انکار معتاد بودن مشخصه ثابت همه کسانی است که ادعا میکنند مواد مخدر را فقط تفریحانه استفاده میکنند، اما آنچه که دلیلی بر رد این مدعاست سیر صعودی این تفریحات است!
در این مقاله سعی بر آن نداریم تا از عواقب اعتیاد به مواد مخدر و سیگار صحبت کنیم، بلکه مروری داریم بر علل گرایش جوانان و نشانههای عدم برنامهریزی ریشهای و مؤثر برای جلوگیری از این معضل اجتماعی.
در مدتی نه چندان دور، بحث دیوارکشی در مرزها و ایجاد یک firewall مطمئن برای جلوگیری از ورود مواد مخدر به ایران با جدیت پیگیری میشد اما امروز آنچنان مواد صنعتی جایگزین تریاک و هروئین شده است که برای سالیان سال هم میتوان آن را در لابراتوارها تولید کرده و در بازار توزیع نمود. موادی که بسیار خطرناکتر و کشندهتر و اعتیادآورتر هستند. اما چه عاملی باعث میشود که روز به روز اشتیاق برای این مدل خودکشی بیشتر گردد؟!
بدون شک هیچ فرد معتادی روزی که برای اولین بار مواد مخدر مصرف نمود، علاقهای به معتاد شدن نداشت، مشکل اینجاست که همه فکر میکنند با بقیه فرق دارند.
اعتیاد شامل سه مرحله فرضی است:
1) مرحله آشنایی: در این مرحله معمولاً فرد با تشویق دوستان و همسالانش شروع میکند. در فرهنگ ما رد تعارف دیگران چیزی ناپسند میباشد و این باور غلط نیز وجود دارد که کسی که مواد تعارف میکند قیافهای عجیب و غریب باید داشته باشد.
2) مرحلهی شک و مقاومت: یکی از نشانههای این مرحله مصرف نامرتب مواد است. فرد برای ادامه، ترس و دلهره دارد.
3) مرحله اعتیاد: این مرحله ناشی از عدم موفقیت در مرحلهی دوم است.
شاید کنجکاوی و کسب لذت را بتوان 2 عامل مهم در گرایش جوانان به مواد مخدر دانست، اما از آنجا که مقوله اعتیاد در سه حوزه پزشکی، روانشناسی و جامعهشناسی مورد بررسی قرار میگیرد، دستهبندیهای عوامل گرایش نیز معمولاً متفاوت است. اما در مورد سن بحرانی معمولاً 16 تا 24 سال ذکر میشود. به سه عامل فردی، خانوادگی و اجتماعی به صورت تیتروار اشاره میکنم:
عوامل فردی:
فشارهای عصبی و بیماریهای روحی، مشکلات جسمانی و تلاش برای تسکین درد، میل به خطر، عدم آگاهی از خطرات مصرف، شوخی و خنده، احساس بزرگ شدن، مشاغل خاص( مثل کسانی که فعالیت جسمی سنگین و یا تغییر در ساعتهای خواب و بیداری دارند)، ضعف ایمان و...
عوامل خانوادگی:
فوت یکی از والدین، اعتیاد یکی از افراد خانواده، متشنج بودن روابط خانوادگی و...
عوامل اجتماعی:
در دسترس بودن مواد مخدر، زندگی در محلههای آلوده، باورها و آداب نادرست فرهنگی(در بعضی از نقاط کشور)، ضعف فرهنگ مشاوره(وقتی برای جوان مشکلی پیش بیاید خودش به دنبال حل کردن آن میرود)، مشکلات اقتصادی، دوستان ناباب، نداشتن امنیت شغلی، مشکل ازدواج، عوامل رسانهای مثل دنیای مجازی و اینترنت، گسترش عرفانهای کاذب و فرقههای دروغین و...
***
آتیش داری داداش؟!
گرایش به مصرف سیگار معمولاً بین 15 تا 40 سالگی اتفاق میافتد. به دلیل در دسترس بودن و نداشتن منع قانونی در اکثر کشورها روز به روز به تعداد سیگاریها افزوده میشود.
آمارها نشان میدهند که سیگاری شدن در بین قشر نوجوان، افراد کمسواد، کمدرآمد و محروم جامعه و دختران روبه افزایش است. جالب است بدانید که بر طبق یک نظرسنجی، 11 تا 15 درصد از نوجوانان، سیگار کشیدن را نشانه خودبزرگبینی، جذاب بودن و یا خوشتیپ بودن میدانند.
بیشترین علل گرایش به سیگار، مصرف آن توسط والدین و دوستان است؛ از عوامل اجتماعی نیز میتوان به: تصورات ذهنی، همانندسازی، وضعیت تحصیلی، اشتغال و نداشتن اوقات فراغت مناسب اشاره کرد.
هرچند ترک سیگار در نگاه اول خیلی آسان به نظر میرسد اما از نظر روانشناختی تداوم مصرف به خاطر احساس آرامش(هر چند تلقینی باشد)، کاهش تنش و وابستگی به سیگار و احساس نیاز است.
اعتیاد در بین دانشجویان:
زندگی در محیطهایی مثل خوابگاهها و خانههای دانشجویی معمولاً تغییرات شگرفی را در بیشتر افراد ایجاد میکند. به یکی از عوامل سیگاری شدن که دوستان همسن و سال است اشاره کردم اما عامل بسیار کلیدی و مهم، دور شدن از محیط خانواده و گاهاً احساس آزادی عمل بیشتر در بین جوانان است. افراد بسیاری را میشناختم که در همان ترمهای اول سیگاری شده بودند، البته با مخفی کردن از خانواده و نمایش دادن! جلوی دوستان.
پس بومی نبودن دانشجویان در دانشگاهها از عناصر مهم و کلیدی است که خوشبختانه در سالهای اخیر و با سیاستهای دولت نهم و دهم گامهای خوبی برای بومی کردن دانشجویان برداشته شده است.
مورد دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم بحث تصوراتی است که جوانان قبل از ورود به دانشگاه دارند؛ چنان تصورات آرمانی برای خودشان درست میکنند که به محض ورود به دانشگاه، معمولاً با عکس آن روبهرو میشوند و در این را نیز عامل کمکی تضعیف امید به آینده به شدت روح خودباوری و اعتماد به نفس را از جوان میگیرد.
جامعهشناسی میگفت: «محیط کثیف خوابگاهها بر روی روان آدمها تأثیر نامطلوبی میگذارد». آدمها در محیط کثیف بیشتر تحت تأثیر پارامترهای کثیف قرار میگیرند، اما اگر محیط تمیزی برایشان فراهم کنیم کمتر به کثیف کردن آن روی میآورند، مثلاً فرض کنیم از خیابان کثیفی رد میشوید و قوطی نوشابهای دست شما است، به احتمال بسیار بالا شما اگر تپهای زباله آنجا ببینید، قوطی نوشابه را نیز آنجا پرت خواهید کرد.
آنچه که به نظر میرسد این است تئوری پردازیهای ما در مسئله اعتیاد به دلیل در نظر نگرفتن همه عوامل مؤثر در آن کارساز نبوده است اما به نظر حقیر عدم وجود یک برنامه منسجم و مهندسی شده توسط دستگاههای مرتبطی که در قانون نیز به آن اشاره شده است باعث ناتوانی ما در کنترل گرایش به مواد مخدر شده است.
تلاش برای هویتبخشی ایمان و اراده، رفع سکولار بودن محتوای آموزشی و رسیدن به شعار تعلیم و تربیت، آگاهسازی توسط استادان، ایجاد امید و نشاط آفرینی، فراهم کردن تفریحات سالم، افزایش سرانه فعالیتهای فرهنگی، بروز کردن روشهای آگاهسازی و قداست بخشی و کنترل خرده فرهنگها در دانشگاه از دیگر راههای پیشگیری از این بلای خانهمان سوز است.