کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

امروز همین‌طوری یاد 4 سال پیش افتادم، مرحله اول انتخابات بود، عجب استرسی بود... خودمون را به در و دیوار می‌زدیم و بحث می‌کردیم که آقا، احمدی‌نژاد فلان است، بهمان است و... بعد از رای دادن خدا را شکر کردیم که: خدا را شکر انتخابات تمام شد، ان شاء الله که دور اول تمام است؛ هر چند مطمئن بودیم که به دور دوم می‌کشد. وقتی اعلام کردند که انتخابات به دور دوم کشیده است، با کمال ناباوری بهم نگاه کردیم که: نه!!! یک هفته دیگه هم!!! اما رای آوردن احمدی‌نژاد ارزشش را داشت که کنکور را فدای آن کنیم. (خدا را شکر که همان سال دانشگاه قبول شدم). 4 سال مثل آب خوردن گذشت، با حواشی عجیب و غریب و توهین‌هایی که به شخص احمدی‌نژاد، به رهبری(به طور مستقیم و غیر مستقیم) و به دیگر افراد جامعه می‌شد...

این 4 سال را نمی‌خواهم تشریح کنم که اصلا حوصله آن را ندارم. اما بگذارید از زمستان87 بگویم، 5-6 ماه مانده به انتخابات فضای سیاسی کشور به سمت و سوی بحث‌های انتخاباتی پیش می‌رود و ما نیز باز هم تجربه سال 84. گذشت و گذشت تا خرداد ماه رسید. من اصولا علاقه‌ای به نوشتن مطالب سیاسی ندارم، خصوصا در وبلاگی که آن را به فرهنگی اجتماعی نام‌گذاری کرده‌ام. اما وقتی دیدم موج سبزپوشی دیگر یک اتفاق سیاسی نیست و به دیگر پارامترهای یک جامعه سالم ضربه می‌زند، قلم برداشتم، ببخشید کی‌برد برداشته و شروع به نوشتن کردم، خودکم‌بینی و تنبلی مهم‌ترین عوامل عقب‌ماندگی ایران در گذشته، دستبندهای شفابخشدستبندهای شفابخشخودکشی در باتلاق و ... هر چند خیلی از دوستان آن ها را نخواندند!!!

الان از این نوشتن‌ها پشیمان نیستم که مطمئن هستم کسی بجز احمدی‌نژاد از بین این 4 نفر نباید انتخاب می‌شد، ایشان خیرالرجال بودند. بعد از انتخابات و درگیری‌ها و ... با خودم گفتم که دیگر سیاسی نمی‌نویسم و به سراغ مطالب قبلی خودم می‌روم که الان هم کار خودم را می‌کنم و مطالب مورد علاقه خودم را می‌نویسم اما...

آقای احمدی‌نژاد، کمی یواش‌تر!!! پیاده شوید با هم برویم! چرا صدای انتقادها را نمی‌شنوید؟ آقای مشایی فردی ولایی هستند؟ شما چطور؟! ما را مایوس از این انتخابی که کرده‌ایم نکنید!

من حوصله نوشتن سیاسی نداشته و ندارم اما به اینجای آدم می‌رسد!!! فرمایشات مقام معظم رهبری را مد نظر خود داشته باشید، الان وظیفه نخبگان بسیار سنگین است، مبادا حرفی بزنیم و آشوبی بپا کنیم که در این صورت خائن به نظام هستیم!

سخنی هم با خوانندگان این وبلاگ:

ممنون از نظراتی که می‌دهید و درخواست‌هایی که برای نوشتن دوباره می‌کنید که بعضی از آن‌ها را به دلیل شخصی بودن نمی‌توانم تایید کنم، (پس گله‌ای از تاییدی بودن آن‌ها نکنید) ان شاء الله دوباره برمی‌گردم و می‌نویسم، فقط اینکه این وبلاگ پس از طوفان است، بالاخره باید خرابی‌های طوفان‌ها را درست کرد یا نه! کمی زمان می‌برد اما همه می‌توانند خرابی‌ها را درست کنند؛ (هر چند بعضی از خرابی‌ها هیچ وقت قابل تعمیر و درست شدن نیستند، مثل دل که اگر بشکند هر چسبی را برای چسباندن آن نمی‌توان استفاده کرد... شاید هم برای همیشه همان طور شکسته بماند، ای کاش...)

شعر این هفته را تقدیم می‌کنم به همه...

 

همزاد عاشقان جهان(3)

... اما

اعجاز ما همین است:

ما عشق را به مدرسه بردیم

در امتداد راهرویی کوتاه

در آن کتابخانه‌ی کوچک

تا باز این کتاب قدیمی را

که از کتابخانه امانت گرفته‌ایم

- یعنی همین کتاب اشارات را-

                            با هم یکی دو لحظه بخوانیم

*

ما بی‌صدا مطالعه می‌کردیم

اما کتاب را که ورق می‌زدیم

تنها

گاهی به هم نگاهی...

ناگاه

انگشتهای «هیس!»

ما را

از هر طرف نشانه گرفتند

انگار

غوغای چشم‌های من و تو

                            سکوت را

در آن کتابخانه رعایت نکرده بود!

(قیصر امین‌پور- دستور زبان عشق)

  • سید مهدی موسوی
  • Google

سیاسی

جامعه

خاطره

شعر

نظرات  (۵)

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

قابل توجه جناب پس از طوفان و خوانندگان محترم ،
همه ی طوفان ها خرابکار نیستند !!!
طوفان مفید ، سازنده ، ارزشی ، پرمحتوا ، حقجو ، عدالتخواه و درکل همه چی تموم هم داریم ، یکیش خود من !!!
یاحق...
سلام سید عزیز!

بالاخره نامه ی رهبری هم منتشر و بر همه روشن شد که ایشون نظرشون رو در تاریخ 27 تیر ابلاغ کرده اند. بنا بر این، بر پایه ی نظر شما و خیلی از طرفداران آقای دکتر احمدی نژاد، ایشون فردی ضد ولایت فقیه است که شما رو ناامید کرده.

اما یه سئوال اساسی: فارغ از بحث درباره ی سوتی های آقای مشایی، آیا طبق قانون، رهبری حق داره این حق قانونی رئیس جمهور – انتخاب معاون اول خودش – رو از او سلب کنه؟!

به احمدی نژاد به این دلیل افتخار می کنم که از حق قانونی خودش کوتاه نیومد و تا آقای مشایی خودش استعفا نداد، تصمیمی درباره ی او نگرفت و توجه نکرد که بهش ضد ولایت فقیه یا هر چیز دیگه ای بگن.

پاسخ:
یا علی عزت زیاد
سلام دوباره

1. شما مستقیماَ نگفتید که احمدی نژاد ضد ولایت فقیهه، ولی وقتی بهش می گی ناامیدمون نکن، یعنی خودت رو ضد ولایت فقیه معرفی نکن. البته این برداشت منه.

2. بالاخزه سئوال من جواب داده نشد: آیا طبق قانون، رهبری حق داره این حق قانونی رئیس جمهور – انتخاب معاون اول خودش – رو از او سلب کنه؟

3. این خیلی خوبه که جنبش دانشجویی با کسی تعارف و نسبت خاوادگی نداشته باشه، به شرطی که این قدر شجاعت و آزادی اندیشه داشته باشه که این تعارف نداشتن رو به رهبری هم تسری بده. فکر می کنی خود رهبر هم دوست داره که شما هیچ نظری مخالفش نداشته باشی؟ رهبری که خودش به دانشجوها توصیه می کنه که دربارهی مسائل فکر کنید و نظر بدید، حتی اگه به نتیجه ای خلاف نظر من رسیدید و حتی می گه اون نظر خلاف رو به من هم منتقل کنید.
سلام از شعرهای سروده خودت هم تو وب بذار
ممنون
هاشمی درمراسم تنفیذ احمدی نژاد کجاخواهدبود؟؟؟؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی