کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

دستبندهای شفابخش(2)/ غذای نذری

يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۸۸، ۰۷:۰۰ ق.ظ

اگر قسمت اول دستبندهای شفابخش را نخوانده اید ابتدا بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

دستبندهای شفابخش(۱)

بعد از رفتن سید مصطفی شرایط کاملا عوض شد، بودند از جوون‌های محل که دستبندهای سبز را فقط برای کلاس گذاشتن جلوی دوستانشان و هم سن و سال‌های خودشان می‌بستند...‌ یک جورهایی فکر می‌کردند با این کار ژست روشنفکری برداشته‌اند... اما با رفتن سید و حرف و حدیث‌هایی که از نیانداختن شال سبز و این جور چیزها پیچیده بود محله‌ی ما دو دسته تیپ فکری شده بود، یک عده‌ای می‌گفتند که سید مصطفی به خاطر نیانداختن شال سبز است که از دنیا رفته ... این جماعت یا قبلا دستبند نمی‌بستند یا اگر هم می‌بستند سریع باز کردند و کنار گذاشتند،‌ اما عده‌ی دیگر شال سید  شفاء او به خاطر آن را خرافه‌پرستی و عوام‌فریبی می‌دانستند و دلیل مرگ سید را کهولت سن و مریضی قلبی.

دسته‌ی دوم بعد از چند روز با مشخص شدن طرفدارهایشان یک ستاد تبلیغاتی جلوی مسجد به راه انداختند تماشایی! .... جلوی مسجد ما کافی‌شاپی بود که محل قرارهای جوون‌های محله ما و محلات اطراف بود؛‌ صندلی‌هایش را جمع و جور کردند و بالای در آن نوشتند «ستاد تبلیغاتی کاندیدای اصلح! ....»

خوب البته قرار ملاقات‌ها پا برجا بود و در قالب ستاد تبلیغاتی رسمی و شرعی! شده بود...

***

ایام،‌ ایام سوگواری بی‌بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) بود و مسجد محله‌ی ما بساط عزاداری‌اش مثل سالیان گذشته پابرجا. حاج اصغر آقا مسئول هیات امنای مسجد،‌ شب اول میکروفن را گرفت و از محلی‌ها خواست که اگه دوست دارند پولی،‌ برنجی،‌ حبوباتی برای غذای این چند شب مسجد نذر کنند،‌ فردا صبح بیاورند و تحویل آشپزخانه دهند...

***

صبح جلوی مسجد 7-8 نفری بودند که هر کدام چیزی آورده بودند،‌ جالب بود،‌ آقا آرش هم بود،‌ رئیس ستاد سبزپوش‌ها... بعد از احوالپرسی با حاج اصغر آقا وانتی را که کنار مسجد بود نشان داد و گفت:

«حاجی جان،‌ بچه‌ها زحمت کشیدند و از کاندیدای محبوبمان خواستند که اگر می‌توانند کمکی به این مردم فقیر! نمایند و در این ثواب شریک باشند،‌ ایشان هم قبول زحمت فرمودند و از جیب مبارکشان پول قابل توجهی! را که می‌گفتند «پول نفت نیست!» به من دادند و خواستند که این مواد غذایی را بخرم،‌ البته ناگفته نماند که من اصلا از «پول نفت نیست!» سیدمان چیزی نفهمیدم... بگذریم، این برنج‌ها مال مزارع شمال است... گوشت بشود به تن ملت! که این قدر برنج خارجی و پاکستانی نخورند! خیلی هم گران خریدیم! این پرتقال‌ها را هم از همان مزارع شمال آوردیم که بعد از غذای مسجد پخش کنند، ضمنا یک گونی چای شمال هم آورده‌ایم که تا 4 سال چای مسجد را تأمین خواهد کرد...»

آقا آرش می‌گفت و می‌گفت و چهره حاجی برافروخته‌تر می‌شد،‌ دیگه حاجی دوام نیاورد:

«البته که صحیح است! من از شما و از سیدتان خیلی خیلی تشکر می‌کنم،‌ بالاخره نذر ایشان است... خودشان می‌دانند که کجا باید بدهند... حتما نذر کرده‌اند انتخابات رأی بیاورند؟! نه!؟»

آقا آرش خنده‌ای کرد و گفت:

«اینکه نذر کردن نداره حاجی! مثل روز روشن است ... کسی که به فکر مردم فقیر و محروم است! مشخص است که رأی می‌آورد... مردم مشکل اقتصادی دارند... باید شکمشان را سیر کرد... من نمی‌فهمم این همه سال به سال ما خرج می‌کنیم موشک می‌سازیم و می‌ترکانیم، خوب حداقل نترکانیم و نگه داریم، اصلا مانور می‌دهیم که چی؟ یا موشک می‌فرستیم هوا که چی؟ حالا دیگران فرستادند چه گلی به سرشان زدند که ما بزنیم...؟ یا این همه پول خرج می‌کنیم که انرژی هسته‌ای داشته باشیم... که چی... خوب شده که هر چی کشور قدرتمند! بوده با ما لج افتاده و ما را تحریم کرده، باید یک نفر بیاید که ما را با آن‌ها آشتی بده... مردم گشنه‌اند!!! گشنه!!!»

آرش این را گفت و رفت،‌ حاجی هر چند خیلی عصبانی بود اما می‌گفت نذر حضرت زهرا(س) است ... بالاخره .... بالاخره ... نتوانست جواب خودش را بدهد...

***

شب سوم عزاداری بود... آرش هم مسجد آمده بود... لباس مشکی پوشیده بود و شال سبز انداخته بود و‌ دستبند سبز به دست داشت، گفتم جل الخالق! بعضی‌ها یک شبه سید می‌شوند! مجلس که تمام شد و سفره را انداختند، کنار سفره معرکه‌ای گرفته بود، عجیب و دیدنی! همان حرف‌های صبح روز قبل را می‌زد... دست آخر قضیه برنج و پرتقال را هم گفت،‌ یک دفعه عده‌ی کثیری دست از غذا کشیدند! ... نذر کرده! ما که سید را ندیدیم اما از شما طرفدارهایش که می‌توانیم بفهمیم این سید شما با این نذر کردن‌هایش دنبال چی می‌گردد!

آن شب هیات امنا جلسه‌ی اضطراری گذاشته بود... فردا همه‌ی مواد غذایی را پس فرستادند...

***

کاندیدای ستاد سبزپوش‌ها وقتی این خبر را شیند، خیلی عصبانی شد:

«به من تهمت می‌زنند... این تهمت‌ها از {...} بعید است... باید لایحه‌ای تصویب نمود که مردم امنیت داشته باشند ... کسی نتواند به گروهی تهمت بزند...»

بعد از شنیدن صحبت‌های تبلیغاتی کاندیدای سبزپوش‌ها هر چه فکر کردم نفهمیدم کی به کی تهمت زد! مردم خودشان غذا را پس زدند! مردم گشنه نبودند! ... شاید هم ...!

***

کاندیدای سبزپوش‌ها می‌گفت دولت حق نداره به کشورهای محروم کمک کنه، مگه مردم ما محروم نیستند! باید شفاف‌سازی کرد که این پول‌ها کجا می‌رود! شاید هم کمکی در کار نباشد! یعنی ....

کاندیدای سبزپوش‌ها می‌گفت دولت حق نداره اقلام ضروری مردم را گران کند... سیگار! ... عده‌ی کثیری از مردم ما سیگاری هستند، معتاد هستند... این‌ها نیاز دارند،‌ باید ارزان کرد که استفاده کنند، ... گران کردن این اقلام خلاف شرع است،‌ خلاف قانون اساسی است،‌ خلاف ...

روز بعد از سخنرانی انتخاباتی، دم در قهوه‌خانه محله‌ی ما یک پارچه سبز آویزان شده بود و لُنگی که اکبر آقا شیشه‌های کامیونش را با آن پاک می‌کرد! سبز شده بود...

مردم گشنه نبودند ... مردم مواد می‌خواستند ... تشنه مواد بودند! ....

ادامه دارد...

  • سید مهدی موسوی
  • Google

داستان

دستبندهای شفابخش

سیاسی

نظرات  (۲۶)

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

سلام سید
بابا گل کاشتی! یه بار از حرفای این بچه سوسولا جا خالی ندی
راستی جریان لنگ چی بود؟
  • یکی مثل بقیه
  • آمار فروش نفت :
    1- دولت هاشمی در طول 8سال: 127میلیارد دلار
    2-دولت خاتمی 8سال: 172 میلیارد دلار
    3-دولت قصورگرا 4 سال: 279 میلارد دلار
    توجه کن که دولت احمدی نژاد تو 4 سال به اندازه ی 16 سال نفت فروخته!!!
    حالا تورم
    1- دولت هاشمی با تورم 20% سال 76 به خاتمی تحویل داده شد
    2- دولت خاتمی تورم را به 10.4% کاهش داد و به محمود تحویل داد
    3- دولت قصورگرا تورم را در عرض کمتر از 4سال به 25.4% رساند!!!!!
    درآمد نفتی 4سال:279میلیارد دلار= رشد 15 درصدی تورم
    سلام سید جون.

    دو نوشته ی اخیرتو درباره ی انتخابات خوندم. نیتت خیر و قلمت تواناست ولی رک و راست بگم من این جور نوشتنو نمی پسندم. قرار نیست ما همه رو از خودمون برونیم. این حتی با مشی دکتر احمدی نژاد - که من و شما هر دو طرفدارشیم - تعارض داره. حالا اگه یکی اسمش آرش بود یا موهای آنچنانی داشت یا توی ستاد فلانی کار کرد دلیل نمی شه که اون رو اهل نماز ندونیم یا از اومدنش به مسجد و مشکی پوشیدنش تعجب کنیم. وظیفه ی ما حمایت از کاندیدای مورد نظر خودمونه. حمایت هم به معنی تایید صد درصد عملکرد کسی نیست. فرصت طلبا همینو می خوان که ما چنین حرفایی بزنیم که اونا این حرفا رو به دکتر نسبت بدن. مراقب باشیم.
    سلام

    سوم خرداد، روز آزادسازی خرمشهر، گرامی باد ...

    درود
    نخست : جواب "یکی مثل همه"
    برادر این آمارا به درد خودت می خوره ...
    ضمنا : بدبخت ترین آدمها کسانی هستند که آخرتشون رو به دنیاشون می فروشند و بدبختر از اونها کسانی هستند که آخرتشون رو به دنیای دیگران می فروشند..

    دویم: برادر سید مهدی یک عکس جالب برای مطلبتون البته تو سایت بندیر قرار دادم..
    بدرود
    باسلام
    باامید موفقیت هرچه بیشتر در فظای نت.
    یکی از روش های موفقیت در زندگی درس گرفتن ازعبرت هاست.پس در حرکت بزرگ انتخابات نیز باید ازعبرت هادرس بگیریم.
    به زودی با مطلب"عبرت-بنی اسرائیل-تعالی"
    تا عدل راهی نیست
    یاعلی
    به سید مهدی
    به سید مهدی
    به سید مهدی
    سلام
    شماها گاهی اوقات همه چی رو با هم قاطی می کنید.
    مثل بچه ای می مونید که فکر می کنه هر کردی گردوئه.
    فکر کنم چند روز دیگه درختا رم قطع می کنید میگید سبزن!
    خدا هدایتتان کند
    یا علی
  • خورشید ایل
  • سلام
    با « پرده ای که ناتمام ماند...» به روزم.
    ضمناً لینکتون کردم.
    یا علی...
    به نام خدا
    با سلام . مثل همیشه زیبا بود . آفرین و ممنون به خاطر قلم زیبایتان
    راستی بی خیال این جماعت ان شاء الله بزه بشید . جز غر زدن کار دیگه ای بلد نیستن . بی خیالشون
    موفق باشید
    التماس دعا
    سلام برادر
    خوب دادی دست بنده خدا امام مرحوم!!!
    یادت باشه خاطره سیگار رو فقط کاندیدای سبزها نگفته، قبل از اون هم من چندجای دیگه شنیده بودم...
    برای پیروزی احمدی نژاد، البته که میشه امام رو هم تخریب کرد...
    پاسخ:
    یا علی
    به سید مهدی
    به سید مهدی
    به سید مهدی
    سلام
    شماها گاهی اوقات همه چی رو با هم قاطی می کنید.
    مثل بچه ای می مونید که فکر می کنه هر کردی گردوئه.
    فکر کنم چند روز دیگه درختا رم قطع می کنید میگید سبزن!

    خدا هدایتتان کند
    یاعلی
    از بدترین نوشته ها بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!خیلی بد ................افتضاح
    سلام
    نظر یکی رو تو وبلاگ یکی خوندم خوشم اومد چون مناسب آدمایی مثل شماست:
    تا اخراج دشمنان ملک و ملت از ساختمان ریاست جمهوری چند روزی بیش
    نمانده است...
    همه ما باید بدانیم که احمدی نژاد نه با رای طرفدارانش
    بلکه با قهر کردن مخالفینش با صندوق های رای برنده شد...
    به همه دوستان خود بگویید که با انتخابات قهر نکنند...
    با قهرکردن چیزی حل نمی شه...
    یا حسین
    پاسخ:
    سلام. کسی با انتخابات قهر نکرده شما چطور؟
    سلام ...
    خوبه حرف مسخره هم می زنید مردم جلب میشن
    ادامه بدین
    شما قدرت تفکیک مسایل رو از هم ندارید
    چرا پخش کننده سیب زمینی؟

    چرا احمدی نزاد؟
    سلام
    کارتون خوب
    مشتاق شدم تبادل لینک داشته باشیم اگر تمایل داشتید بنده رو با عنوان عکس و پوستر مذهبی لینک کنید و به من خبر بدید با چه عنوانی لینکتون کنم
  • ارغوانی ها
  • ما رو هم بلینک
    با صلام خدمت دوسط گرامی ،
    منتظر نظراط تعسیرگذار شما هصتم ، به روزیم ،
    یا حق http://ids.blogfa.com/
    قابل توجه دوستی که در مورد تورم گفته بودند:
    تورم در سال 74 در دولت آقای هاشمی 49 درصد بوده.البته شاید سن شما به این چیزها قد نده
    در مورد فروش نفت به اندازه 16 سال هم باید بدونید که شاید به اندازه 30 سال کار عمرانی انجام شده.پروژه هایی تکمیل شدند که بعضی هاشون شاید از اول انقلاب کلید خورده بودن
    به سید مهدی
    به سید مهدی
    به سید مهدی
    سلام
    شماها گاهی اوقات همه چی رو با هم قاطی می کنید.
    مثل بچه ای می مونید که فکر می کنه هر کردی گردوئه.
    فکر کنم چند روز دیگه درختا رم قطع می کنید میگید سبزن!
    خدا هدایتتان کند
    یا علی
  • خورشید ایل
  • به نام خدا
    یا مطالب داغ و بکر انتخاباتی به روزم...
    یا علی
    سلام...عجب....چی بگم از ضعف یه آدم...بهرحال مرسی ازآپت.راستی اینارودیدین؟
    www.dolatyar.ir
    www.dolateyar.ir
    توسایت دولتیارازمتون قشنگتون استفاده میشه.یه سر بزن.
    سلام وبلاگ خوبی دارید
    موفق باشید .
    با مطلب دورنگی ، سالوس ،ریا و تزویر به روزم
    رنگ سبز یادگارزهراواولادزهراست آنراپاس بداریم وهمه برای اعتلای سبزی وسرزندگی درکشورمان تلاش کنیم بارای سبز
    اَللّهُمَّ عجل لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ
    همراه شو عزیز
    تنها نمان به درد
    کین درد مشترک
    هرگز جدا جدا درمان نمیشود
    رای به صداقت
    به شفافیت
    به شایسته سالاری
    به علم و سواد
    مبارزه با فساد اقتصادی
    مبارزه با باجناق سالاری و مدرک جعلی
    مبارزه با عوامفریبی
    مبارزه با نهضت سیب زمینی
    رای ما به اصلحترین کاندید
    "میرحسین موسوی"


    به سایت
    havadaran.tk
    برین و به موسوی رای بدین.
    http://www.e1532.blogfa.com
    به میر حسین:

    سیدی تنها به رنگ سبز نیست
    هیچ دانی، مادر سادات کیست؟

    سبزیعنی عاشق مولا شدن
    در دفاع از علی، زهرا شدن

    سبزیعنی عشق تا نور و بلا
    با حسین فاطمه تا کربلا

    طالب سبزم، نه آن سبز ریا
    سبز هم بازیچه شد، مهدی بیا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی