کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

روانشناسی کودک(قسمت ششم و آخر)

چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۸۷، ۰۴:۵۳ ب.ظ

فصل سوم: روابط پدر و مادر

 

روابط پدر و مادر را در تربیت فرزندان به سه مرحله تقسیم می‌کنیم. 1) روابط قبل از تولد کودک(حاملگی) 2) پس از تولد تا زمان نوجوانی و بلوغ فرزند و 3) پس از بلوغ فرزند و زمان جوانی او.

 

در مورد روابط قبل از تولد کودک تنها به این نکته اشاره می‌کنیم که بنا به تحقیقات صورت گرفته و تجربیات موجود و روایاتی که بدست ما رسیده‌اند، جنین در رحم مادر به محرک‌های بیرونی خود پاسخ می‌دهد، مثلا تاثیر صوت قرآن و هر چیز دیگر. در مرحله ای جدی‌تر احساسات مادر همگی به کودک منتقل می‌شوند، این فرایند زمانی که به تولد فرزند نزدیک می‌شود قابل لمس و مشاهده است. زمانی که مادر اضطراب دارد کودک لگد می‌زند و او نیز احساس اضطراب و نگرانی می‌کند. پس مرحله‌ای بسیار حساس می‌باشد. در مورد این سه مرحله به تفکیک صحبت نمی‌کنم و برداشتی کلی و یک قالب کلی که هر سه مرحله را شامل شود بیان می‌کنم.

 

«بی‌گمان محور خانواده، زن و شوهر و رابطه‌ی آن دو با یکدیگر است و شرط اصلی برای برقراری صمیمیت میان والدین و فرزندان نیز همان وجود صمیمیت بین پدر و مادر است.» (راهنمای پدران و مادران ص 135)

 

پرسشی که در این جا مطرح می‌شود آن است که نقش اصلی را چه کسی بازی می‌کند. بیشتر مردم، مادر را به عنوان اصلی‌ترین فرد در تربیت فرزندان می‌دانند و تا حدودی صحیح است. معمولا مادر صمیمیت و عطوفت بیشتری با فرزندان خود دارد و به همین صورت تماس مداوم و طولانی با فرزندان. پدر به علت اشتغال به کار در خارج از خانه فرصت کافی برای ارتباط با فرزندان را ندارد. اما آیا این گفته صحیح است؟ آیا پدر فقط نقش تولید کننده‌ی پول را دارد؟ (در این مقاله فرض بر کار مرد خارج از خانه شده است و همچنین حضور زیاد مادر در خانه حتی اگر شاغل باشد!) متاسفانه آنچنان مردها به فکر پول و تامین مایحتاج زندگی هستند که فراموش می‌کنند چه نقشی در خانواده دارند و چه کاری باید انجام بدهند و نمی‌دانند اگر در کار خانه به همسر خود کمک نکنند در آینده چه مشکلاتی گریبانگیر آن‌ها خواهد بود. می‌دانیم «عشق و علاقه‌ای که مبنای برتر از میل جنسی یا سودجویی دارد، اساس رابطه‌ی همسری را تشکیل می‌دهد.» (همان ص 139) پس چرا این عشق و علاقه را بکار نمی‌گیریم؟

 

یکی از مواردی که گاهی برخی از مردها به آن توجه نمی‌کنند تفاوت در طرز فکر زن‌ها با مردها است. این طرز فکر دوگانگی‌ای را در احساسات و عواطف آن‌ها ایجاد می‌کند. به گونه‌ای که همواره این مرد است که با وجود برتری جسمی خود به دنبال زن رفته و از او خواستگاری می‌کند و زن از انجام این کار احساس حقارت می‌کند. به عبارتی شیرین‌تر «خواسته‌ی مرد عشق ورزیدن، و خواسته‌ی زن مورد عشق و علاقه قرار گرفتن است. و به همین علت، عشق واقعی و طبیعی برای زن عشقی است که از سوی مرد آغاز شود و تنها چنین عشقی است که به سردی نمی‌گراید، اما عشقی که از سوی زن آغاز شود، قابل اعتماد نیست.» (همان ص 141)

 

با توجه به مطالب پیشین می‌توانیم این گونه نتیجه بگیریم که شادابی و لطافت روح زن زمانی محقق می‌شود که این خواسته‌ی فطری او برآورده شود و زمانی که مهر و علاقه‌ی مرد نسبت به زن کم شود این روح لطیف نیز از بین می‌رود. «عاطفه‌ی مادری بشدت از عواطف شوهر نسبت به زن متاثر می‌شود و چنین نیست که مادر در هر حال به یک اندازه از احساسات مادری برخوردار باشد.» (همان ص 143)

 

«خانواده به همان اندازه که به لطافت روح، احساسات و عواطف سرشار زن نیازمند است، به قدرت، قاطعیت، تدبیر و مدیریت مرد نیز احتیاج دارد و چون این ویژگی‌ها به طور فطری در مرد قوی‌تر است، مسئولیت اداره و مدیریت خانواده را اسلام بر عهده‌ی مرد نهاده است.» (همان ص 146)

 

«وجود اعتدال در همه‌ی امور زندگی» از سوی بزرگان بسیار سفارش و تاکید شده است. گاهی مرد در خانواده چنان احساس مدیریت و بزرگی می‌کند که کانون گرم خانواده را به جهنمی سوزان تبدیل می‌کند. این‌گونه پدران فکر می‌کنند که خشونت همان قاطعیت است و باید با این لحن گفتار و کردار فرزندان را اصلاح نمود که کاملا اشتباه و نادرست است. حس بدبینی به فرزندان و این که آن‌ها حتما کاری اشتباه را انجام داده‌اند و می‌خواهند از ما مخفی کنند نیز یکی از شایع‌ترین رفتارهای پدران است. آن‌ها به این وسیله می‌خواهند گویی به فرزند خود یک‌دستی زده و او را تنبیه کنند؛ این رفتار معمولا نسبت به پسر صورت می‌گیرد و نسبت به دختران به گونه‌ای دیگر خود را نشان می‌دهد. گاهی سخت‌گیری‌های بی‌مورد و بی‌دلیل در مورد دختران نیز موجب آزردگی و پریشانی آن‌ها می‌شود. فرار از خانه، اعتیاد به مواد مخدر و سیگار، کشیده شدن به طرف دوستان ناباب و ... همه از پیامدهای این رفتار ناسالم و نادرستند.

 

گاهی برعکس آن نیز وجود دارد، مرد به علت مدیریت ضعیف خود به موجودی کم‌اهمیت در خانه تبدیل می‌شود، گاهی نیز به دلیل اخلاق نادرست مادر است که این حالت پیش می‌آید و زن به مدیر خانه تبدیل می‌شود.

 

«خانواده نه عرصه‌ی مبارزه و نه میدان رقابت است، بلکه کانون همکاری و هماهنگی است.» (همان ص 152)

 

نکته‌ای که ذکر آن در این جا اهمیت زیادی دارد آن است که در مورد تربیت فرزندان باید هماهنگی و یکرنگی بین پدر و مادر وجود داشته باشد، اولا پدر و مادر در حضور فرزندان به جر و بحث و مشاجره نپردازند و ثانیا زمانی که از آن‌ها به فرزند خرده می‌گیرد آن یکی دفاع نکند و جانب فرزند را نگیرد و حتی اگر سخن پدر یا مادر نادرست است، طرف مقابل آن را در مقابل فرزند بیان نکند و در جایی دیگر تذکر دهد. آثار سوء آن به طور کاملا طبیعی در خانواده‌ها جلوه می‌کند. معمولا مادرها به دلیل روح لطیف خود و عشقی که به فرزندان دارند در بیشتر مواقع جانب فرزند را می‌گیرند و از او دفاع می‌کنند، به همین دلیل است که مادرها به سنگ صبور فرزندان تبدیل می‌شوند و پدرها به غولی بی‌شاخ و دم، که تنها نقش او در خانه تولید پول و ثروت است. با مطالعه‌ای که پیرامون عده‌ای از خانواده‌ها و فرهنگ‌ها داشته‌ام این نکته را به عینه مشاهده نموده‌ام که معمولا حضور پدر در خانه زیاد مورد انتظار فرزندان نیست و آن‌ها گاهی بدون حضور او احساس راحتی و آزادی عمل بیشتری را می‌بینند. این حالت زمانی اتفاق می‌‌افتد که پدر یا بی‌مهری و بی‌توجهی به فرزندان دارد و یا این که بیش از حد سختگیری می‌کند. مثلا سخت‌گیری در مورد تلویزیون دیدن یا استفاده از رایانه و جانبداری مادر از فرزندان یا بی‌اعتنایی او به دستورات و فشارهای پدر، بی‌مهری فرزند به پدر را تشدید می‌کند. وظیفه‌ی پدر آن است که با قدرشناسی از زحمات مادر و کمک در امور خانه و تربیت فرزندان این بار سنگین تربیتی را سبک‌تر گرداند و زمانی که فرزندان قدرشناسی پدر را نسبت به مادر می‌بینند متقابلا احترام بیشتری را نسبت به مادر اعمال می‌کنند.

 

***

 

منابع:

 

1) گنجی، حمزه، تفاوت‌های فردی کودکان، انتشارات دانشگاه پیام نور، اردیبهشت 1371.

 

2) جعفری، زهرا(مترجم)، کلیدهای گفتن و شنیدن با کودکان و نوجوانان ،تالیف آدل فابر والین مازلیش، موسسه انتشارات صابرین، تهران 1382.

 

3) بهشتی، احمد، تربیت کودک در جهان امروز، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ی علمیه قم، ویرایش دوم، قم 1377.

 

4) سادات، محمدعلی، راهنمای پدران و مادران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد اول، چاپ سیزدهم 1383.

 

5) حاجی‌زاده، مسعود(مترجم)، کلیدهای رفتار با نوجوانان، تالیف دن فونتنل، موسسه انتشارات صابرین، تهران 1377.

 

6) شرفی، شرف‌الدین(مترجم)، نقش پدر در مراقبت و تربیت کودک، تالیف ویلیام سیرز، موسسه انتشارات صابرین، تهران 1376.

 

7) محمدی تاکندی، علی، شیخ محمدی، رضا، عسل و مثل، انتشارات فراگفت، قم 1385.

 

8) صفایی حایری(عین.صاد)، علی، نامه‌های بلوغ، انتشارات رامند، تهران 1379.

 

9) اکبری بیرق، محمدرضا(مترجم)، آئین دوست‌یابی و راه نفوذ در دیگران، تالیف دیل کارنگی، انتشارات اردیبهشت، تهران 1382.

 
10) رشیدپور، مجید، تربیت کودک از دیدگاه اسلام، انتشارات کعبه، تهران 1362.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی