۲۶
آذر
دوستانی که من را می شناسند می دانند که تخصصی در گفتن شعر ندارم. همین خط خطی هایی را هم که دارم گاهی از سر دلتنگی می نویسم. این روزها بیشتر روی داستانم کار می کنم و گاهی هم برای اعلام زنده بودن مطلبی در این وبلاگ می گذارم. دیشب 5 تا هایکو گفتم که اینجا آن را انتشار می دهم. فقط یک تذکر برای آنهایی که در مورد هایکو نمی دانند اینکه اینها شعرهای جدا از هم هستند و به صورت کلاسیک گفته شده اند. یعنی 5 هجایی، 7 هجایی و 5 هجایی (خط اول و دوم و سوم).
1
عطر گل رز
بوی پیراهن تو
آغوش آخر
2
بوی عصرانه
زندگی مجرد
غم تنهایی
3
مادر خسته
دختر منتظرش
بابای رفته
4
یکشنبه هامون
توی راه کلیسا
مسجد شلوغ
5
کلیسای من
اعتراف گناهان
داستان آخر
پ.ن:
این چند هایکو را برای تمرین نوشته بودم. امیدوارم دوستان عزیز اشکالات من را تذکر بدهند.