کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیالوگ» ثبت شده است

۱۱
دی

دیالوگ و شخصیت

استاد می‌گوید دیالوگ‌ها باید به شخصیت داستان بیاید. حتی کارهایی که انجام می‌دهد.

یک معنی این جمله به زبان خودمانی می‌شود: اگر بتوان جای کاراکترهای زن و مرد داستان را عوض کرد یعنی اگر داستان ما در مورد دو پسر دانشجو به اسم ساسان و فرهاد است و ما با یک Replace ساده جای این دو اسم را با سارا و شقایق عوض کنیم و داستان هم هیچ تغییری نکند، باید این داستان را بدهیم به اصغرآقای سیرابی فروش که شیشه‌های مغازه‌اش را با آن پاک کند!

سوال اینجاست که چه موقع این مشکل به‌وجود می‌آید؟ به دو مورد اشاره می‌کنم: یکی دیالوگ‌ها و یکی هم رفتارهای انسانی در داستان. یعنی نه تنها مجموع دیالوگ‌های یک زن باید زنانه باشد بلکه نباید جمله‌ای هم بگوید که از یک زن بعید باشد یا مثلاً رفتار او را مردانه نشان دهد. این توضیح تا جایی صحیح است که دیالوگ‌های مردانه‌ی یک زن تعریف درستی در داستان نشده باشد. یعنی اگر شخصیت زن در داستان ما رفتارهای مردانه دارد باید علت‌های آن به‌خوبی روشن شود. مثلاً راننده باشد. در یک محیط لات و لوتی بزرگ شده باشد. دیالوگ‌ها مربوط به شغلش باشد و... حتی می‌تواند مثل شخصیت ترنس سکشوال موجود در فیلم «آینه‌های روبرو» (که توصیه می‌کنم حتماً آن را ببینید) رفتارهای مردانه هم داشته باشد.

***

ـ داشتم فکر می‌کردم دیالوگ مردونه چیه؟ مثلاً لوس نیست. شاید فحش‌های ناجور و خاک بر سری هم توی داستان بدهد. حالا یه سوالی: اگه بگه دوستت دارم خیلی ضایع است؟ یا گریه کنه؟ شاید...

دیشب استاد می‌گفت وقتی زندگی آدم خیلی خیلی با داستان گره بخورد خودش هم جزوی از داستان‌هایش می‌شود. البته من همچین برداشتی از صحبت‌هایشان کردم. صحبت‌هایی که در مورد زیاد داستان خواندن و زیاد داستان نوشتن و تغییر نگاه ما به آدم‌ها بود. خیلی برایم جالب بود که وقتی زیاد درگیر شخصیت‌پردازی می‌شویم، نگاه ما هم به آدم‌های اطرافمان تغییر می‌کند یعنی تمام رفتارها و دیالوگ‌هایشان را تحلیل می‌کنیم و...

ـ خدا به دادمون برسه. ان شاء الله که فضول نشیم توی زندگی مردم... البته فضول هم بشیم می‌گیم داریم تحلیل جامعه‌شناسانه از رفتار انسان‌ها می کنیم. (:


بعدنوشت:

تمامی مطالب «خاطرات یک نویسنده ی دوزاری» را می توانید با کلیدواژه «خاطرات دوزاری» دنبال کنید.

  • سید مهدی موسوی