کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

مهم‌ترین دلایل عدم تحقق مهندسی فرهنگی در چند ساله‌ی اخیر

 

سید مهدی موسوی

 

لازمه‌ی بررسی کارآمدی و یا ناکارآمدی هر پدیده، داشتن یک تعریف مشخص و دقیق از آن پدیده می‌باشد. در موضوع فرهنگ با وجود بیش از 300 تعریف مختلف از آن، تعریفی مبنای کاری مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی قرار می‌گیرد که اولا نگاهی حداکثری به فرهنگ داشته باشد، ثانیا بتواند فرهنگ را به عنوان یک سیستم مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و ثالثا رابطه‌ی تنگاتنگ موجود بین فرهنگ و سایرِ نظامات موجود در جامعه را تبیین و مشخص نماید.

 

در این مقاله یکی از این تعاریف مبنای کاری ما قرار می‌گیرد. بر اساس این تعریف: «فرهنگ جهان زیست نافیزیکی جمعی انسان است، یعنی فرهنگ، فضای نرم‌افزاری و نافیزیکی تنفسی و تحرکی حیات جمعی آدمیان می‌باشد.»

 

گفتیم که فرهنگ باید به مثابه یک سیستم مورد بررسی قرار گیرد، در واقع اولین واژه‌ای که ما در حوزه‌ی مهندسی علوم با آن سر و کار داریم، واژه‌ سیستم است. سیستم را می‌توان مجموعه‌ای از اجزای کوچک‌تر(زیرسیستم) که با برنامه‌ریزی حساب شده، به صورت طبیعی یا مصنوعی، در جای معینی قرار گرفته‌اند، دانست؛ این اجزا به نحوی به هم وابسته و در تعامل تنگاتنگ می‌باشند و همگی در کنار هم، جدا و متفاوت از اهداف خاص خودشان، یک هدف اصلی و کلی را برآورده می‌سازند. بدین ترتیب برای مهندسی فرهنگ نیز باید اجزای فرهنگ را در جای خودشان قرار دهیم و تعامل آن‌ها را بخوبی برقرار سازیم.

 

اما تفاوت مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی چیست؟ تفاوت آن‌ها با یکدیگر با عنایت به ساختار و ترکیب این دو عبارت کاملا مشهود است؛ در مهندسی فرهنگ، همان‌طور که اشاره شد، فرهنگ مهندسی می‌شود، پس ما به نظریه‌پردازی و مبناپردازی عمیقی احتیاج داریم که با توجه به بازخورد کارهای صورت گرفته در این حوزه در سال‌های اخیر، ناکافی بودن آن بخوبی آشکار می‌گردد. مهندسی فرهنگ برخلاف مهندسی فرهنگی که یک ترکیب وصفی است، یک ترکیب اضافه می‌باشد. این نوع مهندسی مقدم بر مهندسی فرهنگی و مهندسی فرهنگی مقدم بر مدیریت فرهنگی می‌باشد. و این طبیعی است، زیرا ابتدا یک سیستم مهندسی و سپس مدیریت می‌گردد.

 

آنچه که موضوع مورد بحث ما در این مقاله می‌باشد، مبحث مهندسی فرهنگی و در طول آن مدیرت فرهنگی می‌باشد. همانند تمام پروژه‌های مهندسی، آنچه که در ابتدا با آن سر و کار داریم کاغذ و قلم است و فکری که از مهندسی فرهنگ نشئت گرفته است، تئوری‌های ما در ترسیم یک «نقشه‌ی فرهنگی جامع» را تشکیل می‌دهد. اما ما نیاز به چینش چه مواردی در این نقشه داریم؟ اقتصاد، سیاست، امنیت، قضا، حقوق و سایر مناسبات اجتماعی با یک رویکرد فرهنگی، مهندسی و چینش می‌شوند. جدا از بحث اینکه تعاملات موجود بین این اجزای سیستم چگونه و تا چه اندازه‌ای برقرار می‌شود، و آیا کارایی مورد انتظار ما را دارد یا نه، اجرای این پروژه‌ها که از آن به مدیریت فرهنگی یاد می‌کنیم، برای تحقق یک مهندسی فرهنگی کارآمد، در مرحله‌ای بعد دچار یک سری از تعارضات و معضلات پیچیده می‌گردد.

 

یکی از پیشنیازهای ترسیم نقشه‌ی فرهنگی، داشتن یک رصد فرهنگی مناسب می‌باشد. «رصد فرهنگی عبارت است از تحلیل و بررسی ارزش‌ها، نگرش‌ها، هنجارها و رفتارهای موجود در جامعه، سطح فرهنگ ملی و عمومی و خرده فرهنگ‌ها، که برای مساله شناسی فرهنگی و پایش جریان‌های فرهنگی تولید شده در حوزه‌های مختلف جامعه اعم از فرهنگ دینی، فرهنگ سیاسی، فرهنگ اقتصادی، فرهنگ مدنی و فرهنگ علمی انجام می‌گیرد و هدف آن آینده‌نگری فرهنگی و شناسایی به موقع جریان‌ها و مسائل فرهنگی و ارائه راهبردهای مواجهه‌ی صحیح با آن‌ها می‌باشد.» (بابک نگاهداری، کارشناس ارشد علوم اجتماعی). البته در صورتی این رصد فرهنگی برای مهندسی فرهنگی، مفید خواهد بود که به صورت پیوسته و در بازه‌های زمانی معینی انجام گیرد تا نیازسنجی فرهنگی‌ای را که مورد انتظار ما می‌باشد تامین نماید.

 

تا اینجای مقاله ابعاد مختلف مهندسی فرهنگی تا حدودی معرفی شدند، اما مشکل اصلی در عدم تحقق کارآمد آن چیست؟ به عبارت دیگر آنچه باعث شده است که در سال‌های اخیر شاهد پیشرفت چندانی در حوزه‌ی فرهنگ نباشیم چیست؟

 

در پاره‌ای از موارد تعامل سازنده‌ای که باید بین تمام اجزا و حوزه‌های تاثیرگذار بر فرهنگ وجود داشته باشد، برقرار نمی‌گردد. اما این تعامل را چه کسی باید ایجاد کند؟ آنچه که ما شاهد آن هستیم نبود نیروهای متخصص و نخبه‌ی کافی در حوزه‌های مدیریتی کلان و جزئی می‌باشد، گاه در یک حوزه نیروی متخصصی مشغول به فعالیت می‌باشد اما در حوزه‌ای دیگر فردی ناآشنا به حوزه‌ی کاری خود و بدور از تجربه و تخصص کافی گزینش می‌شود (حال به دلایل مختلف)، شما تعامل موجود بین این دو نفر را چگونه ارزیابی می‌کنید، پیش فرض ما این است که تمام مدیران ما با حسن نیت و رعایت اخلاق و منش اسلامی گزینش می‌شوند و مدیریت می‌کنند و گرنه که تمام تلاش‌ها در راستای مهندسی فرهنگی کاری عبث و بیهوده است. پس عامل نخبه‌گزینی، یکی از مهم‌ترین و کارسازترین موارد می‌باشد. فرهنگ مقوله‌ای بسیار پیچیده می‌باشد، همین عامل برای توجیه سلیقه‌ای کار کردن مسئولین فرهنگی ما کافی می‌باشد، در حوزه‌ی اقتصاد و سیاست ما تابع عوامل روشن‌تر و شفاف‌تری هستیم و در بیشتر اوقات براحتی می‌توانیم تصمیم گرفته و اجرا کنیم، اما درکار فرهنگی گاه تمرکز ما بر برخی از حوزه‌ها باعث غفلت از سایر حوزه‌ها می‌گردد، مشکل اصلی اینجاست که چون فرهنگ مقوله‌ی سیالی است، نتایجی که ما از کار فرهنگی و یا حتی ضد فرهنگی می‌گیریم به صورت تدریجی پدید می‌آید و ممکن است در وهله‌ی اول به صورت حسی قابل درک نباشد. البته سیال بودن فرهنگ به معنای غیر ارادی بودن نیست، می‌گوییم فرهنگ سیال است زیرا از متغیرهای بسیاری که گاه برخی از آن‌ها ناشناخته می‌مانند تاثیر می‌پذیرد.

 

داشتن یک نقشه‌ی جامع فرهنگی چه در سطح کلان و چه در سطوح پایین‌تر مثل دانشگاه و شایسته‌سالاری در امر گزینش نیروها برای سپردن مسئولیت‌های کلیدی به آن‌ها دو عامل اساسی برای تحقق مهندسی فرهنگی و بالتبع مدیریت فرهنگی کارآمد می‌باشد.

 

نظرات  (۱۷)

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

سلام به نظر من نکته همین جاست که متولی خاص فرهنگی وجود ندارد یعنی نهادهای مختلف در کنار هم کارهای موازی فرهنگی انجام می دهند که در بعضی مواقع این نهدها همدیگر را حذف می کنند و در تعریف دیگر می توان این گونه ذکر نمود که اصلا تفکر فرهنگی بین مدیران اصلی وجود ندارد هر کس کار فرهنگی را به دوش نفر مقابل می اندازد.
به نام خدا
سلام دوست عزیز .مقاله جامع و خوبی بود . همان گونه که فرموده بودید رصد وضعیت فعلی فرهنگ امر بسیار مهمی است اما چه کسانی باید عهده دار این رصد باشند . آیا کسانی که خود در حوزه فرهنگ دارای مسئولیت هستند می توانند آنچه را که حاصل فعلشان می باشد بپذیرند یا توانایی پذیرفتن واقعیت را دارند یا که نه طبق معمول آنچه را که به عنوان گزارش سالیانه در قالب ارقام و آمار به مراجع بالا می فرستند ملاک این رصد و برنامه ریزی قرار خواهند داد .
این نخبگانی که فرموده بودید باید دارای چه ویژگیهایی باشند ؟ آیا این ویژگیها را همه افراد دست اندرکار خواهند پذیرفت ؟ نخبه پروری و گزینش نخبگان توسط کدام ارگانها یا افراد باید انجام بپذیرد ؟ آیا ارگانها و افراد دست اندکار امور فرهنگی با مد نظر قرار دادن این نکته که ارگانهای فرهنگی ما تفرجگاههای مهره های سیاسی و جماعت روشنفکر قابلمه به دست می باشد صلاحیت این نخبه پروری را دارند ؟
نکته مهم دیگر این است که مبنای این مهندسی و نهایت آن چه می باشد ؟ ما مبنا را بر چه قرار داده ایم و مقصد را در کجا تعریف کرده ایم ؟ آیا با افرادی همانند بنیانیان که چپ و راست در حال برگزار کردن سمینار و همایش در خصوص مهندسی فرهنگی می باشند و خود را به عنوان صاحب این حرکت معرفی می کنند می توان امید داشت که این مهندسی فرهنگی به یک مقصد برسد ؟ فقط و فقط یک مقصد . چه خوب و چه بد . یعنی به مرحله ای نرسیم که از هر 4 طرف بام سقوط آزاد داشته باشیم .
گفته بودید تعریف واحدی از فرهنگ وجود ندارد . این حرف شما کاملا درست می باشد . بیش از 400 تعریف از فرهنگ وجود دارد . با تعاریف علمی کاری ندارم اما دوست داشتم بدانم به نظر شما تلقی مسئولین ما از فرهنگ چه می باشد . برداشت آقایون چه می باشد . حضرات به فرهنگ با چه دیدی نگاه می کنند ؟ مطمئن باشید در جایی که همگان خود را از لحاظ علمی بالاتر می بینند دلیلی برای پذیرفتن یک تعریف یا یک نوع تلقی و برداشت وجود ندارد . پس براساس کدام اساس مشترک می توان برنامه مشخصی نوشت .
دوست عزیز . تا زمانی که اخلاق از افراد جداست فرهنگ ، سیاست و اقتصاد ما تنها منجلابی است که معصومیت افراد را به لجن می کشد . البته این حرف زمانی درست است که این افراد به امید رضای حق به میان آمده باشند و در فضای مسموم آلوده می شوند وای به حال آن روزی که افراد به خاطر زر و زور وارد این میادین شوند . افرادی که امروز همانند موریانه بر پیکر انقلاب اسلامی افتاده اند .
دوست عزیز هر وقت افرادی را پیدا کردید که حاضر باشند در راه آرمانهایشان تهمت بشنوند ، بی ابرو شوند و زیر پا له شوند و دل یه زر نسپارند و لحظه ای دست از ارمانهایشان برندارند ، آنگاه شاید بتوان از مهندسی فرهنگی صحبت کرد .
ممنون که خبر دادید .
موفق باشید
التماس دعا و یا علی
پاسخ:
پیام مدیر: مثل اینکه واقعا دل پری دارید!
سلام
خوب به این مطلب پرداخته بودین
اگه افراد متعهد و متخصص ونخبه گان برای رضای خدا کار کنن انشا’ا... مشکلات حل میشه
پاسخ:
پیام مدیر: ان شاء الله.
  • محمد حسنی زاده
  • سلام. مطلب جالبی بود. استفاده کردیم. اما نظر خود شما واقعا چیه؟ مهندسی فرهنگی حتی 5 درصد هم پیشرفت نکرده است که ما دلمان را خوش کنیم؟
    از موضعی صحبت می کنید که انگار 10 سال است که در حوزه فرهنگ کار می کنید، این طوری است؟
    اما در کل بد نبود!
    پاسخ:
    یا علی
    سلام. توی یک پیاله سیرابی نوشته بودی "ممد چرکه" منم اومدم. بدک نیست ... غیر داستان نوشتن، مقاله پقاله هم بلدی بنویسی؟ نه ....
    عزت زیاد...
    پاسخ:
    یا علی
    بازم مخلصیم.
  • حسام غفاری
  • سلام. مهندسی فرهنگی یک تخیل فانتزی است که هنوز هیچ کس به عمق آن پی نبرده و نمی برد. فقط روی تئوری ها کار می کنیم. اما در عمل ول معطلیم.
    موفق باشید.
    پاسخ:
    یا علی
    سلام
    خدا قوت
    -----------------------------------------------------
    گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
    زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
    یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
    دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
    چشمانتان را ببندید و لحضاتی از فضای بیرون به فضای درون خود متمرکز شوید، نه تصویری، نه صدایی، نه احساسی و نه خاطرات گذشته ، چه می یابید؟! ...
    منتظر حضور سبزتان هستم
    ----------------------------------------------------
    موفق باشید
    التماس دعا
  • دانشجوی منتقد
  • سلام به آقای موسوی. شما من را شاید بشناسید... نشناسید هم زیاد مهم نیست. بگذریم. خود شما فکر می کنید چقدر توانسته اید مهندسی فرهنگی را در دانشگاه خودتان پیاده کنید. فکر می کنید این برنامه هایی که می گذارید در راستای مهندسی فرهنگی است؟ شما خودتان را مسئول فرهنگی دانشگاه سمنان معرفی می کنید، خیلی خوب است، مسئول فرهنگی.... شما هم دچار تضادها و موازی کاری ها هستید؟
    برای شروع آشنایی کافی است. شما هم جواب من را همین جا بدهید.
    کم کم بیشتر با هم آشنا می شویم.
    بای بای
  • آیین مهربانی
  • و علیکم سلام بابت تمایلتان برای تبادل لینک سپاسگزارم.قدری مطلبتان را خواندم ولی متاسفانه الان برای قرائت کل مطلب فرصت ندارم.ان شا,الله دفعه بعد.موید باشید
    سلام
    لینک شدی
    یا علی
    چه جدی!
    چقدر قلمبه سلمبه!
    زیر لیسانس بنویسید بهتر نیست؟
  • مریم پورمحمدی
  • واقعا جالب بود. در بین مقالاتی که در این مورد خوانده بودم، خلاصه، مفید و پر محتوا بود.
    ممنون.
    منتظر دیگر مقالات شما در این موضوعات هستم.
  • براکت فایر
  • حکومت از نگاه امیرالمومنین (قسمت اول)
    مقایسه کنید
    اوباما ، فراماسونری
    برای مشاهده روی وب سایت کلیک کنید
    سلام
    مطلبت رو دیدم جالب بود
    سعی کن بعد هر قاشق ترشی یه لیوان شربت بخوری.
    خوب بود التماس دعا
    شاید در این مجال کم نمی شد بیشتر و بهتر از این نوشت ، که الحق خوب نوشتی اما کوتاه و تا حدی ناقص، مهنسی فرهنگی برای این مطرح شد که ناتوی فرهنگی تمام لایحه های زندگی اجتماعی ما ایرانیان را در نوردید، اگرچه نتیجه کار فرهنگی به صورت تدریجی پدیدار می شود اما باید نشانه های قابل روئت باشد، به نظر من فرهنگ عمومی جامعه و نه فرهنگ رسمی تبلیغی نظام به سرعت سرسام آوری به فرماندهی شیطان در حال سقوط به جهنمی است که 400 سال پیش تمدن مغرب زمین پا در آن گذاشت و از رفتن به جهنم خشنود بود.
    حساب فعالیت های ارگان ها و سازمان های دولتی و غیر دولتی نیز در این زمینه جداست، علاوه بر همه این ها حاکمیت تفکر مهدسی و ریاضی بر گفتمان مهندسی فرهنگی بزرگترین آفت این فعالیت است. باشد روزی که خداوند با الطاف خویش ما را در زمره رستگاران در آورد. التماس دعا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی