کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

دفترچه‌ی خاطرات

دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۸۷، ۰۸:۵۴ ق.ظ

تو از نگفته‌ها پرسیدی

و من در جواب

با ایما و اشاره به تو گفتم که حرف زدن را از یاد برده‌ام

اما

اما نوشتن را نه

من می‌نویسم

می‌نویسم از نگفته‌ها ، از دلتنگی‌ها

از درد و دل‌ها ، از عشق و عاشقی‌ها

من حتی صدای خرد شدن برگ‌ها

در زیر پای عابران را هم می‌نویسم

آن زمان که همه بی‌تفاوت از روی آن‌ها رد می‌شوند

راستی هیچ صدای قناری‌ها را از روی کاغذ شنیده‌ای

آن زمان که دو قناری در کنار هم آواز می‌خوانند

من می‌نویسم

آن زمان که کسی صدایم را نمی‌شنود

و تو

و تو که عزیزترین برایم هستی ،

هنوز هم منتظر صدایم نشسته‌ای؟!

من نمی‌دانم

نمی‌دانم که چه موقع پاییز فرا رسید؟

کی هوا سرد شد؟

چرا این‌قدر هوا بارانی است؟

چرا غروب زیباست؟

و بهار کی می‌آید؟

اما باز هم می‌نویسم

تا شاید تو هم روزی زبان مرا یاد بگیری ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی