مقالهای که در اینجا آن را مشاهده میکنید، مقالهای بود که سال گذشته برای درس اخلاق استاد اسماعیلی آن را نوشتم و استاد لطف کردند و آن را تایید نمودند. حال این مقاله را برای علاقهمندان به این مباحث در این وبلاگ درج میکنم. امیدوارم که مورد پسند شما واقع گردد.
فهرست کلی سرفصلها و بخشهای داخلی این پژوهش را پس از اتمام پستهای درج شده در وبلاگ که فکر میکنم به 6 پست برسد، به صورت لینک مستقیم به آن سرفصلها درج خواهم نمود. پس اولین قسمت از آن را ببینیم:
----------------
مقدمه:
آرزوی همهی پدران و مادران است که فرزندانی با شخصیت و با شعور تربیت کنند و آنها پس از رسیدن به سن جوانی و استقلال برای خود کسی باشند و این محقق نمیشود مگر با تربیت صحیح و سالم فرزندان و همچنین ایجاد محیطی بدور از تنشها و اضطرابهای موجود در جامعه. به عبارت واضحتر کانون خانواده باید محیطی امن و قابل اعتماد برای فرزندان و حتی پدر و مادر باشد و آنها به سوی این پناهگاه روی بیاورند و سعی کنند شادیهایشان را با خانوادهی خود تقسیم کنند و غمهای یکی از اعضا را غمهای خود بدانند و سعی در برطرف کردن آن داشته باشند.
برای رسیدن به این اهداف پدر و مادر باید از همان ابتدای تولد فرزندشان این بار سنگین تربیت را به دوش کشیده و به طرز صحیح او را پرورش دهند. حال منظور ما از تربیت چیست؟ بگذارید از بزرگان کمک بگیریم؛ استاد علی صفایی حایری(عین- صاد) بیان زیبایی در مورد تربیت دارند:
«مرادم از تربیت، از آهن، ماشین ساختن است، و از بشر، "آدم" آفریدن! آدم، کسی است که بر تمام استعدادهایش مدیریت و رهبری دارد و به آنها جهت میدهد. مرادم از انسان رشد یافته، موجودی است که از سطح "غریزه" بالا آمده و در حدّ "وظیفه" و "انتخاب" زندگی میکند.» (نامههای بلوغ ص 8)
آشنایی با اصول و روشهای تربیتی اهمیت فوقالعادهای دارد، بگونهای که سهلانگاری در اجرای صحیح این اصول تمام آرزوهای یک پدر و مادر را به باد میدهد. بسیاری از پدران و مادران شکایت میکنند که فرزندشان آدم کلّه شق و یک دندهای است و زیر بار حرفهای ما نمیرود و هر چه بیشتر به او فشار میآوریم وضع بدتر میشود و هزار گله و شکایت دیگر. اما آیا این پدران و مادران از خود پرسیدهاند که چه اصول و روشی را در تربیت بکار بردهاند؟ این پژوهش تا حدودی به این پرسش و پرسشهایی از این قبیل پاسخ داده است. بد نیست در این جا سری هم به کتاب آئین دوستیابی دیل کارنگی بزنیم. ایشان در این کتاب از روشهای دوستیابی و تسخیر دل دیگران سخن میگویند که بعضی از اصول و روشهای آن را فقط به صورت تیتروار میآورم: