کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

۳ مطلب در شهریور ۱۳۸۸ ثبت شده است

۲۳
شهریور

  • سید مهدی موسوی
۱۵
شهریور

نقش تبلیغات در سال‌های اخیر آنچنان گسترده و غیر قابل انکار شده است که به جرات می‌توان گفت آنچه که عاری از نوعی تبلیغ شنیداری یا دیداری باشد، به سرعت به فراموشی سپرده خواهد شد.

در سال‌هایی نه چندان دور –کم‌تر از 10 سال پیش- محصولات ایرانی سهم ناچیزی را در بازار داخلی داشتند؛ به نحوی که مردم با رضایت کامل کالای خارجی را خریداری نموده و به آن افتخار نیز می‌نمودند، اما روند رو به رشد صنایع داخلی، چه از نظر کیفیت و چه از نظر تکنولوژی ساخت، آرزوی رسیدن به استقلال در تولید محصولات مورد نیاز داخل را دست یافتنی‌تر کرد؛ چه آنکه برخی از محصولاتی که در حال حاضر تولید می‌شوند بسیار ارزان‌تر از مشابه خارجی و حتی گاهی با کیفیتی بالاتر از آن به دست مصرف کننده می‌رسند.

در سال‌های گذشته برخی از تولیدکنندگان با فریب افکار عمومی نسبت به خارجی بودن یک محصول داخلی، اقدام به فروش آن می‌نمودند؛ این فریب یا بطور صد درصد انجام می‌گرفت و یا فقط با درج نوشته‌هایی به زبان غیر فارسی روی آن محصول. اما آیا با توجه به رشد صنایع داخلی، هنوز هم نیازی به درج نوشته‌های بیگانه بر روی این محصولات وجود دارد؟ آیا نیازی به آن هست که بر روی یک لیوان یا پارچ پلاستیکی یا یک دمپایی هم از نوشته‌های انگلیسی استفاده کنیم؟ نه اینکه این محصولات بی‌ارزشند، بلکه این رفتار پشت نمودن به زبان و فرهنگ اصیل ایرانی است. عده‌ای به بهانه صادراتی بودن یک کالا بر روی آن بطور کامل از زبان انگلیسی استفاده می‌کنند، اما آیا تمام تولیداتمان را صادر می‌کنیم؟! آیا همان‌طور که یک شرکت ژاپنی با استفاده از حداقل دو زبان انگلیسی و ژاپنی به معرفی کالای خود می‌پردازد و معمولا وجه ژاپنی بودن آن غالب است ما نیز نباید زبان اصیل ایرانی خود را بدرستی در دنیا معرفی کنیم؟ یا مشکل جای دیگری است؟

در اینجا باز هم نقش تبلیغات پر رنگ می‌شود. شاید بتوانیم با اغماض از بیگانه‌پرستی برخی از مدیران کارخانه‌ها و تولیدی‌های کوچک بگذریم اما آیا کارخانه‌ها و شرکت‌های بزرگ داخلی نیازی به استفاده کامل از این زبان نوشتاری بر روی محصولاتشان دارند؟! بد نیست نیم‌نگاهی به تبلیغات درون مترو یا اتوبوس‌ها بیاندازیم، شامپوها، نوشابه‌ها و دیگر کالاهای ایرانی که لباسی بیگانه بر تن کرده‌اند.

جالب است به این نکته هم اشاره کنیم که برخی از مواد غذایی صد درصد خارجی(و با کیفیتی بسیار پایین) نیز لباس ایرانی پوشیده و متاسفانه با کمک تبلیغات رسانه‌ای گسترده به فروش می‌رسند که نمونه آن را در انواع چای و برنج می‌توان مشاهده کرد.

بدون داشتن یک برنامه موثر و کارآمد، به هیچ عنوان امکان جایگزینی یک محصول داخلی با مشابه خارجی آن وجود ندارد، حتی در این مورد نوآوری‌ها نیز معمولا به شکست می‌انجامد و با اقبال عمومی همراه نمی‌شود.

هنگامی که تبلیغات در کنار کیفیت بیاید، نه تنها مردم نسبت به رسانه بی‌اعتماد نخواهند شد، بلکه با رغبت بیشتری به سمت آن می‌آیند و بطور موثرتری امکان حمایت از تولیدات بومی وجود دارد.

در ماه‌های اخیر بنا به شرایط خاص منطقه خاورمیانه، مانور تبلیغاتی بر ضد کالاهای اسرائیلی شدت بیشتری گرفت اما تا چه حد موفق بود؟ نمونه آن را در یک رستوران بزرگ دیدم،‌ وقتی که از آن‌ها یک نوشابه ایرانی درخواست نمودم، متاسفانه با پاسخی مواجه شدم که دور از انتظار نبود، گارسون با افتخار کامل و توضیحات فراوان در مورد صد درصد خارجی بودن نوشابه فانتایش صحبت می‌کرد! ... بد نیست شما هم به چند فروشگاه و رستوران سر بزنید و با دقت بیشتری نسبت کالاهای خارجی با ایرانی را بسنجید. هنوز هم خیلی‌ها هستند که نسبت به اسرائیلی بودن برخی از کالاها بی‌اطلاع می‌باشند، چه فروشندگان و چه خریداران. مشکل اینجاست که برخی از فروشندگان می‌دانند که جنایتی را مرتکب می‌شوند اما متاسفانه نیاز بازار را در چیز دیگری می‌بینند و بخاطر رقابت با دیگران درصدد پاسخ به این نیازها برمی‌آیند. پس اینجا نیز دو مقوله خریدار و فروشنده در کنار هم معنا پیدا می‌کنند؛ البته اگر نقش تولیدکننده داخلی را بطور پیش فرض در تمام این سوالات داشته باشیم.

مدیریت رسانه در حال حاضر به عنوان یک رشته دانشگاهی در کارشناسی ارشد تدریس می‌گردد، برنامه‌ریزان و مدیران رسانه ما تا چه اندازه الگوی ایرانی اسلامی را در تصمیمات کوتاه مدت و بلند مدت خود به کار می‌گیرند؟ آیا وقت آن نرسیده است که به این ابزار قدرتمند،‌ سمت و سوی مشخص‌تری بدهیم؟


  • سید مهدی موسوی
۰۲
شهریور

نویسنده با یک وبگردی چند دقیقه‌ای توی وبلاگ همسایه‌ها و غیر همسایه‌ها، وقتی مطمئن می‌شود که هنوز کسی در مورد شب‌های قدر، مطلب خاصی ننوشته، این بار پیش دستی می‌کند و هنوز 3-2 روز از ماه رمضان نگذشته درباره‌ی شب نوزدهم می‌نویسد.

نیمه‌ی سنتی مغزش یک بارک اللهی می‌گوید و از این همه انتظار برای شب‌های قدر کلی خر کیف می‌شود. اما نیمه‌ی مدرن مغز نویسنده، یک خنده‌ی تمسخر آمیزی می‌کند و می‌گوید:

- هه هه هه! 4 ساله که داری وبلاگ نویسی می‌کنی، وبلاگ‌های قبلی را که به هر بهانه‌ای بود یا حذفشان کردی یا مفت مفت دادی به رفقات، حداقل حساب نکردی که چقدر پول کارت اینترنت و گاهی کافینت دادی و چقدر وقت حروم کردی تا تایپ کنی و هزار تا چقدر دیگه ... حالا هم دلخور نشو، این هم روشیِ برای جذب مخاطب، برای آن که بگویی من اولین نوشته را برای شب قدر ماه رمضان امسال توی اینترنت نوشتم! اما اصلا به درک، من که مطمئن هستم به سال نرسیده این وبلاگ را هم مثل بقیه...

نیمه‌ی سنتی که تا حالا ساکت مانده بود و به مزخرفات نیمه‌ی مدرن گوش می‌کرد، با عصبانیت می‌گوید:

- اولا عوض کردن وبلاگ‌ها همه‌اش تقصیر خود تو است که راه به راه از گروهی بودن 2 وبلاگ آخری ایراد می‌گرفتی و single … single می‌کردی، دوما قرار بود این مطلب در مورد شب نوزدهم ماه رمضان باشد، نه وبلاگ و وبلاگ بازی. ثالثا نویسنده این وبلاگ دیگه خودش طوفان دیده هست، دوست داره پس از طوفان را بنویسد نه قبل طوفان را، چهارما...

نیمه‌ی مدرن دیگه مهلت نمی‌دهد و هلپی می‌پرد وسط که:

- حرف شما صحیح، اگر بخواهیم از منظر مانیفیسم و هرمنوتیک به این قضیه نگاه کنیم ...

نویسنده که حوصله‌ی سخنرانی‌های تکراری نیمه‌ی مدرن مغزش را ندارد و از بکار بردن مانیفیسم به جای اومانیسم او خنده‌اش گرفته است، کیبورد کامپیوترش را جلو می‌کشد و شروع به نوشتن می‌کند.

***

  • سید مهدی موسوی