزوی تخصصی باید صورت بگیرد؟ آیا ما دنبال چیزی شبیه به کرسی آزاداندیشی هستیم یا اینکه هر کس روزنامه ای داشته باشد و هر چه دلش خواست بنویسد و به هر که دلش خواست فحش بدهد؟ ما مونولوگ می خواهیم یا دیالوگ؟ آیا همین آزادی بی حد و حصر بیان این موارد در روزنامه ها و فیلم ها و... برای دیگران هم وجود داشته است؟ آیا برخورد با دانشجویان انقلابی در زمان اصلاحات دروغ بوده است؟ به نظرم باید این مطلب را به خوبی توضیح می دادم. 
    نکته نهایی اینکه این مطلب برای بررسی دوران تاریخی بعد از انقلاب بوده است و درس گرفتن از اشتباهاتی که قبلا انجام داده ایم.
    در تمنای ظهورت بیقرارم تا بیایی 
    من ظهور لحظه ها را میشمارم تا بیایی 
    خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری 
    در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی.
    اللهم عجل لولیک الفرج
    دوستان عزیزم قصور من در سرزدن بهتون رو به گرمی وجودتون ببحشید. و به پای درگیریها و گرفتاریهام بگذارید.  همیشه نظرات زیباتونو میخونم.اما گاهی فقط سعی میکنم یه پست جدید براتون میذارم. ولی اگر سر نزدم وبلاگ من به گرمای حضور شما رونق داره . فراموشش نکنید.
    تنک یو و
    کاملا موافقم سید

    آخ آخ آخ از این واژه " ذبح " یعنی اگه اینو بکار نمیبردی حق مطلب ادا نمی شد :)
    ممنون یو
    خسته نباشید یو
    دعامون کن سید 
    love u

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی