کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

میزگردی با عنوان «تحلیل اکران فیلم‌های پاییزی» در برنامه‌ی هفت جمعه 1 دی ماه، با حضور مسعود فراستی و امیر قادری برگزار شد که در این یادداشت، بررسی و تحلیلی بر صحبت‌های مطرح شده در آن خواهیم داشت.

بحث اصلی این میزگرد که اختصاص به جایگاه مخاطب در سینمای ایران داشت وارد بحث خصوصی‌سازی و ممیزی در سینما شد. به نظر نگارنده این جمله‌ی مسعود فراستی که «ما نمی‌توانیم بگوییم فیلمی می‌سازیم که ارزش‌ها را مطرح می‌کند اما مخاطب ندارد. چون ما داریم سلیقه خودمان را به جای سلیقه مخاطب تحمیل می‌کنیم» یکی از مهم‌ترین نکات کلیدی در این صحبت‌ها بود. این مسئله از دو منظر قابل بررسی است:

اول آنکه ما سینماگرانی داریم که با دغدغه‌های دینی و اعتقادی فیلم‌های با محتوای بسیار خوب و بدون فرم سینمایی می‌سازند و نفروختن فیلم را به عدم حمایت موسسات و مراکز فرهنگی! ربط می‌دهند. چرا که همان کسانی که بودجه‌ی هنگفتی برای تولید یک فیلم پرداخت می‌کنند، متأسفانه گاهی انگیزه‌ای برای تبلیغات و فروش همان فیلم ندارند و خود سینماگر نیز با اعتقاد به اینکه «ما باید از جاذبه‌ی کاذب سینما عبور کرده و به فرم سینمایی خودمان برسیم»، بدون در نظر گرفتن جایگاه مخاطب در همین سینما، فیلم تولید می‌کنند. البته این مسئله جاذبه نیاز به بررسی در یادداشتی دیگر دارد که بعداً به آن خواهیم پرداخت.

موضوع دوم به جمله‌ی آخر و سلیقه‌ی مخاطب مربوط می‌شود. چه کسی سلیقه‌ی مخاطب را تشخیص می‌دهد؟ آقای قادری در میزگرد مذکور شدیداً تاکید داشتند که ما باید همه چیز تولید و توزیع یک فیلم را به کمپانی‌های ساخت فیلم بسپاریم و مسئله نظارت بر همین فیلم‌ها را نیز خود مردم انجام دهند. یعنی مردم انتخاب کنند که چه فیلمی را ببینند یا نبینند. هر چند ایشان به این مسئله اشاره کردند که موضوع بحث ما ممیزی نیست اما جمع کثیری از کسانی که به دنبال خصوصی‌سازی سینما هستند، معتقدند که باید کل بحث نظارت بر سینما و ممیزی به همان بخش خصوصی واگذار شود.

بحث خصوصی‌سازی در سینما نیز موضوع یادداشت مفصل دیگری است که در اینجا نمی‌گنجد. اما برای مشکلات موجود بر سر خصوصی‌سازی می‌توان به عدم اعتماد سرمایه‌گذار خصوصی به سودآوری در سینما، تعداد بسیار پایین سالن‌های سینمایی در ایران و از همه مهم‌تر و حیاتی‌تر بحث قاچاق فیلم در ایران اشاره کرد. و قاچاق فیلم با اینکه توسط مسئولین مربوطه تا حدودی کنترل شده است و فیلم‌های روی پرده کمتر قاچاق می‌شوند اما در توزیع در شبکه خانگی هیچ‌گونه نظارتی بر قاچاق این فیلم‌ها وجود ندارد و براحتی حتی در مغازه‌ها نیز نسخه رایت شده‌ی فیلم‌ها به فروش می‌رود.

به بحث اصلی یعنی مخاطب و ممیزی برگردیم. اگر مروری بر سینمای پس از انقلاب داشته باشیم با انواع و اقسام ممیزی‌های مختلف روبه‌رو خواهیم شد. یعنی در هر دوره از حضور مسئولین سینمایی، فیلم‌هایی توقیف شده‌اند که در دوره‌ی بعدی این محدودیت از آنها برداشته شده است. جدا از اینکه برخی از این فیلم‌ها به دلیل عدم رعایت چارچوب‌های دینی و قانونی، به درستی توقیف شده‌اند، در برخی از اوقات اعمال سلیقه‌های شخصی و یا فشارهای سیاسی سبب توقیف یک فیلم شده‌اند. خوب در این شرایط آیا سرمایه‌گذار بخش خصوصی رغبتی برای ساخت فیلم‌های با موضوع سیاسی و اجتماعی می‌کند؟

برخی از سینماگران ما در حال حاضر ادعا دارند که صد در صد فیلم‌شان را بخش خصوصی ساخته است. آیا این فیلم‌ها همین چیزهایی نیست که به اسم طنز اما با لباس لودگی ساخته شده‌اند؟ البته خوشبختانه فروش همین فیلم‌های به اصطلاح طنز نیز روزبه‌روز کاهش می‌یابد چرا که همان بخش خصوصی هنوز که هنوز است درک صحیحی از نوع نگاه مخاطبانش ندارد. البته اشتباه نشود. نگارنده از فروش پایین فیلم‌ها خوشحال نیست بلکه معتقد است تولیدات بالای سینمایی و تعداد تماشگران بیشتر نشان دهنده‌ی سطح بالای فرهنگی جامعه است و همین فروش پایین آثار مبتذل نشان‌دهنده‌ی بالارفتن سطح شعور و درک مخاطبان است اما آیا آزاد گذاشتن و برداشتن صددرصدی ممیزی کمکی به رشد سینما می‌کند؟

همین سایت کافه سینما که توسط آقای قادری و دوستان ایشان بروزرسانی می‌شود، در یادداشتی که پس از برنامه‌ی هفت منتشر می‌کند راه اصلی رشد سینمای ایران را آزادگذاشتن بی قید و شرط سینماگران می‌داند و می‌گوید: «به مرحله‌ای رسیده‌ایم که دیگر نمی‌توان جلوی جریان آزاد اطلاعات را گرفت و در چنین شرایطی، تنها راه حرکت به جلو، همراهی با این جریان آزاد است.» پس به اعتقاد همین دوستان ما در سبک و محتوا باید مقلد این جریان فیلم‌سازی غربی باشیم که بتوانیم سینمای خودمان را رشد بدهیم.

بله صحبت‌های آقای فراستی و آقای قادری در زمینه دولتی بودن سینمای ایران و آسیب‌هایی مثل دغدغه نداشتن سینماگران نسبت به فروش کاملاً صحیح است. همان‌طور که وجود فیلم‌هایی که با پول بیت‌المال و توسط برخی از همین دستگاه‌های دولتی مدعی مثل حوزه‌ی هنری، شهرداری و... ساخته شده‌اند و همچنان توقیف هستند نیز صحیح است. اما یک نکته‌ی مهم را فراموش نکنیم؛ فیلم «یک خانواده محترم» هم با حمایت بخش دولتی و به گفته‌ی مسعود فراستی از همین سیستم غلط ساخته شده است و نکته‌ی جالب‌تر آنجاست که به دلیل وجود سرمایه‌گذار فرانسوی، سازندگان فیلم خواسته یا ناخواسته نمی‌توانند از اکران این فیلم در فرانسه و احیاناً در هر جای دیگری جلوگیری کنند همان‌طور که در کمپانی‌های هالیوودی نیز فقط و فقط سرمایه‌گذار حرف اصلی را می‌زند نه کارگردان و نه نویسنده و نه دیگران.

خصوصی‌سازی سینما خیلی هم خوب و صحیح است اما حرکت به سمت خصوصی‌سازی یک شبه اتفاق نمی‌افتد.



نظرات  (۶)

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

سلام. امیر قادری خوب ژست میگیره. ازش خوشم میاد.

وگرنه همه ما هم که دوست داریم سینما سر و سامون بگیره. ای کاش به اون بخش از حرفهاش که به سانسور اشاره کرده بود هم می پرداختید.
پاسخ:
کمرنگ: سلام. متن کامل صحبت هاش روی کافه سینما هست. اون سانسور هم بله بد نبود اشاره ای بهش می کردم. ممنون.
مرگ بر ممیزی!
سلام. چه عجب بعد از دو تا مطلب شعر یه یادداشت منتشر کردی!
پاسخ:
کمرنگ: سلام. هعی... ما دلتنگی هامون را پشت یادداشت هایمان مخفی می کنیم...
در اینکه شما نسبت به وجود سینما دلسوزی می کنید شکی نیست. اما اینکه این صحبت ها و نیت خوانی امیرقادری و مسعود فراستی صحیح است یا نه شما باید جواب بدهید. یعنی از این میزگرد برداشت می شد که آنها مخالف بحث ممیزی هستند؟ یعنی به صراحت بیان شد؟
پاسخ:
کمرنگ: متن کامل صحبت ها در کافه سینما موجود است. بهتر است اگر برنامه را دیده اید، مجدد آن متن را هم بخوانید. باز هم اگر سوالی بود در خدمتیم.
  • اول شخص مجهول
  • به کجا میخواهیم برسیم ما؟
    یا مسیر را پیدا نمی کنیم یا درمسیریم ودرجا میزنیم!!
    یاد جمله ای از کتاب حرکت "عین صاد" افتادم.عاشق این جمله ام :
    مهم این نیست که من در نورم یا در تاریکى؟ مهم این است که نور در راه من افتاده یا در چشم من؟ نورى که در چشم افتاده، کور مى‏ کند، ولى نورى که در راه افتاده، عامل حرکت است.
    یاعلی
    پاسخ:
    کمرنگ: سلام. جمله بسیار زیبا و دقیقی است. خدا عاقبت ما را به خیر کند.
  • سید مهدی موسوی
  • سلام. نمیشه آدم برای خودش هم کامنت بگذاره؟ مثل وقتی که کسی برات پیامک نمی فرسته و خودت برای خودت پیامک میفرستی؟...
    و همه فراموش خواهند کرد
    که من در تمام عمرم
    تنها دوبار شاعر شدم
    یک بار با دیدن تو
    بار دیگر با ندیدن ات
    (سیروس جمالی)

    پ.ن: من این روزها منتظر دوباره شاعر شدنم هستم...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی