خودکمبینی و تنبلی مهمترین عوامل عقبماندگی ایران در گذشته
دستیابی ایران به آخرین مرحلهی غنیسازی و تکمیل چرخهی سوخت هستهای آخرین خبری بود که در زمانی بسیار کوتاه فضای رسانهای جهان را مورد توجه خود قرار داد و بر روی همهی تلکسهای خبری قرار گرفت، البته ناگفته نماند که بسیاری از همین رسانهها در اقدامی که چندان هم برای ما ناآشنا نیست و در مقابل دیگر پیشرفتهای ایران خصوصاً در تسلیحات نظامی دیده میشود شروع به جوسازی علیه این تجهیزات و فناوریها نمودند.
پرتاب موفقیتآمیز ماهواره امید نیز که تمام مراحل مربوط به آن، از ساخت ماهواره گرفته تا جایگاه پرتاب و خود موشک پرتابکننده تولید ملی بود، به سرنوشتی اینچنین در رسانههای وابستهی غربی داشت.
بگذارید به زمانی نه چندان دور برگردیم، جنگ ... . جنگ جدا از ویرانیها و تلفات انسانی که برای ما داشت یکی از عوامل پیشرفتهای ما در تسلیحات نظامی شد، اوایل جنگ را خیلیها به یاد میآورند، آنجا که ما دانش ساخت یک ماشین جنگی و یک اسلحه ایرانی را هم نداشتیم؛ چه برسد به ساخت هواپیماهای جنگنده و تانک و ... زمان گذشت و جنگ به اتمام رسید. تجربهی بدست آمده از جنگ و اعتماد به نفسی که از پیشرفتها حاصل شده بود قوت قلبی برای دانشمندان جوان ایرانی بود تا دیگر پیشرفتها را برای ما رقم بزنند. اما هنوز ناکافی بود، ناکافی نه برای دانشمندان جوان بلکه برای عدهای از مسئولان و عدهای دیگر از مردم، چرا؟
خودکمبینی مهمترین عامل عقبماندگی ما در سالهای گذشته بود، در این میان، مسبب اصلی همین خودکمبینی، بزرگ دیدن دشمن و عدم اعتماد به نفس کافی بود.
این مسئله در جریان تولید سوخت هستهای و تکمیل نیروگاه بوشهر بسیار پر رنگ میشود، زمانی که در دولت اصلاحات تعلیق غنیسازی داوطلبانه از سوی ایران انجام گرفت و تمام تجهیزات و مراکز مربوط به سازمان انرژی اتمی ایران پلمپ شد. دکتر احمدی نژاد در روز ملی فناوری هستهای امسال تعبیر بسیار جالبی به کار بردند که «در آن زمان حتی اره آهنبر ما را هم پلمپ کردند!» چه فاصله ژرفی است میان این نگاه و نگاه دیگران. ترس از قدرت بیگانگان همواره در روح برخی از مسئولان ما وجود داشته است، ترسی که ناشی از بزرگ دیدن دشمن و عدم اعتماد به نفس کافی است.
تاریخ گواه بسیار روشنی است از نتایج معکوس که ما از باج دادن به دشمن گرفتهایم، چه امتیازهایی که از روی بیعرضگی و ترس داده شدند، چه پیمانهای ننگینی که شرف و عزت ما را به باد دادند و چه و چه. این موارد مربوط به زمان قبل از انقلاب بود، بعد از انقلاب نیز شرایط مشابهی هر چند در سطح نازل، وجود داشت؛ اما رنگ دیگری به خود گرفت، بحث عناد و دشمنی بعضیها با نظام جمهوری اسلامی را کنار میگذاریم، اما تصمیمهایی که بسیاری از آنها از روی خودکمبینی گرفته شدند پیشرفت علمی و صنعتی ما را سالها به عقب انداختند، البته خود مردم نیز از همین شرایط و تفکر الگو گرفتند.
عدم پشتکار لازم و یا همان تنبلی یکی دیگر از عوامل عقبماندگی ما در گذشته بود، البته این تنبلی مدرن از بین نرفته است، اما کمتر از قبل است. میپرسید تنبلی مدرن چه سیقهای است، تنبلی مدرن تنبلی است که بیشتر افراد خیلی دیر به آن پی میبرند، آنها در خیال خودشان فکر میکنند که از تمام توان و تلاش خود استفاده کردهاند اما نتیجهای نگرفتهاند، چرا؟ باز هم عدم اعتماد به نفس کافی اینجا خودش را نشان میدهد؛ اگر ما به رحمت و لطف الهی امید داشتیم، اگر وعدههای الهی را جدی میگرفتیم، اگر قرآن میخواندیم و به آن عمل میکردیم سالها جلوتر از آن چیزی بودیم که الان هستیم.
کسی در این کره خاکی نیست که حداقل یک بار نام ایران و یک بار نام احمدی نژاد را نشنیده باشد، حضور احمدی نژاد در اجلاس دوربان و سخنرانی کمسابقهی وی و تلاشهای گستردهای که از قبل برای جلوگیری از دعوت ایران شده بود و تلاشهایی که برای خراب کردن برنامه سخنرانی انجام شده بود گواه روشنی از عناد و دشمنی برخی از کشورهای معلومالحال نسبت به ایران است. اکنون غرب به این باور رسیده است که زبان زور و تهدید راه به جایی نخواهد برد و ایران کشوری نیست که همچون عراق و افغانستان بتوان براحتی به آن نفوذ نموده و حکومت را در دست گرفت. اکنون ایران بدون شک یک ابرقدرت جهانی است، ابرقدرتی که در جهت ایجاد صلح جهانی تلاش میکند و آیندهای بسیار روشن خواهد داشت.
شنیدن برنامههایی که برخی از رجال سیاسی برای بعد از رای آوردن خود دارند خشم هر ایرانی آزاده و آرمانطلب را برمیانگیزد، وعدههایی از تعلیق غنیسازی، بدست آوردن آبروی از دست رفته ایرانی! ، جلب توجه غرب به ایران! گفتگوی ... و ...
اصولگرایی همچنان ادامه دارد...
چه عجب ؟! یه سری هم به ما زدی !!
در باره سوخت هسته ای ماهواره امید و ... بسیار به جا نوشتید. اتفاقات و پیشرفتهای 3 سال و نیم گذشته نسبت به 16 سال ما قبل آن برتری دارد