تقویت جناح فرهنگی مومن کار پیچیدهای نیست
تاکید جدید مقام معظم رهبری بر لزوم تقویت جناح فرهنگی مومن در کنار برشمردن نقاط قوت نیروهای جوان و مستعد، هر چند که تاکیدی تازه نیست اما در شرایط کنونی معنا و مفهوم خاصی پیدا میکند.
اول آنکه رهبر معظم انقلاب بارها و بارها حل همهی مسائل ریز و درشت کشور را در گرو نحوه برخورد و تعامل با مسائل فرهنگی دانستهاند.
«فرهنگ ستون فقرات حیات یک ملت و هویت یک ملت است. فرهنگ مایهی اصلی هویت ملتهاست. فرهنگ یک ملت است که میتواند آن ملت را پیشرفته، عزیز، توانا، عالم، فناور، نوآور و دارای آبروی جهانی کند. اگر فرهنگ در کشوری دچار انحطاط شد و یک کشور هویت فرهنگی خودش را از دست داد، حتی پیشرفتهایی که دیگران به آن کشور تزریق کنند، نخواهد توانست آن کشور را از جایگاه شایستهیی در مجموعهی بشریت برخوردار کند و منافع آن ملت را حفظ کند.» (بیانات در جمع کارکنان سازمان صدا و سیما 28/02/1383)
ایشان در دیدار اخیرشان با مجلس خبرگان رهبری نیز با گلهمندی از مغفول ماندن مسائل فرهنگی میفرمایند:
«با مسائل فرهنگى شوخى نمیشود کرد، بىملاحظگى نمیشود کرد؛ اگر چنانچه یک رخنهى فرهنگى بهوجود آمد، مثل رخنههاى اقتصادى نیست که بشود [آن را] جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یا یارانهى نقدى داد؛ اینجورى نیست، به این آسانى دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، مشکلات زیادى دارد» (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 15/12/1392)
دوم؛ حضرت آیت الله خامنهای از واژهی «تقویت» استفاده میکنند و نه «تشکیل»؛ به عبارت دیگر با توجه به فرمایشات چند سال اخیر رهبری، ما مدتهاست که از مرحلهی «لزوم تشکیل جناح فرهنگی مومن» گذشتهایم و تا امروز از نظر کیفیت و کمیت نیروها، آثار و توزیع آثار پیشرفتهای چشمگیری داشتهایم. اما سوال این است که آیا این پیشرفتها به حد و اندازه لازم ـ به تناسب گذشت 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ـ بوده است؟ آیا ما یک جبهه و جناح فرهنگی منسجم و قدرتمند تشکیل دادهایم؟
سوم؛ در کنار نیروهای پیشکسوت آنچه که سبب پیروزی گفتمانی و حقیقی جناح فرهنگی مومن خواهد شد، حضور نیروهای جوان، مومن و با استعداد است. حضرت آیت الله خامنهای در همین دیدار اخیر با اعضای مجلس خبرگان رهبری میفرمایند:
«واقعاً باید قدر جوانان مؤمن و انقلابى را همه بدانند، همه؛ این جوانان مؤمن و انقلابىاند که روز خطر سینه سپر میکنند، هشت سال جنگ تحمیلى میروند توى میدان؛ اینها هستند. افرادى که نسبت به این جوانها با چشم بدبینى نگاه میکنند یا مردم را بدبین میکنند، خدمت نمیکنند به کشور؛ به استقلال کشور، به پیشرفت کشور، به انقلاب اسلامى خدمت نمیکنند. این جوانها را باید حفظ کرد، باید از اینها قدردانى کرد، امروز هم بحمدالله کم نیستند و زیادند. [نباید] با عناوین گوناگونى بخواهیم این جوانهاى مؤمن را طَرد کنیم و منزوى کنیم؛ که البته منزوى هم نمیشوند؛ آن جوانهاى مؤمنِ پرانگیزه، با این حرفها منزوى نمیشوند اینها؛ لکن خب، ما باید قدر اینها را بدانیم.»
سوال این است که این «جناح فرهنگی مومن» چطور تقویت میشود؟ و اصلا تقویت این جناح بر عهده چه کسی است؟ اجازه دهید که به این سوالات با همان مفاهیم اولیهی «تولید، توزیع و مصرف» پاسخ دهیم.
1) تولید
تولید آثار فرهنگی، در سطوح مختلف توسط تک تک افراد یک جامعه صورت میگیرد. یعنی هر فرد به تناسب نوع رفتار و کنشهای خودش میتواند مولد یک اثر فرهنگی ـ حتی به ظاهر کوچک و خورد ـ باشد. یعنی با انگیزههای شخصی و تواناییهای خودش میتواند یک اثر فرهنگی قوی در خدمت انقلاب و اسلام ایجاد کند و نه تنها میتواند بلکه وظیفه ذاتی او نیز میباشد.
در این میان دولت با در اختیار داشتن منابع اصلی کشور نقش بسیار پررنگی در حوزه فرهنگ دارد اما چرا جناب آقای روحانی میگویند: «البته خوشحالم که وزیر ارشاد به ندای رهبر انقلاب بلافاصله پاسخ داد اما باید پرسید چه مقدار از مسائل فرهنگی در اختیار وزیر است و چه مقدار بودجه فرهنگی در اختیار دولت قرار دارد؟» و در ادامه میگویند: «بودجه عظیم فرهنگی در اختیار بخشهایی است که لااقل تحت نظارت قوه مجریه نیستند.» (سخنرانی رئیسجمهور در اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات، 17/12/1392)
آیا مسائل فرهنگی در چاپ کتاب و روزنامه و ساخت فیلم و سریال خلاصه میشود؟ آیا مسائل اقتصادی و سیاسی تاثیرگذار و تاثیرپذیر از مسئلهی فرهنگ نیستند؟ نقش دولت در تقویت جناح فرهنگی مومن نه تنها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خلاصه نمیشود بلکه تمام وزارتخانههای دولت را نیز درگیر خودش میکند.
در این یادداشت کوتاه قصد نداریم که به همهی این وظایف بپردازیم اما آیا وظیفه اصلی دولت حمایت از گفتمان انقلاب اسلامی نیست؟ طبیعی است که به خاطر گستردگی بسیار زیاد حوزهی فرهنگ، دولت قادر نیست به تنهایی کل بار بخش تولید آثار فرهنگی را به دوش بکشد اما آیا نمیتواند از تولید آثار ضد ارزشی و ضد گفتمان انقلاب اسلامی ـ نمیگوییم حمایت نکند بلکه ـ جلوگیری کند؟ دولت نقش قیممآبانه هم ندارد پس نباید از تولید آثار فرهنگی توسط بخشهای خصوصی هم گله داشته باشد. منابع مالی وسیعی هم در اختیار دارد پس کمکاری در حوزههای فرهنگی در یک بازه زمانی معین نمیتواند توجیهپذیر باشد.
در فرایند تولید، آنها که سرمایه و شهرت خاصی داشته باشند به راحتی اثر خودشان را به مرحلهی تولید میرسانند و حتی مثل برخی از کارگردانان سینما بدون گرفتن مجوز اقدام به تولید فیلم میکنند و بعد از چند سال مجوز اکران میگیرند! اما آنها که استعداد و توانایی لازم را دارند و از نعمت سرمایه مادی برخوردار نیستند در اکثر مواقع در مرحلهی ایده باقی میمانند یا گاهی در اواسط تولید کار را رها میکنند یعنی بخشی از همین جوانهای انقلابی و مومن که رهبری از آنها نام میبرند. البته ایشان هم لزوم حمایت از نیروی جوان با استعداد و مومن را تذکر میدهند و هم در مقابل به جوان انقلابی درس ایستادگی بر اصول، شهامت و صبر میدهند.
2) توزیع
نقش دولت در توزیع آثار فرهنگی چیست؟ اگر در تفکری نادرست و غلط بگوییم که بخش تولید رها و بدون نظارت است پس توزیع را باید جدیتر ببینیم! بخشی از کار توزیع محصولات فرهنگی در حوزه تبلیغات تعریف میشود. جشنوارهها، نمایشگاهها، و... بهترین محفل معرفی این محصولات هستند.
در اینجا یک مثال ساده بزنیم. در سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر توجه ویژهای به پیشکسوتان سینما شد (البته همانطور که در همهی جشنوارههای گذشته نیز این رویه برقرار بوده است) اما آیا این روش سبب نشده است که فیلمهای افراد جوان و با استعداد به سختی فرصت مطرح شدن پیدا کنند؟ آیا لازم است که ضعیفترین اثر یک کارگردان پیشکسوت حتما در بخش مسابقه حضور داشته باشد؟ این تنها یک مثال ساده است و میتوان آن را در همهی بخشهای فرهنگی تعمیم داد.
سوال دیگر در مورد اظهارات رئیسجمهور همین جا خودش را نشان میدهد. یک نویسندهی مشهور و پیشکسوت کتابی را برای گرفتن مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میدهد. آیا در صدور این مجوز کسی غیر از این وزارتخانه دخالت دارد؟ از آن طرف آیا لازم است به خاطر اعتبار و شهرت یک نفر به همهی آثار او مجوز بدهیم؟!
کار را به حوزهی نظارتی خلاصه نکنیم که رئیسجمهوری در جایی دیگر از سخنرانی خودشان در 17/12/1392 میگویند: «اگر با فشارها و شیوههای پلیسی مسئله فرهنگی حل شده بود امروز نباید پس از گذشت آن دوران نگران فرهنگ جامعه میبودیم.» سراغ حوزهی حمایتی برویم. آیا بحث حمایت در توزیع یکی از وظایف دولت نیست؟
در تمام کشورهای دنیا نظام حاکم طبق اصول و ارزشهای خودش، وظیفه دارد که از تولید متناسب با اهدافش حمایت کند و میکند. در ایران با تغییر دولتها این حمایتها متناسب با سلیقهی افراد تغییر و تحول پیدا میکند.
3) مصرف
حوزهی مصرف نیز حوزهی پیچیدهای است و مسائلی چون فرهنگسازی مصرف را در برمیگیرد که برای جلوگیری از طولانی شدن این یادداشت از توضیح و تفسیر آن دوری میکنیم. فقط نکتهی مهم آنکه اهمیت «مصرف» اگر بیشتر از تولید و توزیع نباشد، کمتر از آنها نیست!
نیروی انسانی:
مسائلی که در اینجا به آن اشاره شد فقط یک بعد از «جناح فرهنگی مومن» را شامل میشود. در واقع اصلیترین بعد این جناح خود نیروهای تشکیلدهندهی آن هستند.
در کتاب «فرهنگ از دیدگاه مقام معظم رهبری»، امیر سیاهپوش چهار نقطه قوت جبههی فرهنگی خودی را از زبان رهبر معظم انقلاب بیان میکنند که شامل موارد ذیل است:
الف) ایمان همراه با عاطفه، ب) وجود مرجعیت دینی، ج) همراهی و همزبانی با مردم، د) وجود استعدادهای طبیعی و انسانی زیاد. (فرهنگ از دیدگاه مقام معظم رهبری، صص 415 ـ 419)
بخش اعظم نیروی انسانی «جناح فرهنگی مومن» را جوانان انقلابی و با استعداد تشکیل میدهند. لزوم ساماندهی و تقویت این نیروها بر هیچ کس پوشیده نیست. به نظر شما وظیفهی ساماندهی، حمایت و تقویت این نیروها بر عهده چه کسی است؟ وظیفهی خود این نیروها چیست؟ بدیهی است که قدم اول در راه گسترش و تقویت جناح فرهنگی مومن، گسترش و تقویت نیروی انسانی آن است. نیروی جوانِ مؤمنِ پرانگیزه، که با حرفهای دلسردکننده، تحقیر و عدم حمایتها منزوى نمیشود!
سلام علیکم
در جامعه ای که نهادش با نیروهای مومن و انقلابی و مستعد و کم توقع (البته من جزو هیچ کدوم از اینا نیستم) این کارو میکنه و دوستان س.ب.م با نیروهای تازه وارد اون کارهارو، بیچاره نیروهای مومن انقلابی!
و در این کوران توهین به نیروهای انقلابی توهین های آقای ح.ر اصلا مهم نیست هرچند ر.ج باشه.
و خدا بزرگ است