کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

سکوتت

يكشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۱، ۰۶:۴۸ ب.ظ

زخم زبان زدن هایت

مرا آزار نمی دهد

حتی فحش هایت...

دوست دارم بدترین اتفاقات دنیا را هم

از زبان تو بشنوم

اما...

اما سکوتت

طناب داری است

که هر لحظه تنگ تر می شود


سید مهدی موسوی ـ 91/11/29

بعدنوشت:

ـ این یک شعر نیست!

نظرات  (۹)

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

سلام.راستش استاددقیقابه همین دلیل است که شعرشمارا(البت بدون اجازه)در وبم گذاشتم.حق با شماست،نگذاشتم صرفا برای اینکه شعری گذاشته باشم. گذاشتم فقط برای اینکه پشتش قایم شوم وحرفم رایک جوری زده باشم..می دانید،زندگی یادرست ترش روزمرگی آدم که تیره باشدروحیه ای نمی ماندکه حالا یک وبلاگ تیره یا یک روز سرد یاحتی یک حرف تلخ یاحتی تر یک نگاه بی تفاوت بخواهد تیره یا تیره ترش کندیا اثر منفی بگذارد برروی چیزی که باقیست فقط ازروی ناچاری، هنوز هم.من..همیشه ترجیح داده ام که باغمی واقعی باآدمها روبه رو شوم تابا یک شادی نمادین.مسخره است فرارکردن وخود رابه کوچه علی چپ زدن وقتی میدانی حالت آن چیزی نیست که داری تظاهرش میکنی.انقدر بی روح وسرد بودن را، خب روح خسته خودم هم ترجیح نمیدهد ولی آدمها که کاری ندارند باترجیحات بعضا خودخواهانه ما..درهرحال ممنون که برخلاف خیلی ها بی تفاوت نگذشتید ومهم بود برایتان حال یک آدم وشرمنده خیلی زیاد بخاطربرداشتن شعر،بی اجازه.قول که ازاین به بعدازقبل اجازه اش را بگیرم.بگذاریدبه حساب حال بدی که تنهایادگاردنیا وآدمهای باورنکردنی اش بود برایم..بگذارید و دعایم کنید برادرانه،که زیادزیاد محتاجم.یاعلی مدد
پاسخ:
التماس دعا
سلام شعرا حرف دل آدمن چه زیبا
پاسخ:
کمرنگ: سلام.
سلام. طناب دار؟ برای کی؟
میشه توضیح بدی؟
پاسخ:
البته علمای سنی برداشت های دیگه ای هم کرده اند که دیگه اینجا جاش نیست.
چته تو؟؟؟تو چته
پاسخ:
کمرنگ: هیچی...
سلام. عجب تفسیری کردی از شعر خودت
حافظم بیاد نمیتونه اینجوری شعرهای خودش را ترجمه کنه. آره به اون بدبخت هم الکی چه چیزا که نمی چسبونن. فکر می کنن آدما دل ندارن...
پاسخ:
کمرنگ: سلام. والا
حاجی این کامنتات چرا یهویی میره بالا
واقعیت در انچه که نوشته میشود نیست!!!انچه که در پشت این نوشته ها پنهان میشود، واقعیت است...
التماس دعا.
پرنده ای که رفت بگذار برود...
هوای سرد بهانه است، هوای دیگر به سر دارد...
پاسخ:
):
چه حس خوبی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی