شاید مرا دوباره به خاطر بیاوری!
"شاید مرا دوباره به خاطر بیاوری" برندهی جایزهی پروین اعتصامی در سال 89 شد.
دو شعر بخوانید از این مجموعه غزل
سفر، بهانهی خوبی برای رفتن نیست
نخواه اشک نریزم، دلم که آهن نیست
نگو بزرگ شدم، گریه کار کوچکهاست
زنی که اشک نریزد قبول کن زن نیست
شب است بی تو در این کوچههای بارانی
نه! پلک پنجرهای در تب پریدن نیست
خبر رسیده که جای تو راحتست آنجا
قرار نیست خبرها همیشه... اصلا نیست
زنی که فال مرا میگرفت امشب گفت:
پرنده فکر عبور است، فکر ماندن.... .
***
او خواست که هر شمع جگرسوخته باشد
دنیا پُر ِ پروانهی پرسوخته باشد
تا سرو سترون شود و باغ بماند
او خواست دل سنگ تبر سوخته باشد
جانسوزترین حادثه شد تا بنویسند:
جان، خانهی عشق است اگر سوخته باشد
عمریست که خاکسترمان میکند و باز
ققنوس شدن حسرت هر سوخته باشد
بیهوده نمیمیرم اگر مردن ما نیز
زیر سر این عشق پدرسوخته باشد.
16 اسفند، ساعت 4 تا 6 بعداز ظهر
مکان:
تالار وحدت تهران.
حضور برای عموم علاقمندان آزاد است.
توضیح: این مطلب از وبلاگ خانم عباسلو کپی شده است. اگر توانستید در این مراسم شرکت کنید و سلام بنده را هم به ایشان برسانید. ما که دور هستیم از هر چه که قبلاً به آن نزدیک بودیم...
راستی کتاب را هم حتماً تهیه کنید.
اشعار خانم عباسلو واقعا زیباست به خاطر معرفی ممنون
سال نو پیشاپیش مبارک!
یا علی