مدتی است که بحث انتقاد از «فیلمفارسی» یکی از موضوعات داغ رسانهها شده است و به تازگی برخی از کارگردانان مطرح سینما نیز به این جرگه پیوستهاند اما این واقعیت را باید قبول کنیم که سینمای ایران به دلیل ضعف بنیه اقتصادی و تکنیکی، خواسته یا ناخواسته به سمت تولید فیلمهای کمخرج و پردرآمد رفته است، پس بدیهی است کسانی چون حسین فرح بخش و عبدا... علیخانی پرچمدار حوزه بساز بفروش سینما بشوند. شاید برای شما جالب باشد که منوچهر محمدی تهیهکننده و همایون اسعدیان کارگردان فیلم «طلا و مس»، تهیهکننده و کارگردان «دهرقمی» نیز بودهاند؛ فیلمی که نه تنها آن موقع بلکه اکنون نیز حاضر به مصاحبه در مورد آن نیستند و اسعدیان تنها به این توضیح در مورد آن بسنده میکند: «شرایط موجود در سینما ما را به ساخت فیلم «دهرقمی» سوق داد و فروش بالای این فیلم بودجه مورد نیاز برای «طلا و مس» را فراهم کرد». (نقد فیلم «طلا و مس»، فرهنگسرای ارسباران)
عامل فروش بالای یک فیلم گاه سوژههای خاصی هستند که در فیلم به آن پرداخته میشود. اما در مورد روحانیت به خاطر محدودیتها و ترس از موضعگیریها، کمتر کسی جرأت ورود به این حوزه را پیدا میکند؛ چه آنکه همه، شکست «مارمولک» را نتیجه نگاه مغرضانه و ناعادلانه به آن میدانند یا شخصیت «طلبه» در «طلا و مس» که در ابتدا قرار بود یک دانشجوی الهیات باشد.
با نیمنگاهی به فیلمهایی که نقش اول آن روحانی است به یک نقطه مشترک میرسیم: «فیلمهایی در سینما ماندگار شدند که تمام ابعاد زندگی یک روحانی را نشان دادهاند!». حال بهتر میفهمیم که استقبال از فیلم «مارمولک» به خاطر نمایش تصویری غیر کلیشهای از روحانیت است. این نوع نگاه در «زیر نور ماه»، «او» و «پابرهنه در بهشت» که نمایی داخلی از زندگی یک روحانی نشان میدهند به خوبی ترسیم شده است.
هرچند اسعدیان بر عاشقانه بودن «طلا و مس» اصرار دارد و در تبلیغات این فیلم نیز تصویری از روحانیت نشان نمیدهد، بسیاری از اهالی هنر برای دیدن تصویری که او از زندگی یک طلبه ترسیم کرده است، به سینما میروند.
ملودرام ایرانی «طلا و مس» که واقعگرایانه به زندگی طلبهها نزدیک شده است از حیث شخصیتپردازی، فضاسازی، دیالوگ، عشق و عاشقی و... کاملاً فیلمی ایرانی است، البته با این تفاوت بسیار مهم که بدون آنکه وارد ابتذال و بیبندوباری فیلمهای روز بشود، عشقی وصفناپذیر از زندگی دو زوج جوان را به تصویر میکشد.
نکته دیگری که این فیلم به آن اشاره میکند طرز تلقی نادرست ما از دیگران است. به نظر حقیر بزرگترین مشکل ما در برخورد نامناسب با دیگران و قضاوتهای کلی از انسانها، نداشتن تصویری روشن و واضح از آنهاست، درست مثل کسی که خارج از دانشگاه ایستاده و دانشگاه را محیطی کاملاً فاسد و با دانشجویانی لاابالی تصور کند. اسعدیان با همین دغدغه و با نشان دادن تضادی که بین نگاه پرستار و روحانی در فیلم وجود دارد بسیار هنرمندانه و بهدور از سطحینگری این قضاوتها را روایت میکند.
دغدغه دیگر نویسنده بیان ترس عدهای از گفتن احساساتشان به صورت شفاف و مسائل درون خانواده است؛ دغدغهای که اسعدیان اینگونه بیان میکند: «برای من زیباترین سکانس فیلم جایی است که زهرا، سیدرضا را سر نماز از خواب بیدار میکند و او نگران مدرسه دخترش است، در حالی که تا چند ماه قبل اصلاً به این فکر نمیکرد که دخترش کی مدرسه میرود...»
متأسفانه روابط عاطفی موجود در خانواده، عشق و عاشقی، خواستگاری و... در فیلمهای اخیر سینمایی بسیار ناعادلانه و یکجانبه، همراه با لودگی و مسخرگی به تصویر کشیده شده است. به عقیده بسیاری از اندیشمندان، در حال حاضر هدف قرار دادن خانوادههای ایرانی توسط کشورهای بیگانه یکی از بزرگترین پروژههای ناتوی فرهنگی علیه ما است که با غفلت برخی از مسئولین در تقابل با این تهاجم روز به روز فرهنگ غرب در جامعه ما نفوذ بیشتری پیدا میکند.
«طلا و مس» از حیث فیلمنامه و محتوا، بازیگران توانمند و طراحی صحنه نیز یکی از فیلمهای بسیار مؤفق چند سال اخیر است. واقعیت این است که شخصیتپردازی این فیلم نه برگرفته از سینمای به اصطلاع معناگرا است و نه در فضایی انتزاعی و غیرواقعی شکل میگیرد. اوج ناراحتی زهراسادات پس از آنکه به خانه میآید در ناتوانی در درست کردن ماکارونی و ترس کودک از مادر روی ویلچر به خوبی نشان داده شده است.
«طلا و مس» برای آنکه فیلمی کامل باشد نیاز به این داشت که بعد اجتماعی و بیرونی روحانیت را نیز به تصویر بکشد، هرچند در نشان دادن بعد درونی بسیار قوی کار شده بود، اگر این تصویرسازی به بعد بیرونی نیز سرایت میکرد و تلفیقی از نقش اجتماعی مؤثر روحانی –همانطور که در «مارمولک» درک میکردیم»- میبود، دیگر دست هر منتقدی را برای سخن گفتن در مورد نواقص فیلم میبست.
بازتاب:
خلاصه مطلب در روزنامه وطن امروز، شماره 426، صفحه 10، شنبه 1 خرداد
خبرنامه دانشجویان ایران
خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران
نشریه قلم- دانشگاه سمنان