وقتی بنزین را با باک می دزدن
اول مطلب قبلی را خونده باشید!
گفتم این هفته بدجور دل آشوبه گرفتم... امروز فعلا 2 تا چشمه اش را دیدم:
گفتم که دیروز نزدیک بود تصادف کنم، امروز صبح زود که با موتور می رفتم، دیدم از جلو یه سگ غول بیابونی مثل سگ داره میاد طرفم، از بغلش با چنان سرعتی فرار کردم که توی مسابقات موتورسواری هم اینجوری نمی رونند، خیلی باحال بود نه؟! کلی با داداشم خندیدیم.
اما اتفاق دوم، چند دقیقه پیش رفتم توی کوچه یه سری به موتورم بزنم، خدا لعنتش کنه اون آدم...
رفتم توی کوچه می بینم باک موتور را با مخلفاتش بلند کردند!!! داداشم هی می گفت موتور می بری سر کار مواظب باش، قفلش کن به میله ای چیزی که نندازن توی وانت و ببرن، یا بذار تو که نتونن باکش را خالی کنن، نگو دزدها آش را با جاش بردند... خدا...
گفتم این هفته بدجور دل آشوبه دارم... خدا بخیر کنه...
با مطلب جدید به روزم."سایه شیطانی "ابراج البیت" بر سر بیت الله الحرام ! "
یاحق