کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

روانشناسی کودک(قسمت پنجم)

سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۸۷، ۰۵:۱۱ ب.ظ

نکته‌ها و هشدارها در تشویق به استقلال:

 

الف) در مورد احترام به تلاش کودکان، بعضی والدین، وقتی به کودک می‌گویند: «ممکن است سخت باشد.» احساس ریاکاری می‌کنند. در صورتی که اگر از نقطه نظر یک کودک بی‌تجربه به این کار سخت نگاه کنند، متوجه می‌شوند انجام دادن کار جدید برای چند بار اول، واقعا سخت است.

 

(از گفتن: «این کار باید برای تو سخت باشد.» اجتناب کنید. کودک ممکن است فکر کند: «چرا برای من؟ چرا برای دیگران نه؟») (همان ص 182)

 

ب) اگر درباره‌ی چگونگی انجام کاری اجازه انتخاب به کودک بدهیم، همین اجازه انتخاب، اغلب اوقات موجب کاهش خشم و مقاومت او می‌شود. یک راه مفید آن است که از خود کودک دعوت کنیم تا انتخاب دیگری را در اختیار ما بگذارد.

 

ج) هشدار: یکی از پرسش‌های کلی والدین که به نظر می‌رسد نوعی فشار تلقی می‌شود، پرسیدن «امروز به تو خوش گذشت؟» است. چه انتظاری از کودک دارید؟ او نه تنها مجبور به رفتن به مهمانی (مدرسه، تئاتر، اردو، ورزش) است بلکه انتظار می‌رود از آن لذت نیز برده باشد و اگر به او خوش نگذشته است باید با احساس نومیدی خود و نیز والدینش کنار بیاید! کودک احساس می‌کند با خوش نگذشتن به او، به والدینش توهین کرده است. (همان ص 181)

 

د) با پاسخ فوری به کودکانمان، به آنان لطف نمی‌کنیم بلکه گویی تمرین‌های ذهنی آن‌ها را برایشان انجام می‌دهیم.

 

روش‌های دیگر برای ترغیب به استقلال: (همان ص 186)

 

1) اجازه بدهید خودش باشد. از برس زدن دائمی موها و کنار زدن آن‌ها از چشم‌هایش و ... خودداری کنید. کودکان این نوع خرده‌گیری را نوعی دخالت در امور شخصی خود تلقی می‌کنند.

 

2) از دخالت در امور کم‌اهمیت زندگی کودک خودداری کنید.

 

3) کودک به هر اندازه که کوچک باشد، در برابرش درباره‌ی او صحبت نکنید.

 

4) اجازه بدهید شخصا جواب بدهند. وقتی کسی درباره‌ی کودک شما، سوال می‌کند و خود کودک حضور دارد، اجازه دهید خودش صحبت کند.

 

5) برای "آمادگی" نهایی کودک خود احترام قائل شوید. به او امیدواری دهید که وقتی بزرگ شدی می‌تواند این کار را انجام دهی.

 

6) مواظب "نه" گفتن‌های زیاد خود باشید.

 

چند جایگزین برای "نه":

 

1) اطلاعات بدهید. (و "نه" را از گفت و گو بگذارید.)

 

2) احساسات او را بپذیرید. (درک کودک و سپس متقاعد کردن او)

 

3) مسئله را شرح دهید. (مشکل انجام این کار را بگویید.)

 

4) در صورت امکان "بله" را جایگزین "نه" کنید، یعنی اگر الان نمی‌توانید کاری را برای او انجام بدهید، آن را به زمانی دیگر موکول کنید. اما این وعده‌ها نباید به وعده‌های دروغین تبدیل شود که احساسات او جریحه‌دار شود.

 

5) به خودتان مهلت اندیشیدن بدهید. از او بخواهید که به شما اجازه دهد کمی درباره‌ی این موضوع فکر کنید. این کار دو فایده دارد: از یک سو شدت حساسیت کودک را کاهش می‌دهد (حداقل متوجه می‌شود که خواهشش مورد بررسی جدی قرار گرفته است) و از سوی دیگر به والدین نیز فرصت می‌دهد همسان با احساسات کودک بیاندیشند.

