یادداشتی بر فیلم خط ویژه/ یادداشت اختصاصی برای سینماکات
«خط ویژه» سومین ساختهی مصطفی کیایی بعد از «بعد از ظهر سگی سگی» و «ضد گلوله» میباشد. فیلمی که به نسبت، گیشه خوبی هم در دو ماه اخیر داشته است. با اینکه «خط ویژه» یک سر و گردن از آثار قبلی کیایی بالاتر است اما همچنان پا را فراتر از متوسط بودن نمیتواند بگذارد. در این یادداشت کوتاه، نقاط مثبت و منفی این اثر را بررسی میکنیم.
به اعتقاد نگارنده، بزرگترین ضعف این فیلم همان چیزی است که در شعار اصلی «کمدیترین فیلم جدی سال» به آن اشاره میشود. «خط ویژه» نه کمدی است و نه جدی. فیلمی که سعی میکند یک داستان جدی و گزنده را با چاشنی طنز از خطر سانسور نجات دهد.
کیایی میگوید: «این یک لحن است که فعلا با آن فیلم میسازم. شاید نوعی رندی است که در سینما انتخاب کردم. چون میدانم اگر به چنین موضوعاتی با لحن جدی یا با فضایی تلخ پرداخته شود اجازه ساخت نمیدهند... اتفاقی که در «خط ویژه» میافتد و مخاطب را با قهرمانان فیلم همراه میکند لحظهای شیرین بود. اینکه شما به بانک مراجعه کنید و متوجه شوید در حسابتان پولی کلان موجود است.» (سایت آفتاب، 27 فروردین 93، کد خبر: ۲۳۹۷۵۸)
اما اشکال اینجاست که کیایی برای بیان این طنز از پیرنگهای فرعی بسیار ضعیفی استفاده میکند که در واقع آسیبی جدی به اصل داستان میزنند. به طور مثال به ماجرای بعد از دزدیدن ماشین عروس و اصرار به برگرداندن ماشین، عاشق شدن یکبارهی یکی از شخصیتهای داستان بلافاصله بعد از فهمیدن موضوع ازدواج دختر مورد علاقهاش و... میتوان اشاره کرد.
هر چند که کیایی استفاده از طنز را حربهای برای فرار از ممیزی آثار خودش بیان میکند اما همین طنز در «بعد از ظهر سگی سگی» در سطحی بسیار نازل با دیالوگهایی ضعیف و در «خط ویژه» با کمی بلوغ ولی باز هم دم دستی و کلیشهای خودش را نشان میدهد. کیایی با کمی دقت و سرمایهگذاری در حوزه طنز میتواند یک کمدی تلخ قوی بسازد.
به نظر اگر بخشهای ضعیف فیلمنامه مثل همین پیرنگهای فرعی طنز و پیرنگ معرفی طلبکار ـ که حقیقتاً هیچ کمکی به پیشبرد داستان نمیکند ـ را حذف کنیم، «خط ویژه» داستان بسیار خوب و بهجایی دارد و به مسئلهی حساسی چون رانت و اختلاس اشاره میکند.
«خط ویژه» فیلم خوش ساختی است که تماشاگر را به خوبی با خودش همراه میکند اما در بیان آنچه که میخواهد بگوید، لکنت دارد. کیایی پول دزدی را حق مردم میداند، حقی که بسیاری از مشکلات ریز و درشت آنها را برطرف میکند (همان) اما در برگرداندن این پول به مردم دست به یک ترفند رابینهودی میزند. ترفندی که اتفاقا در صحنهی ریختن پول از بالای پل عابر پیاده و توقف یکبارهی ماشینها بسیار بد از کار درمیآید. جدا از اینکه این اشتیاق مردم به دلارهای بادآورده خوب است یا بد، نوع رفتار مصطفی زمانی و هانیه توسلی در آن صحنه همراه با خوشحالی و خندهی آنها به هیچ وجه با آنچه که از طمع و تلاش آنها برای بدست آوردن آن پولها میبینیم، همخوانی ندارد.
یکی دیگر از نقاط مهم «خط ویژه» وجود پرسوناژهای متعدد و تقسیم نقش «قهرمان داستان» بین آنهاست. به عبارتی دیگر ما با چند قهرمان کوچک طرف هستیم که هر کدام نقشی را در داستان ایفا میکنند و اتفاقا از جایگاه «تیپبودن» خارج میشوند و به «شخصیت» میرسند و همین یکی از نقاط قوت فیلم میشود. نویسنده سعی میکند با معرفی کاراکترها ما را با بخشی از درگیریهای ذهنی و مشکلات مادی و اخلاقی آنها آشنا کند اما در بعضی از مواقع یا اطلاعات اضافی به ما میدهد و یا اطلاعاتی ناقص؛ مثل اتفاقاتی که در خانهی میترا حجار میافتد.
آخرین ساختهی مصطفی کیایی هر چند که اشکالاتی در فیلمنامه و کارگردانی دارد اما باز هم اثری قابل قبول و رو به پیشرفت در کارنامهی وی میباشد.
این مطلب در دیگر رسانه ها: