مقاله جدید من در مورد ناتوی فرهنگی
ناتوی فرهنگی
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران بر این نکته اذعان نمودند که آنچه باعث این فروپاشی شد نه جنگ سرد نظامی و سیاسی، بلکه جنگ سرد فرهنگی بود؛ در واقع زمانی که غرب تمام توان و نیروی خود را بر از بین بردن اندیشهها و فرهنگ این منطقه با انواع ابزارها و ترفندها، بویژه ابزارهای رسانهای بسیج نمود، براحتی توانست امپراتوری شرق را، بدون آنکه حتی تیری شلیک کند، تحت تاثیر باورها و اعتقادات خویش، از درون نابود سازد.
شیرینی این پیروزی باعث گردید که این ترفند به ترفندی حیاتی و موثر در مقابله با بیداری مسلمانان جهان که پس از وقوع انقلاب اسلامی حاصل شده بود، بکار گرفته شود.
از دیدگاه مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، فرهنگ بیصداترین و مخربترین ابزار حملهی دشمنان است. ایشان در ماههای آغازین دولت سازندگی خطاب به مسئولان ذیربط فرمودند: «در حال حاضر، یک جبههبندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانهها همران است، مثل سیلی راه افتاده تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست، بسیج عمومی هم در آنجا هیچ تاثیری ندارد، آثارش هم به گونهای است که تا به خود بیاییم گرفتار شدهایم. (7/9/1368)
مقام معظم رهبری برای اولین بار از واژهی ناتوی فرهنگی در دیدار استادان و دانشجویان استان سمنان در 18/8/1385 استفاده نمودند: «باندهای بینالمللی زر و زور که برای تسلط بر منافع ملتها، سازمانهای نظامی ناتو را تشکیل داده بودند، اکنون برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهدافشان در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند تا با استفاده از امکانات زنجیرهای، متنوع و بسیار گستردهی رسانهای، رشتهی تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملتها را به دست بگیرند که باید هوشیارانه این مسئله را زیر نظر داشت.»
اما دلیل این همه دغدغهی ایشان از اول انقلاب تا به اکنون و در سخنرانیهای متعدد چیست؟
در سالهای ابتدایی پس از انقلاب و مخصوصا در زمان جنگ تحمیلی و پس از جنگ، تکیهی بیشتر بر روی سازندگی، باعث کمکاری و بیتوجهی در حوزهی مسائل فرهنگی و خصوصا تهاجم فرهنگی دشمن توسط دولتمردان وقت گردید. در زمان دولت اصلاحات نیز تکیه بر ایجاد فضای باز سیاسی؟ و ... نه تنها جلوی تهاجم فرهنگی دشمن را نگرفت بلکه دادن مجوز وزارت ارشاد به بعضی از تولیدات داخلی که همسو و هماهنگ با سیاستهای غرب – چه عمدی و چه غیر عمدی- آماده گشته بود، این تهاجم را وسعت بیشتری بخشید. در زمان کنونی نیز هر چند دولت عدالت محور نیروی خود را در تمام زمینهها بکار میگیرد، باز هم به دلیل اهمیت موضوع نیاز به صرف زمان بیشتر و مطالعات بیشتر در این زمینه احساس میگردد.
ناتوی فرهنگی بر خلاف آنچه که تصور میشود، جدا و متفاوت از بحث ناتو با رویکرد نظامی نیست؛ بلکه به عقیدهی بیشتر صاحبنظران صورت تکامل یافته و پیشرفتهتری از همان ناتوی سابق است. با این اوصاف، ضربات و صدماتی که از سوی مسائل ضد فرهنگی بوجود میآید بسیار فراتر و گاه جبرانناپذیرتر از حملات نظامی میباشد، زیرا در یک حملهی نظامی میزان تلفات، ادوات و نیروهای دشمن قابل محاسبه بوده و به صورت عینی قابل مشاهده میباشد؛ اما این اندازهگیری و بررسیها در حوزهی مسائل فرهنگی غالبا به چشم همگان نمیآید و بسیاری از مردم از آن غافل میمانند و به هیچ عنوان همانند یک تهاجم نظامی، در مقابل تهاجم فرهنگی حالت دفاعی به خود نمیگیرند.
رویکرد اصلی ناتوی فرهنگی، تخریب پایهها و بنیانهای فرهنگی و ایدئولوژی کشورهای مقاوم در مقابل نظام سلطه میباشد، که برای تحقق این اهداف از جنبههای دیگری که همچون کاتالیزور به روند نابودی سرعت میبخشند استفاده میگردد. فشار اقتصادی و ایجاد بحرانهای اقتصادی یکی از این حربهها میباشد. نظام امپریالیستی به خوبی میداند که ملتی که به فشار و فقر مادی دچار است خیلی سریعتر از دیگران به فقر فرهنگی وارد خواهد شد، به همین منظور فشار اقتصادی به دو صورت وارد میشود، صورت اول آن غارت و چپاول ثروت ملل تحت سلطه میباشد و صورت دوم و بسیار مهم آن ایجاد وابستگی اقتصادی میباشد. با در نظر داشتن این مقولهی بسیار مهم، آیا کسانی که به خاطر ناکارآمد نشان دادن یک دولت دست به خیانتهای پشت پرده زده و بحرانهای اقتصادی ایجاد میکنند، هیچ به فکر آیندهی این کشور هستند؟ آیا کسانی که مردم را وسیلهای برای رسیدن به اهداف سیاسی خود قرار میدهند، میتوانند دم از آزادی و مردمسالاری دینی بزنند؟ آیا میتوانند دم از پیروی از خط امام و رهبری بزنند و در مقابل امام و اندیشههای او را تضییع نمایند؟
حربهی اقتصادی یکی از حربههای ناتوی فرهنگی میباشد، اما آنچه که به آن دامن میزند، جنگ روانی و استفاده از ابزار کارآمد و موثر رسانه میباشد، غرب با کمک صدها روزنامه و هزاران پایگاه خبری و تبلیغاتی، بزرگترین حملات رسانهای خود را انجام داده و میدهد و این میسر نگشت مگر با پیشرفت فناوری و انقلاب ارتباطات.
اما این رسانهها و دیگر ابزارها و تولیدات ضدفرهنگی چه چیزی را میخواهند القا کنند؟ اگر بخواهیم از مهمترین این موارد مثالی بیاورم میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
تبلیغ افکار انحرافی، تقدسزدایی از مقدسات و سست نمودن پایههای اعتقادی جوانان نسبت به آرمانها، ترویج تجددگرایی، علمگرایی افراطی، علمزدگی، طرح جدایی دین از سیاست، مبارزه با فقه و فقاهت و ناتوان شمردن آن در ادارهی جامعه و محدود نمودن دایره فقه به جوامع سادهی روستایی، قرار دادن جمهوریت نظام در مقابل اسلامیت آن، تلاش در راه منزوی کردن روحانیت و حوزههای علمیه از طرق مختلف از قبیل «عقلگریز» و «مقلدپرور»، معرفی کردن و تحقیر و تمسخر آنها، طرح تقویت جریان روشنفکری، طرح ضرورت تجدید نظر در پارهای از عناصر فرهنگ اسلامی، ترویج مصرفگرایی، پراکندگی یأس و ...
بطور کلی آنچه که در ناتوی فرهنگی تبلیغ و ترویج میشود، در انسانمداری غرب ریشه دارد که اصل اساسی آن مبتنی بر اصالت لذت میباشد، یعنی انسان هر کاری را که از انجام آن لذت میبرد –ولو ضد ارزشی باشد- میتواند انجام دهد؛ پس دقیقا نقطه اصلی تقابل با امر به معروف و نهی از منکر ما مسلمانان همین جا می باشد.
متاسفانه آنچه که در حوزهی تولیدات رسانهای صدا و سیما و تولیدات سینمایی شاهد هستیم هنوز به آن درجه از کیفیت و مطلوبیت اسلامی و ملی نرسیده است، ترویج مصرفگرایی و حضور بازیگران بدحجاب در فیلمهای سینمایی و به عبارت کلیتر نشان دادن مظاهر فساد و ابتذال در جامعه و ترویج آن تنها گوشهای از معایب و معضلات تولیدات داخلی است.
پاکسازی حوزههای فرهنگی از افراد غیر نخبه، ایجاد خودباوری فرهنگی و استفاده موثر و کارآمد از مهندسی فرهنگی و مهندسی فرهنگ از راهکارهای موثر و مفید در جهت مقابله با ناتوی فرهنگی میباشد.