روانشناسی کودک(قسمت سوم)
یک داستان واقعی:
یک داستان واقعی از زبان مادری که روشهای اصولی را در تربیت کودک به کار برده است:
«من و شوهرم، فرزندمان "جیسون" و خواهر بزرگترش "تسلی" را به بازدید موزه تاریخ طبیعی بردیم. ما واقعا از این بازدید لذت بردیم و بچهها هم رفتار بسیار خوبی داشتند. وقتی هنگام خروج از موزه به فروشگاه اجناس کادویی رسیدیم، جیسون 4 ساله برای داشتن یک یادگاری از موزه بسیار بیتابی میکرد. بیشتر اشیای آن فروشگاه قیمت بسیار بالایی داشتند. سرانجام یک مجموعه کوچک سنگ برای او خریدیم ،اما او برای داشتن یک دایناسور داد و فریاد کرد. سعی کردم به او بفهمان تا همین جا هم ما بیش از حد پول خرج کردهایم. پدرش از او خواست دست از نقزدن بردارد و به آنچه برایش خریدهام راضی باشد. با این حرف، جیسون شروع کرد به گریه کردن. شوهرم از او خواست گریه کردن و رفتار بچهگانهاش را کنار بگذارد، ولی جیسون خودش را روی زمین انداخت و با صدایی بلندتر گریه کرد. همه به ما نگاه میکردند. من بسیار شرمنده شده بودم. بعد از مدت کوتاهی، نمیدانم این فکر چگونه به خاطرم رسید که قلم و کاغذی از کیفم بیرون بیاورم و شروع کنم به نوشتن. جیسون پرسید چه کار میکنم. جواب دادم: "دارم مینویسم جیسون آرزو میکند دایناسور داشته باشد." او به من خیره شد و گفت: "همین طور یک هرم ... یکی از اهرام مصر." نوشتم: "... و یک هرم" از کار بعدی جیسون نیز گیج و متحیر شدم، چون او به طرف خواهرش که جریان را تماشا میکرد، رفت و گفت: "لسلی! تو چه میخواهی؟ یه مامان بگو تا برای تو هم یادداشت کند." باور میکنید که جریان به همین جا خاتمه پیدا کرد و جیسون با آرامش به خانه برگشت! از آن روز به بعد، بارها این ایده را به کار بردهام. هرگاه با جیسون به فروشگاه اسباببازی میرفتم و او مرتبا اسباببازیهایی را به من نشان میداد، قلم و کاغذی بیرون میآوردم و تمام آنها را در "فهرست آرزوها"ی او یادداشت میکردم. به نظر میآمد این کار او را ارضا میکند. معنی کار من این نبود که مجبور بودم امام این چیزها را برای او بخرم، البته مگر در مواردی خاص مثل تولد و غیره. حدس میزنم آنچه جیسون درباره این "فهرست آرزوها" دوست داشت این بود که من نه تنها میدانستم او چه میخواست بلکه به اندازهای برایم اهمیت داشت که آنها را یادداشت کنم.» (کلیدهای گفتن و شنیدن با کودکان و نوجوانان ص 59).
همبستگی مادر با فرزندان از همان آغاز تولد و حتی قبل از آن وجود دارد؛ در این میان این پدر است که باید رابطهی نزدیکی را با فرزندان خود داشته باشد. و این رابطه باید از همان نوزادی و در مرحلهای بهتر قبل از تولد کودک صورت بگیرد. این مسئله در تربیت کودک و محدودیتهایی که پدر در خانه اعمال میکند حائز اهمیت فراوانی است. "همبستگی به مفهوم ارتباط نزدیکی است که بین یکی از والدین و نوزاد بلافاصله پس از تولد به وجود میآید. محققینی که به مطالعه موضوع همبستگی والدین- نوزاد پرداختهاند، به این نتیجه رسیدهاند که والدینی که بلافاصله پس از تولد و یا پس از مدت کوتاهی بعد از تولد با نوزاد خود همبستگی ایجاد میکنند، در ماههای بعدی نیز با کودک خود صمیمیتر میشوند، ... ایجاد همبستگی با نوزادان روندی است که یک عمر به طول میانجامد و شامل اقداماتی است که در خلال اولین روزها، ماهها و سالها صورت میگیرد..." (نقش پدر در مراقبت و تربیت کودک ص 23)
بخش دوم: جلب همکاری
آیا امکان دارد بدون لطمه زدن به عزت نفس کودکان راهی را برای جلب همکاری آنان در پیش بگیریم؟ چطور میتوانیم از این که فرزند ما حالت دفاعی به خود بگیرد و از عقاید اشتباه خود دفاع کند جلوگیری کنیم؟ آیا لازم است تمام دستورات و یا نظرات خود را رودررو با کودکمان در میان بگذاریم؟ آیا همهی زندگی ما کودکان ما هستند؟ آیا نباید کودکان ما از احساسات درونی ما اطلاع داشته باشند؟ یا فقط ما باید به ساز آنها "برقصیم"؟
برای جلب همکاری، ما 5 روش مهارتی را معرفی میکنیم، البته این برای تمام کودکان قابل اجرا نیست و شاید بعضی از آنها با شخصیت شما نیز همخوانی نداشته باشد و هیچ کدام از این روشها، برای همیشه موثر نیست. اما میتوانید کارایی آن را امتحان کنید.
1) شرح دهید. آنچه را که مشاهده کردهاید شرح دهید. مشکل را توضیح دهید.
2) اطلاعات دهید.
3) با یک کلمه منظور خود را بیان کنید.
4) احساسات خود را شرح دهید.
5) یادداشتی بنویسید. (کلیدهای گفتن و شنیدن با کودکان و نوجوانان ص 72)
توضیحات:
1) به جای سرزنش و تنبیه گاهی لازم است آن مشکل و مسئله را برای کودک شرح دهید و توضیحی دربارهی مسئله پیشآمده بدهید.
2) گاهی باید اطلاعات در مورد موضوع مورد نظر بدهید، مثلا اگر شیر داخل یخچال نماند خراب میشود و ...
3) فلسفه بافی و صحبتهای بیمورد برای درخواست کاری از کودک بسیار ناخوشایند است، به جای استفاده از جملات طولانی سعی کنید با یک کلمه منظور خود را بفهمانید.
4) باید ناخوشایندی و رضایت خود را در مورد موضوعی ابراز کنید. (از انجام یک کاری احساس نارضایتی کرده و ناراحتی خود را بیان کنید.)
5) صحبتهای رودررو گاهی باعث آزار کودک و تحت فشار قرار دادن او میشود، قرار دادن یک یادداشت کمک موثری در این راه است. این همانند دریافت یک نامه از یک دوست برای کودک است. حتی اگر کودکی قادر به خواندن و نوشتن هم نباشد، دیدن این یادداشت حس کنجکاوی او را برمیانگیزد و سعی میکند علت نوشتن آن را بفهمد. نکتهی مهم آن است که باید دقت کنید چه زمانی و کجا باید از این روشها استفاده نمود.
- در مورد صحبتهای خود قاطع باشید، لازم است گاهی جملهای را با صدای بلندتر و لحن خشنتری بیان کنید؛ این زمانی صورت میپذیرد که حواس کودک به شما نیست و بیتوجهی میکند.
تکرار جملات قبلی نیز کار ناپسندی است؛ وقتی یک بار حرفی را زدید و بیتوجهی کودک را دیدید از او بخواهید که جملهی قبلی شما را تکرار کند، اینگونه میفهمید که گوش داده است یا نه و سپس بخواهید آن کار را انجام دهد.
نکتهها و هشدارها:
الف) چگونگی گفتن یک مطلب به کودک، به اندازهی چیزی که میگویید اهمیت دارد. (حالت چهره و لحن صدا)
ب) سعی کنید از کلمهی "لطفا" در دستورهای خود استفاده کنید. البته این کلمه در موقعیتهای آرام و خوشایند کاربرد دارد. (همان ص 93) وقتی انتظار دارید کاری فوری انجام بگیرد، بهتر است با شدت و موثرانه صحبت کنید، نه باخواهش و التماس. "یک جملهی رسا و محکم".
ج) از دادن اطلاعاتی که کودک از آن باخبر است، خودداری کنید. مثلا اگر به کودک 10 سالهای بگویید: «شیر اگر خارج از یخچال نگهداری شود، خراب میشود.» او به این نتیجه میرسد که شما فکر کردهاید او کودم و احمق است و یا به او طعنه میزنید. (همان ص 101)
د) در اظهار نظر یک کلمهای، هرگز اسم کودک خود را به عنوان گفته تک کلمهای به کار نبرید. وقتی کودک، در طول روز بارها اسم تأیید نشدهی خود را بشنود، شروع میکند به پیوند زدن نامش با عدم تأیید.
