آیا کسی هنرمندان را ترور خواهد کرد؟ (بخش اول)
اشاره:
تمام کارشناسان و تحلیلگران بر این نکته اذعان دارند که بر اثر جنگ نظامی با کشوری که پایههای حکومت آن براساس مذهب و دین استوار است، تمامی مردم حتی با اختلافات سیاسی و فرهنگی در مقابل جبههی ظلم بسیج خواهند شد. حضور اکثر اعضای این جامعه در برهههای مختلف زمانی در گردهماییهای مذهبی و سیاسی ـ که وفاداری خود را به دین و به کشور خود به اثبات میرسانند ـ بخشی از دلایل این مدعاست. این مسئله به خوبی و به روشنی در 8 سال جنگ تحمیلی برای دشمن به اثبات رسیده است.
اما دشمن برای مواجه نشدن با این مسئله چه راهبردی را در پیش میگیرد؟ بازخوانی ترورهای صورت گرفته از اول انقلاب تا زمان حال، پاسخی به این پرسش خواهد بود.
اولین ترورها
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروههای انحرافی و منافقین با این تصور که امام خمینی(ره) قادر نخواهد بود در برابر قدرت تشکیلاتی و نظامی آنها دوام بیاورد با اعتماد به نفسی ویژه سعی در اخلال سیاسی و جذب مردم به سمت خودشان را داشتند. این گروهها در اوایل کار ـ یعنی در زمان دولت بازرگان ـ دست به اقدام صریح خشونتآمیز نمیزدند اما پس از مدتی شرایط کاملا تغییر میکند.
گروهک فرقان به سرکردگی فردی به نام گودرزی، اولین ترورها را کلید زدند و با ترور سپهبد قرنی و بعد از آن استاد مطهری عملاً دست به عملیات مسلحانه زدند. این گروه با افتخار، دلیل ترور استاد مطهری را اینگونه اعلام کرد: «فکر به قدرت رسیدن آخوندیسم و آمادهسازی تشکیلاتی آن، از مدتها قبل، حتی قبل از خرداد 42 از طرف او طرح شده بود.»
فاصلهی بسیار کم بین ترورهای دیگر اشخاص و متفکران نظام نوپای اسلامی این تصور را در گروههای معاند بوجود آورده بود که بزودی قادر خواهند بود تا قدرت را به دست بگیرند اما برخلاف تصور آنها نه تنها قدرت جمهوری اسلامی شخصی و متکی به آدمها نبود بلکه ریشه در اعتقادات مردم و لایههای عمیق اجتماعی داشت. لذا پس از مدتی دست به اقداماتی وحشیانه و کشتار دستهجمعی مردم بیگناه زدند و البته این مرحله مختص به گروه خاصی نبود و با هدف ایجاد رعب و وحشت در دل مردم صورت میگرفت. مثل ترور پاسدارها، مسجدیها، بازاریها، هر کسی که ریش دارد! و... که در مجموع تعداد افراد ترورشده در سال 60 به 300 نفر هم میرسد.
دیگر مهم نبود که گروه فرقان چه انگیزهای را برای این ترورها بیان کند، زیرا مشخص بود که کوچکترین سوءظن یا حتی سوءتفاهم این گروه نسبت به اشخاص موجب ترورشان در اولین فرصت ممکن خواهد شد.
موفقیت در این ترورها، دیگر گروههای معاند مثل فدائیان خلق را نیز به اقدامات تروریستی تشویق کرد. این گروهها سه ویژگی کلی داشتند: اول آنکه از اعتماد به نفس بالایی برخوردار بودند و فکر میکردند که در کوتاهترین زمان و کوتاهترین فرصت قادر خواهند بود که قدرت را در دست بگیرند. دوم اینکه قادر به توانایی اداره کشور هستند و سوم؛ از جایگاه اجتماعی و پایگاه مردمی برخوردارند.
همانطور که اشاره شد این گروهها با اعتقاد به اینکه امام خمینی(ره) و افراد مذهبی توانایی اداره کشور را ندارند سعی بر این داشتند که با گرفتن اندیشمندان و متفکران و رهبران جامعهی اسلامی هر چه زودتر قدرت را در دست بگیرند. ترورهای بعدی از جمله ترور حضرت آیت الله خامنهای(مدظله العالی) و انتشار علنی دلایل ترور توسط همان افراد خیلی زود چهره ناپاک این گروهها را برای مردم آشکار نمود. در این میان نباید از نقش آمریکا و دیگر دشمنان در حمایت از این گروهها غافل شد و حمایتهای مستقیم و رسمی دولتمردان آمریکایی از ترورها و منافقین گواهی بر این مدعاست که برای نمونه میتوان فرار منافقین به فرانسه و سپس ایجاد پایگاه نظامی در عراق را عنوان کرد که توضیح آن در این یادداشت کوتاه نمیگنجد.
حضرت امام(ره) نقش بسیار موثری در خنثیکردن نقشههای ترور داشتند. «نهضت ما زنده شد. تمام اقشار ایران، باز زندگى از سر گرفت. اگر یک سستى، ضعفى پیدا کرده بود، زنده شد. اگر نبود شهادت این مرد بزرگ و اگر مرده بود این مرد بزرگ در بستر خودش، این تأیید نمىشد. این موج برنمىخاست. الآن موجى در همهی دنیا، همهی دنیا، همهی دنیایى که به اسلام علاقه دارند، این موج بلند شد. سایر کشورها هم. برادران من نترسید از موج.» (سخنرانى امام خمینی(ره) در مدرسهی فیضیهی قم به مناسبت شهادت استاد مطهری 14 اردیبهشت 1358) صحیفهی امام؛ ج 7؛ صص 5- 183
یا این پیام امام که فرمودند: «اینان در این عمل غیرانسانى به جاى برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصممتر و صفوف آنان را فشردهتر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فداى امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ (پیام امام خمینی(ره) پس از ترور آیت الله خامنهای(مدظله العالی)، صحیفهی امام؛ ج 14؛ ص 504)
اقدامات تروریستی گسترده و روشنگریهای افرادی چون حضرت امام(ره) خیلی زود افراد فریبخورده را از آنها جدا نمود و موج نفرت بوجود آمده سبب پیوستگی و اتحاد بیشتر مردم و حکومت شد. به نحوی که در خاطرات نمایندگان دورهی اول مجلس شورای اسلامی نیز این اتحاد و همدلی در برابر جبههی استکبار به چشم میخورد.
افراد باقیمانده از این جریانات و گروهها خیلی زود از صحنه سیاسی کنار رفتند و بسیاری از آنها نیز در درگیری با نیروهای سپاه و کمیته کشته و یا دستگیر شدند و برخی از منافقین نیز از ایران فرار کردند.
در دورهای بلند و پس از شکست پیشبینیهای صورت گرفته غرب از ترورهای اشخاصی که عمدتاً نیروهای فکری و تاثیرگذار جامعه بودند، شرایط جدیدی بوجود آمد. این شرایط با تهاجمهای فکری و فرهنگی آغاز شد و با حضور مخفیانه برخی از چهرههای سیاسی در محافل غربی و تحلیل این نکته که در ایران زمینه برای انقلابهای مخملی آماده است، وارد فاز جدیدی شد. در این زمان هم سیستم امنیتی ایران بسیار قوی شده بود و هم اقدامات فرهنگی مخرب غرب دلیلی برای عدم گرایش آنها به ترور افراد بود.
مرحله دوم ـ ترور دانشمندان هستهای:
پس از آنکه تلاش غرب برای متوقف کردن فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران ناکام ماند، موج دوم ترورها شکل گرفت. اولین ترور مربوط به دکتر مسعود علیمحمدی در 22 دی ماه 1388 است و پس از آن چندین ترور دیگر دانشمندان هستهای در 2 سال اخیر که آخرین آن به شهادت رساندن دکتر مصطفی احمدی روشن میباشد.
بر کسی پوشیده نیست که حذف نخبگان علمی شاید ضربههای جبرانناپذیری به روند روبهرشد علمی ایران بزند اما سبب توقف این حرکت علمی نخواهد شد.
با بررسی موشکافانهتر تمامی ترورهای صورت گرفته از اول انقلاب تا کنون، به نتایج قابل توجه دیگری هم خواهیم رسید.
1. تبیین مفهوم شهید و شهادت در جامعه باعث ایجاد یک انرژی مثبت در افراد جامعه شده و سنگر متسحکمتری را در مقابل جبههی استکبار تشکیل میدهد که در این میان وظیفه نخبگان برای گسترش این مفاهیم در جامعه و روشنگری برای دلایل این ترورها بیش از پیش معلوم میگردد.
2. با تحلیل فرمایش مقام معظم رهبری که «العلم سلطان؛ علم، اقتدار است. هر کسی که دارای علم و دارای این اقتدار شد، طبق روایت میتواند بر محیط جهان حکمفرمایی کند، یعنی اهداف خودش را دنبال کند و هر کسی مالک آن نشد، بر او حکمفرمایی خواهد شد.»( دیدار با جمعی از دانشجویان کشور- مورخ 19/5/90)، هدف ترور اشخاص علمی یک جامعه مشخص خواهد شد.
3. یکی از دلایل ترور تئورسینها در اوایل انقلاب نقش علمی آنها در آگاهی بخشیدن به افراد و پاسخ شبهات فکری گروههای مختلف مردم بود و امروز جلوگیری از پیشرفتهای علمی در حوزههای مختلف. به عبارتی دیگر اگر امروز نخبگان علمی ما مورد سوء قصد قرار میگیرند این سنگر و این جبهه به دانشگاه منتقل شده است و نشان از انقلابی بودن این سنگر دارد.
4. در هر حوزهای ما باید یک خطر برای آمریکاییها و صهیونیستها باشیم. نه فقط در انرژی هستهای. حتی باید در حوزه فرهنگ و سینما هم یک خطر برای آنها حساب شویم. نه اینکه موضعگیری سیاسی حتما داشته باشیم بلکه نوع کار ما در حدی باشد که برای دشمنان یک خطر جدی به حساب بیاییم. این دقیقاً یکی از اهداف جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی است که هر فرد با هر شغل و جایگاهی که دارد بهترین باشد نه اینکه فعالیت ما آنطور باشد که دشمنان برایمان کف و سوت بزنند و مورد تشویق محافل ضد ایرانی و ضد اسلامی باشیم.
پ.ن:
بازتاب مطلب در رسانه ها:
خبرنامه دانشجویان ایران/ آیا کسی هنرمندان را ترور خواهد کرد؟
روزنامه کیهان ـ 29 بهمن 90 صفحه دانشگاه/ ترور همیشه موفقیت آمیز نیست
پایگاه خبری تحلیلی صراط/ ترور همیشه موفقیت آمیز نیست
مبین/ ترور همیشه موفقیت آمیز نیست
پایگاه بسیج شهید بهشتی وزارت صنعت.../ ترور همیشه موفقیت آمیز نیست
از هر دری سخنی/ ترور همیشه موفقیت آمیز نیست
مرصاد/ ترور همیشه موفقیت آمیز نیست
خدا قوت...