ظهور هر دولتی معمولا با شعاری که در خور شرایط روز همان جامعه است، توامان میشود. سال 84 سالی بود که دکتر احمدینژاد با شعار عدالتخواهی و دولت عدالتمحور رقیبان خود در انتخابات را کنار زد و به ریاستجمهوری رسید. با نگاهی اجمالی به سالهای دولت اصلاحات و تولیدات فرهنگی آن زمان و مقایسه آن با دولت عدالتمحور متاسفانه با واقعیتی تلخ مواجه میشویم.
تولیدات 8 سال دولت اصلاحات پر از مفاهیمی چون آزادی بیان، آزادی مطبوعات، نقد مفاهیم دینی و گاهاً تخریب برخی از ارزشهای دینی بود؛ آیا آنچه که ما پس از انتخابات سال 84 میبینیم مملو از مفاهیم عدالتخواهانه است؟ چند فیلم با مفهوم عدالت در این 5 سال ساخته شده است؟ با نگاهی به اولویتهای موضوعی سیاستهای سینمایی وزارت ارشاد نیز ما کلیدواژهای به نام عدالت را نمیبینیم. در مورد اینکه در تعریف عدالت میتوان ساعتها صحبت کرد شکی نیست و شاید همان موضوعات کلی را در سیاستهای سینمایی سال 89 بتوان در مفهوم عدالت گنجاند اما بکار بردن این واژه در تعریف موضوع یک فیلم شاید به حل مسئله کمبود فیلم عدالتخواهانه کمک کند.
تابستان امسال، ابوالقاسم طالبی در پاسخ به سوالی در مورد فیلم با موضوع عدالت اینچنین پاسخ داد: «ژانری به نام عدالت در سینما نداریم ولی ژانری وجود دارد که در آن قهرمانها میآیند و حق خود را میگیرند و عدالت را اجرا میکنند؛ مثل قیصر پیش از انقلاب و آژانس شیشهای پس از انقلاب، اما اگر به مفهوم کلی عدالت نگاه کنیم با اجازه شما میگویم که «به کجا چنین شتابان» چنین رویکردی را در مفهوم هم دنبال میکرد».
البته اگر با نگاه منصفانهتری به مسئله نگاه کنیم، کارگردانان دیگری هم داریم که با مفهوم عدالت فیلمهای خوبی ساختهاند. یکی از این کارگردانان مسعود دهنمکی است. ولی در مصاحبهای میگوید: «در کارهای بنده از جمله فقر و فحشا، کدام پیروزی کدام استقلال، دارا و ندار تقریباً روتین گفتمان حاکم بحث مستضعفین جامعه و مطالبه ی عدالت است». کارگردان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران در ادامه میگوید: «این حوزه، حوزه ی پر خطری است و برای عدالت نوشتن، سرودن و فیلم ساختن حواشی و هزینه های زیادی دارد و هر کسی تاب پرداختن این هزینه ها را ندارد».
امام خمینی(ره) در مورد هنر میفرمایند: «هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است... هنرمندان ما تنها زمانی میتوانند بیدغدغه کولهبار مسوولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیدهاند».
اما مقام معظم رهبری مد ظلهالعالی در مورد هنر دینی میفرمایند: «هنر دینی، هنری است که بتواند مجسم کننده و ارائه دهنده آرمانهای دین اسلام که البته برترین آرمانهای ادیان الهی است باشد. این آرمانها همان چیزهایی است که سعادت انسان، حقوق معنوی انسان، اعتلای انسان، تقوا و پرهیزگاری انسان و عدالت جامعه انسانی را تأمین میکند.»
رهبر معظم انقلاب در جایی دیگر میفرمایند: «هنر دینی بههیچوجه به معنای قشریگری و تظاهر ریاکارانهی دینی نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینی به وجود نمیآید. ای بسا هنری صددرصد دینی باشد، اما در آن از واژگان عرفی و غیردینی استفاده شده باشد... هنر دینی عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی میکند؛ ولو شما هیچ اسمی از دین و هیچ آیهای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید».
جان رالز (1921 ـ 2002 م) را به خاطر نظریهی مشهورش که به نظر میرسد در بردارندهی همهی جنبههای مثبت نظریههای پیشین است «فیلسوف عدالت» نامیدهاند؛ فیلسوفی که در بستر اندیشهی غربی و بویژه لیبرال دموکراسی، عدالت را به مفهومی قابل دسترس، تبدیل کرد تا همگان، آن را دریابند و مطالبه کنند و در پی تحقّق آن برآیند.
وی عدالت را «برابری هر چه بیشتر در توزیع هر آنچه برای انسانها مطلوب یا ضروری است» میداند و معتقد است که تنها تغییرات یا سیاستهایی عادلانه هستند که به بهبود وضع فقرا بیانجامند، حتی اگر رفاه ثروتمندان یا رفاه کلّی جامعه را کاهش دهند.
شاید با این توصیفات بتوان فیلمهای بیشتری را در مفاهیم عدالتخواهانه گنجاند اما با مقایسه مفاهیمی که در فیلمهای سالهای اخیر ساخته شدهاند با مفهوم عدالت متاسفانه تعداد انگشتشماری از آثار سینمایی و یا حتی تلویزیونی را میتوانیم نام ببریم.