ه) در بیان احساسات شخصی، زمانی که احساسات کودک محترم شمرده میشوند، کودک نیز احساسات بزرگسالان را محترم میشمارد.
بخش سوم: تنبیه، تشویق به استقلال، تحسین
تنبیه:
اکثر پدر و مادرها، معلمها، مدیرها و غیره و غیره، تنبیه را عاملی جداناپذیر از امر تربیتی و مدیریتی میدانند. اما آیا براستی این عقیده صحیح است؟ آیا راهی به غیر از تنبیه زیردستان وجود ندارد؟ شاید کلمهی زیردستان به نظر شما کمی ناخوشایند باشد، اما وقتی همانند یک مدیر کارخانه به کودکان رفتار شود و توقع داشته باشیم تابع اوامر ما باشند و به محض تخلف تنبیه و یا حتی "اخراج" شوند، آیا کودکان با زیردستان ما تفاوتی دارند؟ محیط خانواده و فرزندان تفاوت بسیاری با محیط کار و کارمندی دارد! اشتباه نکنید! در محیط کار نیز باید مهربانی و عطوفت باشد ولی این با عشق به فرزندان و همسر یکسان نیست. نمیتوان روشهای تربیتی در محیطهای مختلف را به جای هم به کار برد. حتی روشهای تربیتی در یک محیط نیز تابع زمان است و بر روی یک بچهی 5 ساله نمیتوان تمام روشهای تربیتی که او 4 سال داشت را عملی ساخت. به مبحث اصلی بپردازیم. تنبیه کودکان همواره به همراه خشم و عصبانیتی است که ما به خاطر رفتار کودک دچار آن شدهایم. با کمی دقت و حوصله و صبر و روشهایی که در این جا به آن اشاره میکنیم از کینهتوزیها و رفتارهای ناپسند فرزندان جلوگیری کنید.
مثال:
قبل از اینکه به جایگزینهای تنبیه بپردازیم یک مثال ساده را بیان میکنیم: 2 حالت را در نظر بگیرید، 1) کودکی که با مادر خود به فروشگاه میرود، هنگام خرید شلوغ میکند، در راهروها میدود، مزاحم دیگران میشود و به حرفهای شما گوش نمیدهد. 2) پسری که از پدرش اجازه گرفته و از جعبه ابزار او گاهی اوقات ابزارهای مورد نیاز خود را برمیدارد اما بیشتر مواقع فراموش میکند و ابزار را سر جایش قرار نمیدهد. به نظر شما رفتار والدین با اینها چگونه است؟ در اولین جواب پدر و مادر آنها را تنبیه خواهند کرد، اما آیا راه بهتری وجود ندارد؟ به جوابهای زیر که تعدادی از والدین خودشان آنها را پیشنهاد کردهاند توجه کنید:
· مادر و فرزند میتوانند در منزل، خرید از فروشگاهی "تخیلی" را که دارای وسایل لازم است، با هم تمرین کنند. در این نقش بازی کردن با یکدیگر، مادر میتواند نکات ظریف رفتار اجتماعی در سوپر مارکت را به کودک یادآوری کند.
· آنان میتوانند با کمک یکدیگر، کتاب سادهای را همراه با تصاویر مربوطه بنویسند. این کتاب میتواند شامل مسئولیتهای او به عنوان عضوی از خانواده باشد، یعنی کسی که به حرکت دادن و پر و خالی کردن چرخ دستی مخصوص و جدا کردن اجناس از یکدیگر میپردازد.
· با کمک مادر، کودک میتواند فهرستی تصویری یا نوشتاری از اجناسی که میتواند مسئول یافتن آنها از قفسهها و قرار دادن آنها در چرخ دستی باشد، تهیه کند.
· پدر و پسر میتوانند یک سیستم کارتی به وجود بیاورند که هر ابزاری از کارگاه بیرون برده میشود، در کارت مخصوص خود علامت گذاری شود و وسیلهی اولیه قبل از قرض گرفتن ابزار دیگر، باز پس داده شود.
· پدر میتواند یک مجموعهی "ابزار ساده" به عنوان هدیه تولد برای پسرش تهیه کند و یا پسر میتواند با پسانداز کردن پول توجیبی خود، ابزار مخصوص به خودش را خریداری کند. (همان ص 114 و 115)
.:: راز شهرت ::.
پیرامون اندیشه کارل پوپر
در نیوشای خرد.