 

در این جا توجه شما را به مشکلی که در بیشتر مدارس وجود دارد جلب می‌کنیم:

 

«عیب عمده‌ی کار کسانی که وظیفه‌ی خطیر آموزش و پرورش را به عهده گرفته‌اند، این است که مانند یک فرمانده مستبد همواره با جمله‌ی بکن و نکن! قدرت خود را به رخ افرادی که تحت تربیت آن‌ها هستند می‌کشند و بدون این که به شخصیت و خصایل ذاتی و اکتسابی آن‌ها احترام کنند، از آن‌ها می‌خواهند که دستورها و تکالیف را بدون چون و چرا انجام دهند، به همین جهت می‌بینیم که همواره شکافی عمیق میان این دو طبقه –که باید بیش از همه‌ی طبقات به یکدیگر نزدیک بوده و با یکدیگر تفاهم داشته باشند- وجود دارد و نتیجه‌ی مطلوب نیز کمتر گرفته می‌شود.» (تربیت کودک در جهان امروز ص 49)

 

این مسئله را نباید فراموش کنیم که مدرسه به عنوان خانه‌ی دوم، وظیفه‌ی سنگینی را در قبال ایجاد استقلال در کودکان دارد.

 

تحسین:

 

«تشویق و پاداش، به خصوص از طرف کسانی که مورد احترام کودک هستند، به کودک رضایت خاطر می‌دهد؛ در نتیجه در او انرژی بیشتری به وجود می‌آید و برای کار و کوشش و پیشرفت، تحریک می‌شود و در او میل به ادامه‌ی کوشش و استقامت به وجود می‌آید، اگر چه بهتر است کودک را وادار کنیم که همواره خودش به خود، پاداش درونی بدهد و کمتر از دیگران انتظار تشویق و پاداش داشته باشد.» (همان ص 81)

 

انتقاد معمولا چهره‌ای غمناک در پشت خود دارد اما در مقابل تشویق موجب شادمانی می‌گردد. اگر ما یاد بگیریم که از این دو حربه به خوبی استفاده کنیم کودک ما بدرستی اهمیت کارهایی را که انجام می‌دهد درک می‌کند.

 

برای تشویق راه جالبی را به شما پیشنهاد می‌کنم، البته احتمالا شما از این روش بسیار استفاده کرده‌اید، اما این بار می‌خواهیم با دید دیگری به آن نگاه کنیم. وقتی کودکتان نقاشی‌اش را به شما نشان می‌دهد، عکس‌العمل شما چیست؟ شما کدام یک از این عبارات را استفاده می‌کنید؟ "عالیه"، "قشنگه"، "واقعا قشنگه"، "جالبه"، "آفرین"، و ... اما به نظر شما عکس‌العمل کودکتان پس از شنیدن این عبارت چیست؟ اگر این، عبارت همیشگی شما باشد به احتمال زیاد او تصور می‌کند که شما اصلا به او توجه نکرده‌اید و سرسری و برای آن که از شر او راحت شوید همین‌طور جوابی به او داده‌اید. حتی موارد بدتر از آن هم وجود دارد، نه تنها در کودکان، حتی در بزرگسالان و افرادی که در طی یک روز با آنان سروکار داریم. گاهی طرف مقابل فکر می‌کند که ما می‌خواهیم دل او را نشکنیم و به همین خاطر او را تحسین می‌کنیم یا برعکس، قصد مسخره کردن او را داریم و از او تشکر می‌کنیم. برای جلوگیری از بوجود آمدن اینگونه مشکلات باید از "تحسین توصیفی" استفاده کنید.

 

کارهای کودک را تشریح کنید. مثلا در مثال نقاشی: «خب، می‌بینم که تو دایره، دایره، خط خط، نقطه نقطه و ... چطور این فکر به ذهن تو رسید» وقتی اینگونه عمل کنید نتیجه‌ی معجزه آسای آن را براحتی حس خواهید نمود؛ کودک خودش را واقعا تحسین می‌کند و چند برابر حسی را که می‌خواستید به او بدهید، خودش ایجاد می‌کند. علاوه بر این، دقت و ظرافت شما را نیز می‌رساند.

 

«نکته‌ی مهم یافتن کلمه‌ای است که آنچه را نوجوان (یا کودک) قبلا احتمالا درباره‌ی خودش نمی‌دانسته، به او گوشزد کنیم و تصویر فوری جدیدی به صورت شفاهی از خودش در اختیار او قرار دهیم ... (برای این کار) فقط لازم است واقعا نگاه کنید، واقعا گوش بدهید و واقعا توجه داشته باشید. سپس آنچه را که مشاهده و احساس می‌کنید با صدایی رسا بگویید.» (کلیدهای گفتن و شنیدن با کودکان و نوجوانان ص 218)

 

معمولا انتقاد و سرزنش و گاهی تنبیه، خیلی سریع اتفاق می‌افتند، اما در تحسین معمولا ما کند عمل می‌کنیم و اگر جای این دو عوض شود بهتر خواهد بود.

 

نکته‌ها و هشدارها: (همان ص 221)

 

الف) دقت کنید که تحسین با سن و توانایی کودک متناسب باشد: وقتی با خوشحالی به کودک خردسالی گفته می‌شود: «می‌بینم هر روز دندونات را مسواک می‌زنی، او به دلیل کاری که تونسته انجام بدهد، غرور و افتخار را تجربه می‌کند، در صورتی که اگر همان حرف را به یک نوجوان بگویید، ممکن است احساس کند به او توهین شده است.

 

ب) از تحسینی که بر پایه‌ی ضعف‌ها شکست‌های گذشته بنا شده باشد، خودداری کنید: «خب، بالاخره تونستی این آهنگ رو اون طور که باید بنوازی!» تحسین را همیشه می‌توان به صورتی جمله‌بندی کرد که برتوانایی کنونی کودک متمرکز باشد: «من واقعا از روشی که ریتم قوی آن آهنگ را حفظ می‌کنی، خوشم اومده.»

 

ج) بدانید که طرفداری بیش از اندازه با حرارت، ممکن است با خواسته‌ی کودک برای دستیابی شخصی به هدف، تداخل کند: گاهی هیجان مداوم یا خوشحالی مشتاقانه و شدید والدین نسبت به فعالیت کودک، ممکن است در او احساس فشار ایجاد کند. نوجوانی که هر روز جمله «تو یک پیانیست نابغه هستی! تو باید در کارنگی هال (یکی از تالارهای معتبر در آمریکا) پیانو بزنی» را می‌شنود، ممکن است با خود بیندیشد: «پدر و مادرم کاسه داغ‌تر از آش شده‌اند.»

 

د) وقتی کودک را به خاطر فعالیتی تحسین و تشویق کرده‌اید، برای تکرار چندین باره آن آماده باشید. بدون هیچ شک و تردیدی، تحسین موجب تکرار و فوران سعی و کوشش می‌شود. تحسین و تمجید، معجون نیرومندی است، پس آن را به طور انتخابی مصرف کنید.

 

ه) جمله‌ی «من خیلی به تو افتخار می‌کنم» گاهی زیاد جالب و جذاب نیست. مثلا زمانی که دوست شما در امتحاناتش موفق شده است؛ پس بهتر است به او بگویید «چه موفقیتی! تو باید به خودت افتخار کنی!»

 

و) جمله‌ی «از اول هم می‌دانستم تو می‌توانی این کار را انجام بدهی» یعنی این که پدر و مادر به معلومات خودشان امتیاز داده‌اند نه به کودک. اما گاهی استفاده از آن اعتماد پدر و مادر به فرزند را می‌رساند.

 

نکته‌ی آخر: (راهنمای پدران و مادران ص 45)

 

«تاکید بر محبت به معنای افراط و زیاده روی در آن نیست:

 

در روایتی از امام محمد باقر(ع) آمده است: «بدترین پدران کسی است که در محبت و نیکی نسبت به فرزند زیاده‌روی کند.»

 

محبت باید چنان باشد که:

 

اولا فرزندان بیش از حد وابسته بار نیایند و بتوانند در غیاب والدین روی پای خود بایستند و همواره خود را محتاج توجه و یاری آن‌ها نبینند. بعضی والدین بویژه برخی مادران در برابر کوچکترین حادثه‌ای که برای فرزندشان پیش می‌آید بشدت بی‌تابی می‌کنند و خود را می‌بازند. این نوع برخوردها سبب می‌شود که فرزند آن‌ها انتظار چنین برخوردهایی را از جانب دیگران نیز داشته باشد.

 

ثانیا از خودراضی، پرتوقع و لوس بار بیاید. فرزندانی که بیش از حد مورد محبت والدین قرار می‌گیرند، از دیگران نیز توقع محبت‌های آنچنانی را دارند و زمانی که وارد جامعه می‌شوند، چون توقعات آن‌ها برآورده نمی‌شود، سرخورده، مایوس و افسرده می‌شوند.»

 

این نکته روشی اصولی و صحیح را در تحسین و تمجید به ما گوشزد می‌کند.

ادامه دارد ...

نظرات  (۲)

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

  • حسین محمدی
  • سلام. مطالب جالبی دارید. چرا اینقدر روانشناسی کودک؟
    با سلام
    به رو شدم با مطلب" آنچه میپنداشتیم ..."
    منتظر اومدنت هستم
    یا علی،یا علی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی